امیر علی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا علت برکناری جان بولتون از سوی دونالد ترامپ را به درگیری و اختلافنظر این دو سیاستمدار حاضر در کاخ سفید بر سر حوزههای مختلف ارزیابی کرد.
او در گفتگو با «انتخاب» تاکید کرد: «از ماهها پیش سطحی از تنشها میان این دو طرف وجود داشته و بر اساس گزارشهای موجود، در واپسین ملاقات، مشاجرهای شدید رخ داده است که بر اساس روایت بولتون، او استعفا داده و تصمیم به فردا موکول شده اما ترامپ تصمیم به اخراج مشاور امنیت ملی خود میگیرد. موارد اختلافی میان ترامپ و بولتون در سطحی کلان به نوع نگاه طرفین مرتبط است؛ به گونهای که بولتون در مقام شخصیتی رادیکال، تهاجمی، ضد مشارکت جهانی، مخالف نهادهای بینالمللی و طرفدار سیاست مشت آهنین در قبال رقبای آمریکا در تمامی سطوح بود. بر خلاف این رویه ترامپ به اندازه مشاور امنیت ملی خود، خواهان بهرهگیری از قدرت قهریه و رادیکالیسم نبود. زمانی که راهبرد بولتون برای کره شمالی، ایران، ونزوئلا، افغانستان با پاسخگویی لازم همراه نشد، دیدگاههای او مورد تردید قرار گرفت. در واپسین مورد نیز مخالفتهای جان بولتون با مذاکره با طالبان به اندازهای بود که در بسیاری از نشستها در این زمینه به مذاکرات دعوت نمیشد.
این کارشناس مسائل آمریکا افزود: «اینکه یک شخصیت تندرو و افراطی جایگاه خود را در یکی از کلیدیترین مناصب نظام سیاسی آمریکا از دست بدهد، خود میتواند رخدادی مثبت باشد اما این اتفاق به شرایط بعد از برکناری بولتون بستگی دارد. بدین معنی که شخص جایگزین او چه کسی باشد و چگونه عمل کند و چه مواضعی داشته باشد، بسیار مهم و حیاتی است. اگر به عنوان نمونه سابقه وزارت خارجه آمریکا را در نظر بگیریم، شاهد بودیم با کنار گذشاته شدن رکس تیلرسون، شخصی تندروتر همانند مایک پمپئو جایگزین شد. اکنون چنین سناریویی حتی برای پست مشاور امنیت ملی آمریکا، قابل تصور است.»
وی در ادامه تاکید کرد: «تعیین کننده اصلی سیاست خارجی آمریکا، شخص رئیسجمهور است و حضور اشخاص تندرو بدون تاثیر بر کنش رئیس کاخ سفید نیست. اگر ترامپ با همین شیوه سیاست خارجی آمریکا را مدیریت کند، به هیچ عنوان شاهد رویکرد ایجابی در استراتژی آمریکا نسبت به خاورمیانه و کلیت نظم جهانی نخواهیم بود. جانشین بولتون چه کسی خواهد بود و تا چه اندازه سیاست خارجی آمریکا را تغییر میدهد بسیار مهم است.»
امیر علی ابوالفتح، در بخشی دیگر از گفتههای خود در ارتباط با امکان دیدار میان حسن روحانی و ترامپ بعد از برکناری بولتون در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سال جاری، تصریح کرد: «هر چند محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان، اصطلاح «گروه بی» را ابداع و مورد استقبال نیز قرار گرفت و جان بولتون یکی از اعضای چهارگانه این گروه بود اما تقلیل دستگاه سیاست خارجی آمریکا به یک شخص، به هیچ عنوان نمیتواند تمامی روند را تحلیل کند. واقعیت این است که عمق اختلافات میان تهران و واشنگتن گستردهتر و عمیقتر از آن است که با برکناری یک شخص رفع شود. از نظر عرف دیپلماتیک بسیار بعید به نظر میرسد ترامپ یکی از مقامات مهم دولت خود را برای جلبنظر یک کشور دیگر برکنار کند. در حقیقت، ترامپ مشکلی با دیدار با روحانی ندارد، برای او دیدار برای دیدار است و برای ایران دیدار برای حصول نتیجه و دستاورد. در چنین، شرایطی به نظر میرسد امکان برداشتن تحریمها و تغییر کلان در نگاه ترامپ نسبت به ایران بسیار بعید به نظر میرسد. در نتیجه، در مقطع کنونی، احتمال ملاقات روحانی و ترامپ تا حدود ناممکن خواهد بود.
وی در بخش پایانی گفتههای خود تصریح کرد: «برای قضاوت در ارتباط با تغییر موضع آمریکا نسبت به ایران بسیار زود است. صرف خبر برکناری بولتون برای ایران مثبت و خوشحال کننده است اما تا زمانی که تغییری محسوس در استراتژی دولت آمریکا ایجاد نشود، نباید نسبت به آینده تعاملات تهران با واشنگتن خوشبین بود.»
دو بازیگر اصلی تعیینکننده سیاست خارجی آمریکا، کاخ سفید (مشاوران و کارمندان اداره امنیت ملی) و وزارت خارجه هستند اما به نظر میرسید در چند وقت گذشته، وزارت خارجه از تحولات کنار گذاشته شده بود و بیشتر نقش را حلقه کاخ سفید عهدهدار بودند. در تحولات جدید روند معادلات نشان میدهد که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه به ترامپ نزدیکی بیشتری پیدا کرده است. پمپئو حرف شنوی بیشتری از ترامپ دارد و تلاش میکند کمتر مایه رنجش خاطر او شود، در نتیجه شاهد سنگینی کردن کفه ترازو به سمت پمپئو بودیم.»