تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
آقای خلخالی داخل اتاق شد، امام از او پرسیدند: «این سرهنگ کیست؟» و اضافه کردند: «بگو مراقب آنها باشند مبادا افرادی ناباب و مامور کارهای خلاف موازین و مصالح انجام دهند.» همچنین دستور دادند پتو و غذا برای آنها ببرند و خطاب به من گفتند: «خود شما نیز با حاج مهدی ترتیب مسئله را بدهید.» آقای خلخالی معترضانه و با صدای بلند رو به ما کرد و گفت: «چه میگویید؟! همه اینها را باید کشت.» امام با حالتی غضبناک گفتند: «مگر گوسفند سر میبرید؟ این حرفها یعنی چه؟ مگر میخواهید گوسفند ذبح کنید؟»
کد خبر: ۵۲۹۴۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۳
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
همان روز وقتی آقای هادوی از دادگاه بیرون رفت، من بلافاصله دستور دادم هویدا را از بند یک بیرون آورند و در داخل ماشین نگه داشتند تا اوضاع کاملا آرام شد و سپس به یکی از اتاقها که اثاثیه زیادی در آنجا وجود داشت بردند، تلفنها را قطع کردند و بدین ترتیب ارتباط داخل زندان با خارج قطع شد. ضمنا گفتم هرکسی میخواهد میتواند وارد زندان شود، ولی هیچکس نباید از زندان خارج شود. خبرنگاران و عکاسان زیادی بودند و خیلی هم تلاش کردند که جریان را به خارج اطلاع دهند، ولی ممکن نشد. در نتیجه بعد از سه ساعت محاکمه پرماجرا که فیلم و عکس آن موجود است، هویدا را به اعدام محکوم کردیم و حکم بلافاصله اجرا شد.
کد خبر: ۵۲۸۷۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۰
استنطاق از شعبون بیمخ بابت زدن دکتر فاطمی؛
دَم شهربانی زدمش، چاقوام نزدم. بیخود میگن چاقو زده. همشیرهشم روش نیفتاد. توی شهربانی همشیرهش او بالا وایساده بود من دَم پلههای پایین زدمش، اون خانوم بالای پلهها وایساده بود. هما خانوم! جون شما، شنیدم این همشیره بعد از پونزه سال تو اتریش گفته: «چون شعبون اونوقت منو زد، من حالا اینجام چرک کرده.» در صورتی که من اصلا بهش دست نزدم.../ به جون شما، به مولای متقیان، زبونم روزهست. با زبون روزه که دروغ نمیگم، هیچوقت دستگاه با من تماس نگرفت که کسی رو برو بزن، کسی رو نزن یا شلوغ نکن. من رو عشق و علاقه خودم که داشتم این کارا رو میکردم.
کد خبر: ۵۲۰۱۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۶