سرویس تاریخ «انتخاب» / فهیمه نظری: در هفته دوم خرداد ۱۳۵۹، آیتالله خلخالی، سرپرست وقت اداره مبارزه با مواد مخدر ایران، در پی اقدامات ضربتیاش در قلع و قمع قاچاقچیان، برای معتادان به هروئین که از سطح تهران جمعآوری شده بودند، چارهای اندیشید و دستور داد که آنها را به باشگاه اسبدوانی فرحآباد منتقل کنند تا زیر نظر افراد انجمن اسلامی شرق تهران نگهداری و بازپروری شوند، اما پس از یک هفته تصمیم انقلابی دیگری درباره آنان گرفت؛ وقتی روز یکشنبه ۱۱ خرداد برای سرکشی به استادیوم اسبدوانی فرحآباد رفت، دستوری اکید مبنی بر جابجایی معتادان مستقر در آنجا به زندان قزلحصار صادر کرد و برای اجابت فرمانش تنها ۲۴ ساعت مهلت داد؛ این دستور معتادان را چنان برآشفت که همانجا در آخر سخنرانی خلخالی، در محاصرهاش گرفتند و تا پاسداران تیر هوایی شلیک نکردند، غائله ختم نشد.
بیشتر بخوانید و ببینید
اخطار خلخالی
متن دستوری که صادق خلخالی در آن یکشنبه پرماجرا برای ساکنان اسبدوانی فرحآباد به ارمغان برد از این قرار بود:
بدین وسیله به همه افراد و جوانان متعهد و مسئول که در باشگاه اسبدوانی فرحآباد به معالجه و سرپرستی افراد معتاد به مواد مخدر همت گماشتهاند و زحمت کشیدهاند اخطار میدهم که در عرض ۲۴ ساعت همه مبتلایان را که در حدود ۱۲۰ نفر میباشند از اینجا به قزلحصار منتقل نمایند در غیر این صورت طبق موازین با آنها رفتار میشود. باید عرض کنم آقایان در قزلحصار هم نظارت نمایند که حق آنها تضییع نشود.
باشگاه اسبدوانی فرحآباد باید از مسائل خلاف شرع و دستور جمهوری اسلامی مبرا باشد و تفریحات سالم در اختیار همگان گذاشته شود. قماربازی و مشروبخواری و کارهای محرم در این مکان نباید صورت گیرد نظارت بر این کار بر عهده روحانیت شرق تهران و انجمن اسلامی شرق تهران خواهد بود. (صبح آزادگان ۱۲ خرداد ۵۹)
چرا قزلحصار؟
قزلحصار زندان بود و کارکنان انجمن اسلامی مستقر در باشگاه اسبدوانی فرحآباد که حالا طبق این اخطار شماری از میان خودشان نیز برای نگهداری و بازپروی معتادان باید همراه آنان به قزلحصار میرفتند از این خبر حسابی شوکه شدند، خلخالی ضمن تشکر از زحمات «جوانان مسلمان و روحانیت شرق تهران» در این چند روز، گفته بود که از وجود آنان در قزلحصار نیز استفاده خواهد شد.
این در حالی بود که حتی امکانات خود باشگاه فرحآباد هم کفاف معتادان جمعآوریشده از سطح شهر را نمیداد و شماریشان در همان مدت کم دوباره در شهر پراکنده شده بودند، خلخالی به خبرنگار روزنامه صبح آزادگان (مورخ ۱۲ خرداد ۵۹) که همین مسئله را مطرح کرد، گفت: «معتادین را از سطح شهر جمعآوری نموده به قزلحصار انتقال میدهیم.» و وقتی خبرنگار هاج و واج پرسید که «منظورتان از قزلحصار زندان آنجاست؟» پاسخ داد: «آنجا از صورت زندان درآمده تمام امکانات را آنجا فراهم میکنیم. اموال مصادرهشده از قاچاقچیان صرف مسائل رفاهی معتادین میشود. معتادین میتوانند آنجا هنگام ترک اعتیاد کشاورزی کنند و یا فنون دیگر از قبیل: آهنگری، جوشکاری و ... را بیاموزند.»
اعتقاد راسخ خلخالی بر امکانات قزلحصار به حدی بود که به پرسش خبرنگار کیهان هم تقریبا پاسخی مشابه داد: «چون امکانات قزلحصار بیش از اینجاست و در آنجا زمینهای کشاورزی و کارگاههای گوناگون مثل نجاری و آهنگری و خیاطی وجود دارد این معتادان را به آنجا میبریم تا ضمن اینکه معالجه میشوند به حرفههای مورد علاقهشان نیز بپردازند؛ و پس از معالجه بیکار نباشند.» (کیهان، دوشنبه ۱۲ خرداد ۵۹).
تصمیم برای باشگاه اسبدوانی
اما همانطور که در متن دستور خلخالی آمد، همه دستور یا اخطار او به جابجایی معتادان مربوط نمیشد، او در قسمت دوم درباره باشگاه اسبدوانی فرحآباد هم تصمیم گرفته بود، و میخواست باشگاه به همان هویت خود یعنی محلی برای ورزش اسبسواری تبدیل شود، اما بشرطِها و شروطِها «تاسیسات میدان اسبدوانی نیز مثل سابق به همین کار اختصاص خواهد یافت، اما طبق موازین اسلامی یعنی مردم میتوانند بیایند اسبسواری کنند، اما از قمار و مشروبخواری و سایر کارهای خلاف شرع به شدت جلوگیری خواهد شد.» (کیهان، دوشنبه ۱۲ خرداد ۵۹)
خلخالی درباره اداره باشگاه هم گفت: «آن را در اختیار روحانیت مبارز شرق تهران و انجمن اسلامی شرق تهران میگذاریم تا در امر اداره آن نظارت کنند.»
او در قسمت دیگری از سخنانش گفت: «اسبدوانی یکی از ورزشهای مفید است و با اشاعه آن و سایر ورزشها میتوان جوانان را به طرف اسلام سوق داد. من به نوبه خود از همه دوستداران ورزش و فرزندان این آب و خاک تقاضا میکنم که روزهای تعطیل و در فرصتهای مناسب بیایند اینجا و سوارکاری کنند که این بزرگترین روح سلحشوری را در انسان ایجاد میکند و توسعه ورزش بزرگترین ثواب را در پیش خداوند دارد. کیهان، دوشنبه ۱۲ خرداد ۵۹
سخنرانی در میان معتادان
پس از صحبت با جوانان انجمن اسلامی شرق تهران که مسئولیت نگهداری و بازپروی معتادان به آنها سپرده شده بود، خلخالی برای سخنرانی به میان معتادان رفت و خطاب به آنان گفت: «گرفتاریهای شما به دست کسانی مثل خالقی عربها و خاموشی چشمها [قاچاقچیان عمده مواد مخدر که چند روز قبل از آن حکم اعدامشان را صادر کرده بود – انتخاب]ایجاد شده که به خاطر پول و ثروت این بلای خانمانسوز را به میان شما آوردند، ولی خدا آنها را گرفتار کرد و به دست ما که نماینده شما هستیم به کیفر رساند و این راه ادامه دارد. من به نمایندگی از طرف رئیسجمهور به اینجا آمدهام و مکان و جای مناسب برای همه شماها در نظر گرفتهایم تا در اسرع وقت شما را معالجه کنیم؛ و شما هم سعی کنید یک روح انسانی و اسلامی پیدا کنید تا بتوانید سالم شده و در مقابل اعتیاد دوام بیاورید.» (کیهان، دوشنبه ۱۲ خرداد ۵۹)
در محاصره معتادان
سخنان خلخالی اصلا و ابدا به مذاق معتادان خوش نیامد و شماری از آنها داد و فریاد راه انداختند که «ما به زندان نمیرویم و میخواهیم در همین جا معالجه شویم.» (کیهان، دوشنبه ۱۲ خرداد ۵۹)
فردای آن یکشنبه جنجالی روزنامه اطلاعات (۱۲ خرداد ۵۹) تیتر زد که «هروئینیها خلخالی را گروگان گرفتند!» و در توضیح آن نوشت: «هروئینیها دیروز [یکشنبه ۱۱ خرداد ۵۹]در میدان اسبدوانی آیتالله خلخالی را به گروگان گرفتند، اما پاسداران با تیراندازی هوایی موفق شدند حلقه محاصره را بشکنند و خلخالی را نجات دهند.»
روزنامه صبح آزادگان هم روز دوشنبه ۱۲ خرداد ۵۹ به این ماجرا اشاره کرد، اما اسمی از گروگانگیری نیاورد. این روزنامه در شرح ماجرا نوشت که وقتی خلخالی میخواسته استادیوم را ترک کند معتادان با حالتی ناراضی و عصبی به او اعتراض میکنند که: «ما اعتیاد را ترک کردهایم فقط لازم است چند روز دیگری در استادیوم بمانیم و برادران انجمن اسلامی از ما نگهداری کنند و ما با حداقل امکانات ساختهایم.»، اما صادق خلخالی به هیچ عنوان از مواضع خود عقب نمینشیند و بهشان میگوید: «در قزلحصار همانطور که گفتم تمامی وسایل مهیا است و شما میتوانید به راحتی ترک کنید در عین حال که کار میکنید و فنون مختلف را فرا میگیرید آنجا هکتارها زمین به این کار اختصاص یافته، ولی اگر در قزلحصار کمترین مقدار مواد مخدر از معتادان اسکانیافته بگیریم فیالفور اعدامشان خواهیم کرد.» معتادان، اما همچنان به اعتراضشان ادامه میدهند «معترض بودند و پاسداران برای متفرق نمودن آنان چندین تیر هوایی شلیک کردند.» (صبح آزادگان ۱۲ خرداد ۵۹)
خود خلخالی ماجرا را برای خبرنگار اطلاعات اینطور روایت کرد: «به اتفاق آقای بنیصدر رئیسجمهوری کشورمان برای دیدن انبار مواد مخدر رفتم و در آنجا در حدود دو تن و نیم شیره و تریاک موجود است که دستور نابودی آنها داده شد و طبق وعدهای که با آقای رئیسجمهور داشتم به میدان اسبدوانی رفتم تا میدان را برای سوارکاران آماده کنیم و معتادان را از این محل خارج نماییم. دستور داده شد که ۱۲۰ معتاد که در میدان اسبدوانی بودند، به قزلحار کرج منتقل شوند. در این بین به تحریک یکی دو نفر از سرپرستان محل اسبدوانی خواستند که ما برای معتادین صحبت بکنیم. هنگامی که من به طرف آنها رفتم هروئینیها مرا محاصره کردند، هرچه تلاش کردم که رهایم کنند و بتوانم از محاصره آنها خارج شوم، نتوانستم، ناچار پاسداران به کمک آمدند و با شلیک تیرهای هوایی موفق شدند محاصره را بکشنند.»