arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۴۱۰۷۹
تاریخ انتشار: ۳۹ : ۱۶ - ۰۶ دی ۱۴۰۳

روایتی دردناک؛ «برای نجات دخترانم به سربازان گفتم به من تجاوز کنند»

مریم (نام مستعار) از خانه‌اش در «دارالسلام» فرار کرده بود تا در کنار برادرش پناه بگیرد. اکنون او در یک دکه فروش چای کار می‌کند. اما در اوایل جنگ، به‌گفته خودش، دو مرد مسلح وارد خانه‌اش شدند و قصد داشتند به دخترانش تجاوز کنند - یکی ۱۷ ساله و دیگری ۱۰ ساله بود. او گفت: «به دخترانم گفتم پشت سر من بایستند و به نیروهای پشتیبانی سریع هم گفتم: «اگر می‌خواهید به کسی تجاوز کنید، آن فرد باید من باشم.»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

بی‌بی‌سی: سودان در آستانه فروپاشی است.

در یک گذرگاه گرم و غبارآلود میان دو جبهه مخالف در جنگ داخلی ۱۷ ماهه، یک سد فرو ریخت.

با گروهی از زنانی صحبت می‌کردم که برای خرید از بازاری در منطقه تحت کنترل ارتش در حاشیه «ام‌درمان»، بخشی از پایتخت، چهار ساعت پیاده‌روی کرده بودند. غذا در اینجا ارزان‌تر است.

این زنان از «دارالسلام»، منطقه‌ای تحت کنترل نیروهای شبه‌نظامی تحت عنوان نیروهای پشتیبانی سریع آمده بودند.

آن‌ها به من گفتند که شوهرانشان دیگر از خانه خارج نمی‌شوند، زیرا نیروهای پشتیبانی سریع آن‌ها را کتک می‌زنند، هر پولی که بدست می‌آوردند را می‌گیرند، یا آن‌ها را دستگیر کرده و برای آزادی‌شان درخواست پول می‌کنند.

یکی از زنان گفت: «ما این سختی‌ها را تحمل می‌کنیم چون می‌خواهیم به فرزندانمان غذا بدهیم. ما گرسنه‌ایم و به غذا نیاز داریم.»

هشدار: برخی از جزئیات این داستان ممکن است ناراحت‌کننده باشد.

از زنان پرسیدم: «آیا آن‌ها نسبت به مردان امنیت بیشتری دارند؟ به آنها تجاوز نمی‌شود؟»

همهمه‌ صداها ناگهان خاموش شد.

سپس به یکباره صدای یکی از آنها بلند شد.

او گفت: « اینجا زنان زیادی هستند که مورد تعرض قرار گرفته‌اند، اما در این باره صحبت نمی‌کنند.»

در حالیکه سیلاب اشک از گونه‌هایش جاری شد، گفت: «چه فرقی می‌کند که صحبت کنیم یا نه؟»

او ادامه داد: «نیروهای پشتیبانی سریع برخی از دختران را مجبور می‌کند شب‌ها در خیابان دراز بکشند. اگر دیر از این بازار برگردند، نیروهای پشتیبانی سریع آن‌ها را برای پنج یا شش روز نگه می‌دارد.»

در حالی که او مشغول حرف زدن بود، مادرش با دستش سرش را گرفته بود و ضجه می‌زد. زنان دیگر هم شروع به گریه کردند.

او با خشم پرسید: «شما در دنیای خودتان، اگر فرزندتان بیرون برود، او را تنها می‌گذارید؟ نمی‌روید دنبالش؟ اما به ما بگویید، ما چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟ هیچ چیز در دست ما نیست، هیچ‌ کس به ما اهمیت نمی‌دهد. دنیا کجاست؟ چرا به ما کمک نمی‌کنید؟»

این گذرگاه، دریچه‌ای به جهانی از ناامیدی و یاس بود.

مردم از بی‌قانونی، غارت و خشونت در درگیری‌ صحبت می‌کردند که به‌گفته سازمان ملل، بیش از ۱۰ و نیم میلیون نفر را مجبور به ترک خانه‌هایشان کرده است.

اما آنچه که به یکی از ویژگی‌های برجسته این جنگ طولانی تبدیل شده، خشونت جنسی است؛ جنگی که به‌عنوان نبرد قدرت میان ارتش و شبه‌نظامیان نیروهای پشتیبانی سریع آغاز شد، اما از آن زمان به میان نیروهای محلی و جنگجویان کشورهای همسایه نیز کشیده شده است.

فولکر تورک، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، گفته است که تجاوز به‌عنوان «یک سلاح جنگی» استفاده می‌شود.

ماموریت اخیر کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل چندین مورد تجاوز و تهدید به تجاوز توسط اعضای ارتش را مستند کرده، اما نشان داد که خشونت جنسی گسترده توسط نیروهای پشتیبانی سریع و دیگر شبه‌نظامیان متحد آنها به نقض قوانین بین‌المللی منجر شده است.

یکی از زنان اعضای نیروهای پشتیبانی سریع را متهم کرد که به او تجاوز کرده‌اند.

ما او را در بازار ملاقات کردیم، بازاری که به درستی «سوق الحار» نامیده شده است - بازار گرما.

از زمان آغاز جنگ، بازار در زمین‌های بایر جاده بیابانی «ام‌درمان» گسترش یافته و فقیرترین افراد جامعه را با قیمت‌های پایین جذب کرده است.

مریم (نام مستعار) از خانه‌اش در «دارالسلام» فرار کرده بود تا در کنار برادرش پناه بگیرد.

اکنون او در یک دکه فروش چای کار می‌کند. اما در اوایل جنگ، به‌گفته خودش، دو مرد مسلح وارد خانه‌اش شدند و قصد داشتند به دخترانش تجاوز کنند - یکی ۱۷ ساله و دیگری ۱۰ ساله بود.

او گفت: «به دخترانم گفتم پشت سر من بایستند و به نیروهای پشتیبانی سریع هم گفتم: «اگر می‌خواهید به کسی تجاوز کنید، آن فرد باید من باشم.»

او ادامه می‌دهد: «آن‌ها مرا کتک زدند و دستور دادند که لباس‌هایم را دربیاورم. قبل از اینکه این کار را بکنم، به دخترانم گفتم که فرار کنند. آن‌ها بچه‌های دیگر را جمع کردند و از روی حصار پریدند. سپس یکی از مردها خودش را روی من انداخت.»

نیروهای پشتیبانی سریع به بازرسان بین‌المللی گفته است که تمام اقدامات لازم برای جلوگیری از خشونت جنسی و سایر اشکال خشونت که نقض حقوق بشر است را انجام داده است.

اما روایت‌های مربوط به تجاوزهای جنسی بسیارند و همگی از یک الگوی مشابه پیروی می‌کنند و تاثیرات آن ماندگار است.

فاطمه (نام واقعی‌اش نیست) روی یک چهارپایه کوتاه زیر سایه یک ردیف درخت نشسته بود و به من گفت که به «ام‌درمان» آمده تا دوقلوهایش را به دنیا بیاورد و قصد دارد بماند.

یکی از همسایه‌هایش، به گفته او، یک دختر ۱۵ ساله بود که او نیز باردار شده بود. چهار سرباز نیروهای پشتیبانی سریع به او و خواهر ۱۷ ساله‌اش تجاوز کرده بودند.

فاطمه گفت که مردم با صدای جیغ از خواب بیدار شدند و از خانه بیرون آمدند تا ببینند چه اتفاقی افتاده است. اما مردان مسلح به آن‌ها گفتند که اگر به خانه‌های خود بازنگردند، کشته خواهند شد.

صبح روز بعد، مردم دو دختر را پیدا کردند که نشانه‌هایی از سوءاستفاده بر بدن‌هایشان دیده می‌شد و برادر بزرگ‌تر آن‌ها در یکی از اتاق‌ها حبس شده بود.

فاطمه گفت: «در طول جنگ، از زمانی که نیروهای پشتیبانی سریع از راه رسیدند، فورا اخباری از تجاوز به گوش ما رسید. تا اینکه این موارد را درست جلوی چشم‌ خودمان در محله‌مان دیدیم. ابتدا به گزارش‌ها شک داشتیم، اما می‌دانیم که این نیروهای پشتیبانی سریع بودند که به این دختران تجاوز کردند.»

زنان دیگر آماده می‌شوند تا به مناطق تحت کنترل نیروهای پشتیبانی سریع بازگردند - آن‌ها می‌گویند بیشتر از آن فقیر هستند که مانند مریم بتوانند زندگی جدیدی شروع و دارالسلام را ترک کنند.

تا زمانی که این جنگ ادامه دارد، آن‌ها چاره‌ای ندارند جز اینکه به ترس و وحشت آن بازگردند.

نظرات بینندگان