سرویس تاریخ «انتخاب»: نخستین جلسه دادگاه ویژه فاجعه سینما رکس آبادان ساعت ده صبح روز دوشنبه سوم شهریور ۱۳۵۹ با شرکت بیش از هفتصد تن از بازماندگان فاجعه، مقامات و نمایندگان نهادهای انقلابی، به ریاست حجتالاسلام موسوی تبریزی در محل سینما نفت آبادان تشکیل شد. در این دادگاه حسین تکبعلیزاده متهم ردیف اول اعتراف کرد که به اتفاق سه تن دیگر از دوستانش به طور کمربندی سالن سینما را آغشته به تینر و روغن کرده و سپس آتش زده است. سه همکارش در آتشسوزی کشته شدند، اما خودش توانست از سینما خارج شود.
تکبعلیزاده در چهارم دی ماه ۱۳۵۷ دستگیر شد، بیش از یک ماه بعد، در ۲۳ بهمن ۵۷ از زندان گریخت، ولی پس از مدتی کوتاه مجددا دستگیر شد و به زندان انتقال یافت. او در بازجوییها اظهار داشت که متهمان اصلی کسانی بودند که نگذاشتند تماشاچیان سینمان از آتش نجات یابند.
آنچه در پی میخوانید گزارشی از نخستین جلسه دادگاه ویژه فاجعه سینما رکس آبادان است که فردای روز برگزاری، سهشنبه چهارم شهریور ۵۹، در روزنامه کیهان منتشر شد:
در ابتدای جلسه پس از تلاوت آیاتی از کلامالله، رئیس دادگاه پیرامون فاجعه سینما رکس سخنانی بیان کرد و یادآور شد: «وقتی این فاجعه اتفاق افتاد، قدرتهای شیطانی با الهام از اربابان آمریکایی و اسرائیلی و بلندگوهای خود و استفاده از روحانینمایان ملعون و خودفروخته چقدر کوشیدند تا انقلاب اصیل ملت ایران را لکهدار کنند و چقدر پول صرف کردند تا این فاجعه را به عهده انقلاب اسلامی بگذارند.»
سپس نقیبی، دادستان ویژه سینما رکس کیفرخواست دو متهم ردیف اول و دوم را قرائت کرد.
هنگامی که دادستان ویژه سینما رکس کیفرخواست حسین تکبعلیزاده کارگر نقاش و متهم ردیف اول را قرائت میکرد، متهم در حالی که به شدت متاثر شده و میگریست به عنوان کردن مسائل خصوصی و خانوادگی خود اعتراض کرد. وی همچنین از دوربین تلویزیون خواست تا از ضبط تصویرش خودداری کند. دادستان نیز به خاطر وضع روحی متهم دنباله خصوصیات خانوادگی وی را مطرح نکرد.
در ادامه جلسه دادگاه ویژه فاجعه سینما رکس که از ساعت ۵ و نیم بعدازظهر دنبال شد دنباله کیفرخواست متهمین ردیف ۱ و ۲ و دو متهم دیگر قرائت شد.
در بخشی از کیفرخواست متهم اصلی آمده است:
وی از همان کودکی از داشتن پدر محروم بود و مادرش نیز شوهر میکند و وی از نظر مالی در مضیقه قرار میگیرد و در میان خواهران و برادران ناتنی خود احساس حقارت میکند و چند بار نیز جرایمی مرتکب شده است که در کیفرخواست اضافه شده:
سوابق شرارت متهم
متهم یک بار در سال ۵۳ به جرم دوچرخهدزدی به یک ماه زندان و مدتی بعد به جرم چاقوکشی به شش ماه زندان و یک بار نیز به خاطر نزاع یک ماه در زندان به سر برده است.
متهم همچنین بر اساس اوراق پرونده اقرار کرده است که به اتفاق سه تن از دوستانش به نامهای فرج و یدالله و فلاح به آتش زدن سینما مبادرت کردهاند، اما دوستانش از نظر اخلاقی بچههای خوبی بودهاند.
حسین تکبعلیزاده متهم ردیف اول همچنین در دادگاه گفت:
«در ابتدای بازجویی و تشکیل پرونده و هنگام دستگیری به خاطر [یک واژه ناخوانا]و تهدید دروغهای زیادی گفتهام، ولی اکنون با آزادی کامل حقایق و واقعیتها را در پرونده گفتهام و فقط از مردم و جوانان عزیز میخواهم که مرا یک جناتکار و جانی ندانند، بلکه من خودم را خواستم از این طریق به مردم انقلابی نزدیکتر کنم، اما در اثر ناآگاهی اشتباه بزرگی کردم و از شما میخواهم آنهایی را که در بستن درهای سینما دست داشتند بگیرید. مقصران واقعی آنها هستند چرا که در غیر این صورت عده زیادی میتوانستند از مرگ نجات یابند.
سه تن از عاملان آتشزوی در دم کشته شدند
در بخشی دیگر از کیفرخواست متهم ردیف اول که در دادگاه قرائت شد آمده است: «برابر ادله، شواهد، مدارک و استناد به دست آمده، آتشسوزی سینما رکس آبادان تصادفی و غیرعمدی نبوده بلکه رژیم گذشته و عوامل سرسپرده آن رژیم و مقامات محلی وقت با تمهیدات قبلی و توطئه حسابشده قصد لوث ساختن حرکت انقلابی مردم مسلمان و نیز با آتش زدن سینما قصد بهرهبرداری تبلیغاتی علیه مردم مسلمان و روحانیت مبارز را داشت.»
در این کیفرخواست بر اساس اقاریر صریح متهم ردیف اول گفته شده که وی به اتفاق سه تن از دوستانش به وسیله تینر آغشته به مواد روغنی سینما را به طور کمربندی به آتش کشیده و نهایتا منجر به آتشسوزی صدها تن از مردم بیگناه شد که سه نفر اخیر نیز در آتشسوزی جان میسپارند و حسین تکبعلیزاده موفق به خروج از سینما میشود و خود را از انظار پنهان میکند. وی پس از دستگیری ابتدا مطلابی خلاف واقع و متناقض اظهار میدارد و در تاریخ ۴ ر. ۱۰ ر. ۵۷ با صدور قرار زندانی و در تاریخ ۲۳ ر. ۱۱ ر. ۵۷ از زندان خارج، ولی متعاقبا دستگیر میشود. وی در مراحل بازجویی به آتش زدن سینما رکس اعتراف میکند.
اظهارات مامور آتشنشانی
در دادگاه همچنین اظهارات یکی از ماموران آتشناشی آبادان مطرح شد. وی گفت:
«وقتی که دود از سینما خارج شد و فضای داخل سینما مشخص گردید، متوجه شدم که بیشتر اجساد در مقابل راهروی خروجی و در خروجی روی هم انباشته و سوختهاند و این امر میرساند که تماشاچیان چه جنب و جوشی برای خروج از سینما داشتند.»
تماشاچیان ابتدا خفه شدند بعد سوختند
بخشی از اوراق پرونده سینما رکس به نقل از گزارشهای هیات بررسی حادثه سینما رکس که در رژیم پیشین تشکیل شده بود حاکیست: «تماشاچیان ابتدا به وسیله دود زیاد و گاز کربنیک حاصل از سوختن اکوستیک سقف سینما که در فضای سالن پر بوده خفه شده و سپس سوختهاند. حتی برخی از قربانیان به حالت نشسته بر روی صندلیها سوختهاند و نتوانستهاند نجات یابند.»
اتهامات متهمان ردیف ۲ تا ۵
در رابطه با این فاجعه ۳۴ نفر متهم شناخته شدهاند که ۷ نفر فراری یا غایب هستند.
در این گزارش اتهامات ۴ متهم ردیف ۲ تا ۵ را میخوانید که بر اساس کیفرخواست دادستان عبارتاند از:
۷ متهم فراری و غایب هستند.
متهم ردیف ۲: سرتیب علیاصغر ودیعی رئیس وقت ساواک منحله خوزستان متهم به شرکت و طرح آتشسوزی و تهیه مقدمات ایجاد حریق سینما و شکنجه و دستگیری مبارزین و تلاش برای تحکیم رژیم منحله پهلوی.
متهم غایب ردیف ۳: سرتیپ اخراجی شهربانی رضا رزمی رئیس شهربانیهای قم و آبادان، متهم به شرکت فعال در آتشسوزی سینما رکس، کشتار مردم بیدفاع قم و آبادان، قیام علیه استقلال مملکت.
متهم غایب ردیف ۴: سرهنگ محمدعلی امینی معاون وقت شهربانی آبادان متهم به معاونت در آتشسوزی و قتل و آزار مردم.
متهم ردیف ۵: ستوان یکم بهمنی افسر کلانتری مرکز در زمان وقوع آتشسوزی، متهم به عدم گزارش به موقع جریان آتشسوزی سینما رکس به آتشنشانی.
متهمان ردیف ۵ به بعد عبارتاند از: سرهنگ اردشیر بیات رئیس سابق پلیس، مسعود حنیف رئیس کلانتری مرکز در شب حادثه، سرگرد امینی آلاقا افسر به اصطلاح ضدخرابکاری و رئیس اداره اطلاعات شهربانی، سرپاسبان میراحمدی، سرپاسبان فاتح دریس، ستوان احیایی، علی نادری صاحب سینما، حمید پاپل سرایدار سینما و مسئول ایمنی سینما، رمضانی دهاقانی مدیر سینما، عبدالحسین قربانی رئیس آتشنشانی وقت، جبار اصل معاون آتشنشانی، نصرالله زارع فرمانده عملیات آتشنشانی، محمود براتپور کارمند آتشنشانی، جوکار تلفنچی آتشنشانی، امری کارمند آتشنشانی، عبدالصادق عوادیزاده و علیرضا حاج خدابخشی کارمندان آتشنشانی، ابراهیم اویسیپور کارمند سازمان دفاع غیرنظامی، غلامرضا قهرمانی رئیس سازمان دفاع غیرنظامی، بیژن صالحی شهردار سابق (فراری)، محمد زمردیان رئیس فرهنگ و هنر، سید جلال سعیدنیا فرماندار وقت، سعدی بابک جلیل افشار عضو کمیته به اصطلاح ضد خرابکاری (فراری)، محمدحسن ناصری معروف به عضدی کارمند و عضو موثر ساواک منحله (فراری)، نوذری معروف به رسولی شکنجهگر و عضو ساواک منحله (غایب)، فرجالله مجتهدی کارمند ساواک، سرهنگ تیموری وثوقی، مهدی کمالالدین عزیزی رئیس اداره آب آبادان (فراری).
چند کتاب و جزوه از دکتر شریعتی تهیه کردم و با اتوبوس عازم آبادان شدم... یکی از بچهها گفت که فرج با دوچرخه دنبال تو به گاراژ آمده. رفتم خانه و بچهها آمدند و گفتند: «میخواهیم یک سینما را آتش بزنیم.»/ نیمههای فیلم بود که فرج به آرامی گفت: «برویم.» بعد بلند شدیم، رفتیم داخل سالن انتظار. از در عقب از طرف بوفه، سر آن دوراهی کمربندی در سالن سینما که آبسردکن هم همانجاست، همه با هم رفتیم و وقتی رسیدیم... هیچکس داخل سالن نبود و بوفه هم تعطیل بود. فرج شیشهاش را درآورد و گفت: «شما جلوی بوفه بریزید.» و خودش با «یدالله» رفت. بعد فلاح و یدالله در سالن روبهرو که به پلهها میخورد، مواد را ریختند و من و فلاح هم تینر را عقب طرف بوفه روی دیوارها و صندلیها ریختیم، برگشتیم برویم داخل که فرج به من گفت: «کبریت بزن بعد بیا داخل»! خودشان رفتند داخل سالن و کبریت را من زدم.