سرویس تاریخ «انتخاب»: شامگاه جمعه چهارم خرداد ۱۳۵۸ آیتالله هاشمی رفسنجانی در خانه خود مورد اصابت گلوله دو مهاجم گروه فرقان قرار گرفت و مجروح شد. چهار روز بعد وقتی حال عمومیاش کمی بهتر شد، در بیمارستان شهدای تجریش طی مصاحبهای مطبوعاتی جزئیات سوءقصد به جان خود را به این شرح بیان کرد:
این حادثه برای من غیرمنتظره نبود، چون مرتبا تلفنی تهدید به قتل میشدم و از این حادثه هیچ نگران نیستم. حادثه جمعه شب حدود ساعت ۹ روی داد.
بیشتر بخوانید
آن روز عصر اتفاقا یکی از ۲ پاسداری که در منزل بودند از خانه خارج شده بود. در این ساعت از طریق افاف اطلاع دادند که ۲ نفر نامهای را از طرف آقای ناطق نوری آوردهاند. من گفتم بیایند داخل و به اطاق پذیرایی بروند. آنها به طرف اطاق پذیرایی راهنمایی شدند و من هم به آنجا رفتم. در اطاق یکی از مراجعهکنندگان با پاسدار بود. مراجعهکننده دیگر هم داخل حیاط ایستاده بود.
وقتی وارد اطاق شدم پاسدار را مرخص کردم و از جوان خواستم نامه را تحویل دهد. من با او فاصلهای بیش از یک متر نداشتم. او اول دست در جیب کرد و خواست نامه را به من بدهد، ولی وقتی دست از جیب بیرون آورد گویا از همین اعلامیه (گروه فرقان) بود و گفت: «مثل اینکه در آوردن نامه اشتباه کردهام.» من در اینجا متوجه شدم که او دستش را به زیر پیراهن برد و در این موقع اسلحه او را دیدم، اما وقتی که اسلحه را بیرون کشید دست او را گرفتم و با او درگیر شدم.
در این موقع خانمم که سر و صدا را شنیده بود به کمکم آمد. در این لحظه پاسداری هم که در حیاط بود میخواست به کمک بیاید، ولی جوان دوم که در حیاط بود با تهدید اسلحه مانع این کار شده بود. با آمدن خانمم درگیری شدید شد تا اینکه تیری به پشتم خورد و بعد به بیمارستان منتقل شدم و الحمدالله الان هم حالم با توجه پزشکان خوب است. (اطلاعات، سهشنبه ۸ خرداد ۵۸).
وقتی زنگ درِ خانه به صدار درآمد، پاسداری به نام سعید در را باز کرد، یکی از دو نفر مهاجم کفش کتانی به پا داشت. پاسدار از او خواست کفش خود را دربیاورد. اما او قبول نکرد و آنها مستقیما به اتاق پذیرایی رفتند و روی مبل نشستند. آقای رفسنجانی، چند لحظه بعد وارد اتاق شدند و از پاسدار (سعید) خواستند از اتاق خارج شده بعد از چند لحظه آقا فریاد زد: برسید، برسید. ما توی اتاق پریدیم و دیدیم دست یکی از تروریستها را گرفته و تروریست دیگر ناگهان شلیک کرد. آقا که تیر خورده بود روی فرش نشست و تروریستها بعد از شلیک چندگلوله فرار کردند. پس از فرار تروریستها آقا خود را به سر خیابان رساند و با یک اتومبیل هیلمن متعلق به کلانتری قلهک، به بیمارستان شهدا انتقال یافت.