پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: [این چند روز] از بس گرفتار بودم چیزی ننوشتم، در این بین شیخ دوبی – شیخ راشد – هم به تهران آمد و مذاکرات با او بر گرفتاریها افزود. حالا از روی بعضی خاطرات بعد از [هفت روز]این قسمت را تکمیل میکنم.
علیاحضرت شهبانو روز شنبه اصفهان تشریف بردند، برای بازدید از آن قسمت از ابنیه قدیمی اصفهان که تاکنون توجهی به آن نشده است. شهبانو خوشبختانه به این مسائل توجه خوب دارند. بعد که از فرودگاه برگشتم، من شرفیاب شدم. به شاهنشاه عرض کردم: «تعجب است شهبانو مرا قبلا در جریان این مسافرت نگذاشته بودند، تا اینکه بر حسب تصادف شنیدم و به این جهت رئیس دفتر علیاحضرت را به هر صورت توبیخ خواهم کرد که مطلعم نکرد، چه ایشان خوششان بیاید چه نیاید.» بعد عرض کردم: «من احساس میکنم شهبانو به من بیمرحمت هستند.» شاهنشاه خندیدند، فرمودند: «خیلی ساده است، علت این است که تو به من زیاد نزدیک هستی. هرکس به من زیاد نزدیک باشد مورد بیمهری شهبانو قرار میگیرد و چاره هم نیست.» من عرض کردم: «شهبانو از این جهت برای من شهبانوست که همسر اعلیحضرت و مادر ولیعهد شاهنشاه است و از این بابت برای من محترم و عزیز است، وگرنه مرحمت یا بیمرحمتی ایشان را کوچکترین اثری نمیدهم.» دیگر چیزی نفرمودند.
وزیر دارایی پاکستان هم این هفته به تهران آمد و بر گرفتاریها افزود، چون چند ساعت با او ملاقات و مهمانی داشتم...