سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
«انتخاب» هر شب یادداشتهای روزنوشت علم را منتشر میکند.
۱۲ خرداد ۱۳۴۹: امروز هم روز پرکار غریبی بود. از ساعت ۷ برای همین خرید ریپیر کمیسیون داشتم. بعد شرفیاب شدم. در این ضمن خبر رسید آیت الله حکیم طباطبایی که مرجع شیعیان در عراق و قسمتی از ایران بود، در گذشته اند. تا ترتیب تلگرافات لازم و کارها را دادم ساعت ۳ بعد از ظهر شد. ده دفعه شاید با شاهنشاه با تلفن بر سر مسائل مختلف که عزاداری باشد یا نباشد، یا شاهنشاه شرکت خواهند فرمود یا نه، صحبت کردم. معمول این است به هر کس شاهنشاه تلگراف تسلیت بفرمایند، مرجع میشود _کم و بیش_ و تقریباً این علامت مرجعیت بعدی است؛ و این یکی از سنتهای قشنگ است که گرچه مدون نیست، ولی همه میفهمند و مورد علاقه همه است. به هر صورت شاهنشاه امر فرمودند: به حاج سید کاظم شریعتمداری در قم تلگراف کن. من عرض کردم: این شخص مورد اعتماد عامه مردم نیست. فعلا کسی که مورد علاقه و اعتماد مردم است، خوانساری است. بالاخره کسی که مرجع شیعیان میشود یک حقیقتی هم باید در زیر نهفته داشته باشد. چنان که شاهنشاه میدانید همین مراجعی که اخیراً در گذشته اند، مثل آیت الله حاج سید ابوالحسن اصفهانی و مرحوم بروجردی و همین مرحوم حکیم، واقعاً مردمی پرهیز کار بودند پول برای آنها در حکم سنگ ریزه بود. در صورتی که وقتی من نخست وزیر بودم، پس از آن که آخوندها را کوبیدیم و خواستیم بعد دریچه به روی آنها باز کنیم، همین شریعتمداری از من ششصد هزار تومان مساعده خواست که بعد ببیند چه میتواند بکند. فرمودند: ولی مرد دولتخواه بی اذیتی است. عرض کردم: این به جای خود بماند، ولی اعتقاد مردم هم چیز دیگر است. به هر صورت آن قدر اصرار کردم که شاهنشاه اجازه فرمودند به هر دو نفر، یعنی هم شریعتمداری و هم به خوانساری تلگراف بشود. بالاخره یک اندازهای عرض مرا پذیرفتند. شاه وقتی بدانند انسان خیرخواهانه عرایضی میکند، خواه ناخواه گوش میفرمایند.
بعد خبر رسید دانشگاه پهلوی شلوغ شده است. با آن که سه بعد از ظهر از دفتر به منزل آمده بودم که استراحت کنم و مثل مرده بودم، تمام بعد از ظهر را به مکالمه با شیراز گذراندم و گزارش را هم هر یک ساعت به شاهنشاه میدادم. شب هم به همین منوال گذشت.
از اخبار مهم جهان زلزله پرو است که سی هزار نفر تلفات داشته است. خیلی بزرگ است. اما تعجب است با آن که اینها هم انسان هستند چه طور من برای مردم بیرجند دو سال قبل آن قدر گریه کردم که نمیتوانستم خودداری کنم و این مطلب آن قدرها در من اثر نمیگذارد این است معنی وطن به نظر من.
یادداشتهای اسدالله علم: امروز وزیر خارجه که به اردن رفته بود برگشت. اصل سفر او برای نشان دادن سمپاتی بیشتری به اعراب بود، ولی برای این که برای خودش تبلیغات بکند به نظر من خیلی زیاده روی کرد. بچه.... جاه طلبی است. چه باید کرد؟ بعد هم گفت: اردن واسطه میشود که ما با مصر رابطه برقرار کنیم. این کار را که ننه صمد هم میتوانست [بکند]. الان نه سال است که ما میگوییم [ناصر] باید عذر بخواهد و بعد رابطه برقرار شود. اگر از اردن استدعا کنیم که شما لطف کرده این وساطت را بکنید که آبروی ما رفته است.