پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : محمد مهاجری در خبرآنلاین نوشت: بر اساس خبری که سایتهای نزدیک به آیت الله
مصباح منتشر کرده اند، ایشان در سخنانی گفته است:'دشمنان اعلام کردهاند
که حتی اگر یک روز به پایان زمان ریاست جمهوری کنونی باقی مانده باشد باید
رأی به عدم کفایت او داده شود و اشتباه رهبری در تایید او ثابت شود'
صاحب این قلم از کم و کیف آنچه آیت الله مصباح به آن استناد کرده و نیز از
منبعی که خبر بالا به ایشان رسیده اطلاعی ندارد و اصولا موضوع نوشته حاضر،
این نیست.بلکه سخن بر سر استنتاجی است که ایشان کرده است. به عبارت بهتر،
جناب آقای مصباح، نتیجه گیری دشمن که " رای به عدم کفایت رئیس جمهور، مساوی
اثبات اشتباه رهبری است" را پذیرفته است.
فرض کنیم دشمن از آن مقدمه(عدم کفایت سیاسی)، بخواهد این موخره(اثبات
اشتباه رهبری) را اثبات کند. کدام منطق عقلانی به ما اجازه می دهد این
نتیجه را بپذیریم؟ آیا حضرت استاد ، برای پذیرش سخن دشمن عجله نکرده اند؟
برای ناموجه بودن سخن دشمن (که مورد تایید آیت الله مصباح است)، کافی است به نکته زیر توجه کنیم:
امام خمینی(ره) پس از انتصاب مهندس بازرگان به نخست وزیری ، از او حمایت
کردند.(به یاد بیاوریم که ایشان در وصیتنامه خود تاکید کردند که موافق چنین
انتخابی نبودند). بعد از آن نیز از ابوالحسن بنی صدر جانانه دفاع کردند به
طوری که گاه باعث دلخوری برخی بزرگان می شد. این پشتیبانی، بعدها شامل
مهندس موسوی نیز شد. اما هرگز به ذهن کسی خطور نکرد که زیر سوال بردن
بازرگان و بنی صدر و موسوی، به معنی اشتباه دانستن رفتارهای حمایت آمیز
امام از روسای دولتهاست.
همین رفتار سیاسی را حضرت آیت الله خامنه ای در دوران رهبری خود، در مورد
دولت ها ادامه دادند. تعابیرحمایت آمیزی که معظم له نسبت به آقای هاشمی
رفسنجانی(رئیس جمهور وقت) دارند هنوز در اذهان باقی مانده است. جمله معروف
ایشان در روز انتخابات دوم خرداد1376 که فرمودند:"هیچکس برای من هاشمی نمی
شود"برای رئیس هیچ دولتی به کار نرفته است. با این حال هیچ کس چنین استدلال
نکرده که زیر سوال بردن شخص هاشمی رفسنجانی و عملکرد دولت او ( که اتفاقا
انتقادهای جدی و درستی به آن وارد است) به معنای زیر سوال بردن حمایت رهبری
است.
اصولاشیوه حسنه سیاسی امام راحل و حضرت آیت الله خامنه ای، حمایت از دولت ها بوده و شاید در آینده نیز چنین باشد.
وقتی که زمزمه های طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر در مجلس مطرح شد، به اذهان
خطور نکرد که این یعنی اثبات اشتباه ! امام در حمایت از بنی صدر. همین گونه
است رای ندادن 99نفر معروف به کابینه میرحسین موسوی. و نیز همین گونه است
حملات تند به دولتهای هاشمی و خاتمی که گاه آنها را به ضدیت با نظام و
اسلام و ارزشها متهم کرده است.
مقام معظم رهبری همان رفتاری را که با دولتهای پیشین داشته اند با آقای
احمدی نژاد هم داشته اند. شاید به دلیل ویژگی های شخصی و شخصیتی آقای احمدی
نژاد و نیز شرایط سیاسی کشور، لازم بوده است که این حمایت، به شکل دیگری
صورت گیرد.
رفتار حکیمانه و کاملا شفاف رهبرمعظم انقلاب ، کاملا قابل درک و دفاع است،
اما جا دارد محترمانه و متواضعانه از حضرت آیت الله مصباح و بزرگوارانی چون
ایشان، بخواهیم که هزینه رفتار سیاسی شان را خودشان بپردازند و از حساب
رهبری برای توجیه عمل خود خرج نکنند. افکار عمومی ، تفاوت رفتار ولی فقیه
را با عمل چهره ای سیاسی-جناحی،به خوبی می شناسد.
ناگفته روشن است که این نوشته در باره "طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور"
اظهار نظری ندارد و حتی از آن دفاع نمی کند، اما اگر بر فرض هم چنین اتفاقی
افتاد، هیچ شائبه ای در باره حمایت مقام معظم رهبری از این و آن ایجاد نمی
کند. اگر شائبه ای هست مربوط به بزرگوارانی است که در مقطع ساسی
خاص،کنشهایی داشته اند و اکنون دچار تناقض یا پارادوکس شده اند.