سرویس سیاست «انتخاب»: گرچه به قول غالب حضور دوباره ترامپ در کاخ سفید به نفع ایران نخواهد بود و تقریبا همه در کلام بر این موضوع اتفاق نظر دارند اما انگار رادیکالهای وطنی از روی کار آمدن مجدد او چندان بدشان هم نیامده است. شباهتسازی زیادی هم میشود در همین روزهای بعد از انتخابات آمریکا با دوران ریاستجمهوری او مشاهده کرد؛ چه آنکه تندروهای وطنی مانند همان ایام سعی میکنند فضا را تند کنند و هرکس که سخن از مذاکره و تعامل بینالمللی بزند را با هر ابزاری که در اختیار دارند، منکوب کنند و به حاشیه برانند. آنها از همین حالا شروع کردهاند به گفتن اینکه اگر ترامپ بیاید الا و لابد تحریمها علیه ایران را افزایش میدهد و حتی ممکن است ایران در آستانه جنگ قرار بگیرد. با این پیشفرض سطح انتظارات را هم افزایش میدهند و به یک کلام عراقچی مبنی بر اینکه منتظریم ببینیم دولت ترامپ چگونه رفتار میکند، چنان میتازند که گویی همین حالا ایران و آمریکا در میان جنگاند!
تردیدی نیست که ترامپ هدف اِعمال فشار حداکثری بر ایران را دارد؛ چون تصور میکند با فشار بر ایران میتواند امتیاز بگیرد. ترامپ و تیمش چنین هدفی را دنبال میکنند اما ایران میتواند با یک دیپلماسی کارآمد، منعطف و خلاق دولت ترامپ را کنترل کند تا وضعیت فیمابین دو کشور بحرانی نشود. رادیکالهای وطنی اما از قضا دنبال ایجاد تنشاند و در همه این سالها کوشیدهاند هر اقدامی که منجر به کاهش تنشها شود را دچار مخاطره کنند؛ نمونه بارزش برجام بود که آنها برای از بینبردن آن از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و حتی آن را در مجلس به آتش کشیدند. رادیکالهای وطنی دقیقا همان خطی را دنبال کردند که ترامپ میخواست و به موازات حملاتی که ترامپ به برجام میکرد و آن را بدترین توافق تاریخ آمریکا مینامید، تندروهای داخلی هم دقیقا همین موضع را تکرار میکردند و مشخص نبود چه میشود توافقی که دولت ترامپ میخواست به سرعت از آن خارج شود، برای ایران هم زیانبار بوده است. رادیکالها اما هدف دیگری را دنبال میکردند. شاید حتی آنها میدانستند که برجام به ثبات دیپلماسی ایران در عرصه بینالمللی کمک میکند و تحریمها را معلق میکند اما اولا آنها میخواستند که این موفقیت در دولتی میانهرو به سرانجام نرسد و ثانیا آنها در شرایطی میتوانند در عرصه سیاسی پیشروی کنند که بحران وجود داشته باشد؛ چه بحران داخلی و چه بحران خارجی.
تندروها حالا هم همین دستفرمان را پیش گرفتهاند و میخواهند دولت چهاردهم در شرایطی سخت قرار دهند تا اگر بخواهند به سمت مذاکره با غربیها حرکت کند، باید خود را آماده حملات سخت داخلی یک طیف خاص بکند.
مشخص نیست چرا رادیکالها از این گزاره نگراناند که ممکن است ترامپِ این دوره متفاوت از دوره اولش باشد؟ ترامپ به هر حال تا چهارسال آینده رئیسجمهور آمریکا خواهد بود و این امری است اجتنابناپذیر؛ بنابراین چه بهتر است که او بخواهد تجدید نظری در سیاستهای خود داشته باشد. طبیعی است اگر چنین تجدیدنظری به وجود نیاید، چالش میان ایران و آمریکا همچنان در پرتنشترین شرایط خود باقی میماند اما انکار این این احتمال که شاید به دلیل شرایط منطقهای و نیز داخلیِ آمریکا ترامپ بخواهد دستِکم بخشی از رویکردهای دور اولش را در پیش نگیرد، چه کمکی به وضع موجود میکند؟
اکنون بیش از همیشه این اسرائیل است که از فشارحداکثری بر ایران استقبال میکند؛ همانطور که وقتی برجام امضا شد، ناراضی اول و مهمترین معترض، اسرائیل بود. حالا هم اسرائیل همه تلاشش را میکند که نهتنها ترامپ را بیش از پیش همراه خود کند، بلکه شاید پای او را در جنگ خاورمیانه باز کند؛ شرایطی که نه به نفع ایران است و نه به نفع محور مقاومت. حتما ایران در آن شرایط میتواند به بهترین شکل از خود دفاع کند اما یک سیاست منعطف میتواند ترامپ را به طور کامل در راستای اهداف نتانیاهو قرار ندهد و شاید بتوان گفت در شرایطی که سیاستهای کلی نظام هم مبتنی بر دیپلماسی میانهرو است، رادیکالها اگر بخواهند ایران را به سمت بحران ببرند، عملا در جهت خلاف منافع ملی حرکت کردهاند زیرا اکنون شرایط منطقه و ایران در عرصه بینالمللی حتی به مراتب پیچیدهتر سالهای اولیه بعد از برجام است و هرگونه خطایی چه سهوا و چه عمدا میتواند خسارتهای بزرگی بر کشور و مردم ایران وارد کند.
روزنامه کیهان در مطلبی با عنوان «بوی تکرار دیپلماسی التماسی به مشام میرسد! ملاقات پنهان با نماینده ترامپ سادهلوحی یا خیانت؟!» نوشت: مدعیان اصلاحات میخواهند ایران در جایگاه متهم به میز محاکمه برود و این در حالی است که ایران طرف طلبکار است و آمریکا باید خسارت نقض عهد خود در برجام را به ایران بپردازد. ایران پیام اقتدار برای دنیا میفرستد، معادلات منطقه را مقتدرانه رقم میزند و محافل خارجی معتقدند خاورمیانه که روزگاری طولانی در دست آمریکا بود، دیگر در دست کاخسفید نیست اما رکن داخلی کارزار غرب علیه ایران در سودای تکرار دیپلماسی التماسی است. بیاعتنایی به غیرقابل اعتماد بودن آمریکا، ملاقات پنهان با نماینده ترامپ و تقلای مجدد مذاکره از روی سادهلوحی است یا خیانت؟!