شامگاه دوشنبه ۲۳ بهمن ۵۷، مدرسهی رفاه؛
«من هم به اندازهی هر فرد دیگر ایرانی دربارهی گذشتهی ایران خودم را مقصر میدانم، نه بیشتر. این تقصیر سیستم و رژیم بود که من اینک اینجا هستم نه گناه من. اگر میخواستم میتوانستم شش ماه پیش از مملکت فرار کنم، اما ترجیح میدهم که در ایران باشم و در یک دادگاه بیطرف اسلامی محاکمه شوم تا همهی حقایق روشن گردد.»
کد خبر: ۶۶۲۳۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۵
روزنامه گردی در «انتخاب»؛
خلخالی: حسین شاهحسینی از ماجرای فرار شاپور بختیار خبر دارد و اکنون قضاوت با ملت است که حدس بزند بختیار چگونه از طبقه پایین مدرسه رفاه بیرون برده شده است./ شاه حسینی: این اظهارات آن هم در آستانه نامزدی اینجانب از طرف گروهی از مردم کرج بیاساس است و دستگیری بختیار در رزوهای انقلاب بزرگ ملت ایران شایعهای بیش نبود...
کد خبر: ۵۳۰۱۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۷
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
آقای خلخالی داخل اتاق شد، امام از او پرسیدند: «این سرهنگ کیست؟» و اضافه کردند: «بگو مراقب آنها باشند مبادا افرادی ناباب و مامور کارهای خلاف موازین و مصالح انجام دهند.» همچنین دستور دادند پتو و غذا برای آنها ببرند و خطاب به من گفتند: «خود شما نیز با حاج مهدی ترتیب مسئله را بدهید.» آقای خلخالی معترضانه و با صدای بلند رو به ما کرد و گفت: «چه میگویید؟! همه اینها را باید کشت.» امام با حالتی غضبناک گفتند: «مگر گوسفند سر میبرید؟ این حرفها یعنی چه؟ مگر میخواهید گوسفند ذبح کنید؟»
کد خبر: ۵۲۹۴۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۳
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
در جلسهای که شاید دو ساعت عصر جمعه ۲۰ بهمن در منزل او داشتیم باز قانع شد که استعفا بدهد اما روز بعد به جای شنبه جلسه را به یکشنبه موکول کرد و یک مرتبه ساعت حکومت نظامی را از ساعت ۱۰ شب به چهار بعدازظهر تقلیل داد و در مغز کوچک خودش فکر کرده بود که با کوتاه کردن مدت آزادی حرکت مردم در روز شنبه، در شنبهشب بتواند به محل اقامت امام و سایر رهبران حمله کرده و آنها را از بین ببرد. خوشبختانه تصمیم قاطع و به موقع امام... این توطئه را خنثی کرد... به همین دلیل فردا صبح یعنی یکشنبه ۲۲ بهمن بختیار به من در دفتر مهندس بازرگان تلفن کرد و گفت، امروز ساعت ۴ بعدازظهر (یکشبنه ۲۲ بهمن ساعت ۴ بعدازظهر) همان جلسه تشکیل شود و او میآید و استعفا خواهد داد.
کد خبر: ۵۲۹۲۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۲
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
خوب به یاد دارم شخصی با صدای کلفت و خشن به مدرسه رفاه تلفن کرد و ما را تهدید به بمباران کرد. من به او گفتم: «ما از این تهدیدها هراسی نداریم. ما شاگردان آن امامی هستیم که لرزه بر اندام شاه انداخت و او را فراری داد، ما بیدی نیستیم که از این بادها بلرزیم. هر کاری میخواهید بکنید.»
کد خبر: ۵۲۶۵۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۰۸
کد خبر: ۳۶۶۵۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۰۱