یک تحلیلگر سیاست خارجی درباره تاثیر نزدیکی موضع ایران به روسیه در جنگ اوکراین، بر روابط اروپا با ایران، میگوید که تحولات داخلی در ایران و نحوه انعکاس اعتراضات در اروپا به عنوان فاکتور جدیدی وارد معادله روابط ایران و اروپا شده و در کنار مسئله اوکراین شرایط جدیدی را در روابط ایران و اروپا ایجاد کرده است. همچنین سیر منفی در روابط سیاسی ایران و اروپا طی ماههای اخیر موجب شده تا اروپا فاکتور تجارت با ایران را که قبلا فاکتور مهمی برای اروپا بود، از معادله روابط با ایران خارج کند.
کوروش احمدی در گفت و گو با «انتخاب» درخصوص تاثیرات نزدیکی موضع ایران به روسیه در بحران اوکراین بر احیای برجام، مطرح کرد: «به باور من مهمترین تاثیر منفی که این موضوع، بطور کلی و فراتر از برجام، بر روابط غرب با ایران داشته، از این جهت بوده که اروپا را در موضع منفیتری در مقایسه با موضع امریکا نسبت به ایران قرار داده و نقش مهمی در تغییر رویکرد اروپا نسبت به ایران داشته است. دلیل آن نیز روشن است و آن اینکه مسئله اوکراین برای اروپا حساستر و حیاتیتر است؛ چراکه اوکراین در مجاورت اروپا قرار دارد و به نوعی حیات خلوت اروپا محسوب میشود؛ بطوریکه فاصله اوکراین و آلمان تنها حدود هزار ۵۰۰ کیلومتر یا دو ساعت پرواز است.»
این تحلیلگر مسائل بینالملل افزود: «به این ترتیب، تحول منفی امنیتی در اوکراین و دورنمای غلبه قطعی روسیه در اوکراین میتوانست و میتواند افق امنیتی اروپا را به طور کامل متحول کند و شرایط کاملا جدیدی و یک تهدید جدی و دائمی امنیتی را برای اروپای غربی ایجاد کند. در نتیجه این مسئله برای اروپاییان بسیار مسئله حساسی است. تا آنجا که اروپاییها که پس از خاتمه جنگ سرد شروع به کاهش بودجه نظامیشان کرده بودند، بعد از حمله روسیه به اوکراین به سرعت و به شدت شروع به بازسازی نیروهای نظامی خود و افزایش بودجه نظامی کردند و کمکهای نظامی قابل توجهی به اوکراین را در دستور کار قرار دادند.»
احمدی ضمن تاکید براینکه برای اروپاییها جنگ اوکراین بسیار مهمتر از امریکاست، گفت: «امریکا فاصله زیادی با اوکراین دارد و حساسیتش به دلیل امنیت ملیاش نیست بلکه عمدتا به دلیل موقعیت آمریکا در جهان و نظم بینالمللی است. بر این اساس حمله روسیه به اوکراین و اتهامی که درخصوص کمک نظامی ایران به روسیه وارد شده، بویژه برای اروپاییها مسئله حاد و حساسی است و علاوه بر ابعاد امنیتی، ابعاد دیگری هم دارد.»
وی درمورد دیگر ابعاد این مسئله مطرح کرد: «میتوان به تاثیری که طرح این اتهام بر روی افکار عمومی اروپایی و بینالمللی گذاشته است، اشاره کرد. چراکه ادعا شده است که از پهپادهای ایرانی برای حمله به تاسیسات و زیرساختهای غیرنظامی همچون نیروگاههای برق و مراکز پمپاژ و لولههای انتقال آب و گاز استفاده شده است و میلیونها نفر اوکراینی در شرایط سخت زمستان بدون برق و بدون گاز ماندهاند. این ادعا روی افکار عمومی داخل اوکراین و اروپا از یک سو و بر قانونگذران و نمایندگان مجالس اروپایی از سوی دیگر تاثیر داشته است.»
احمدی خاطرنشان کرد: «بنابر دلایل یاد شده، متاسفانه موضع اروپاییان در مورد ایران برخلاف همیشه سختگیرانهتر از موضع امریکاییها شده است. چنانکه دیدیم سخنگوی وزارت خارجه آلمان میگوید که دلیلی برای ادامه مذاکرات با ایران نمیبینیم؛ و برخلاف امریکاییها که طی روزهای گذشته از اولویت دیپلماسی و مذاکره برای احیای برجام گفتهاند و آن را گزینه اصلی دانستهاند، از اروپاییها، غیر از بورل که وضعیتش متفاوت است، چنین اظهاراتی را نشنیده ام.»
وی افزود: «البته دو موضوع دیگر را نیز باید در نظر گرفت؛ نخست اینکه تحولات داخلی در ایران و نحوه انعکاس اعتراضات در اروپا به عنوان فاکتور جدیدی وارد معادله روابط ایران و اروپا شده و در کنار مسئله اوکراین شرایط جدیدی را در روابط ایران و اروپا ایجاد کرده است.»
این تحلیلگر مسائل بینالملل ادامه داد: «موضوع بعدی این است که سیر منفی در روابط سیاسی ایران و اروپا طی ماههای اخیر موجب شده تا اروپا فاکتور تجارت با ایران را که قبلا فاکتور مهمی برای اروپا بود، از معادله روابط با ایران خارج کند.»
احمدی درخصوص حجم مبادلات ایران و اروپا بیان کرد: «حجم مبادلات ایران و اروپا در اوج خود در ۲۰۱۱ به بیش از ۲۷ میلیارد یورو رسید. در ۲۰۱۷، تنها سال اجرای کامل برجام، حجم مبادلات سه برابر سال ۲۰۱۵ شد و به ۲۰.۶۶۲ میلیارد یورو افزایش یافت. این رقم در سال ۲۰۲۰ به علت تحریم با یک سقوط ۷۸% مواجه شد جالب است بدانیم حجم مبادلات ایران و آلمان که پیشگام این دور جدید از تیرگی در روابط ایران و اروپا است، با یک افزاش ۴% در شش ماهه نخست سال ۲۰۲۲ به ۱.۰۷۲ میلیارد یورو رسیده بود، اما اخیرا حذف بیمه سرمایهگذاری و تضمن معاملات تجاری با ایران که توسط دولت آلمان اعلام شد، نشانه دیگری است که حکایت از این دارد که آلمان ممکن است قید تجارت با ایران را زده باشد. از آنجا که آلمان قدرت اول اقتصادی و شاید سیاسی در اتحادیه اروپا است باید ببینیم آیا دیگر کشورهای اروپایی نیز به همین راه خواهند رفت یا خیر.»