المیادین در مطلبی به قلم شرحبيل الغريب نوشت: دولت امارات متحده عربی برای اولین بار پس از امضای توافق های عادی سازی با اسرائیل میزبان نفتالی بنت بود و در حالی که رسانه های اسرائیلی هدف از این سفر را یافتن راههای همکاری مشترک با امارات در زمینه های اقتصادی و تجاری اعلام کردند، سفیر اسرائیل در امارات، تصریح کرد پرونده ایران در صدر مذاکرات بین بنت و بن زاید قرار داشت.
به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: روزنامه اسرائیل هیوم نیز به نقل از مسئولان اسرائیلی نوشت: بنت قصد داشت بن زاید را در جریان اطلاعات سری در رابطه با گروههای مسلح ایران و پهپادهای آن قرار دهد. این سفر در شرایطی انجام شد که مذاکرات وین بین ایران و قدرتهای جهانی در جریان است.
در این میان، بنت که رهبری یک ائتلاف دولتی در اسرائیل که از 8 حزب تشکیل می شود را بر عهده دارد، سعی می کند در برابر افکار عمومی خود را یک شخصیت سیاسی قادر به نزدیک شدن به دولتهای منطقه نشان دهد.
سفر بنت اساسا در مورد ایران و نقش و تاثیر آن در منطقه صورت می گیرد که دقیقا پس از سفر مشاور امنیت ملی امارات به تهران، انجام شد. اما تحرکات اخیر اسرائیل و امارات در منطقه، اهداف و انگیزه هایی دارد، چرا که سفر نخست وزیر اسرائیل در زمان حاضر بیانگر حالت نگرانی شدید اسرائیل از رابطه امارات و تهران است، همانطور که یکی از مسئولان امنیتی اسرائیل تاکید کرده نزدیکی بین ایران و امارات قابل قبول نیست و اگر روابط بین این دو گسترده تر شود، این داستان تمامش به ضرر ماست.
این حالت نگرانی اسرائیل یک نمود عملی پیدا کرده و پس از سفر طحنون بن زاید به تهران، اسرائیل با درخواست امارات برای خرید سامانه های دفاع هوایی از جمله گنبد آهنین، مخالفت کرد و حتی روزنامه اسرائیل هیوم به صراحت در گزارشی آورد که دلیل مخالفت با درخواست امارات برای خرید سامانه دفاع موشکی، رابطه آن با ایران است.
هدف دیگر از سفر بنت به امارات، تلاش برای تعطیل کردن نزدیکی امارات و ایران یا توقف تحولات سیاسی در قالب نزدیکی بین امارات و دولتهایی مثل سوریه و ترکیه است. اسرائیل با مطرح کردن ایران و پهپادهای آن، بعنوان مترسگی برای ترساندن دولتهای عربی، سعی دارد به دو هدف اصلی خود جامه عمل بپوشاند:
هدف اول: تقویت روابط اسرائیل با دولتهای عربی که وارد عادی سازی علنی با آن شده اند و نیز تشویق دیگر دولتها برای برقراری ارتباط با آن و قانع کردن آنها در مورد اینکه ایران خطر اصلی برای منطقه است، نه اسرائیل.
هدف دوم، طمع اسرائیل برای تبلیغ تولیدات نظامی اش در کشورهای عربی است، به این اعتبار که این کشورها بازار مصرفی خوبی برای صنایع نظامی ساخت صهیونیستها هستند.
علاوه بر این دو هدف اصلی، باید بر دو مساله بسیار مهم دیگر نیز تاکید شود:
اول اینکه اسرائیل و طرح آن، خطر استراتژیک بزرگی نه تنها برای فلسطین، که برای تمام دولتهای منطقه است و در صورتی که حمایت محور مقاومت به رهبری ایران ادامه یابد، برنامه های اسرائیل شکست می خورد.
دوم اینکه دولتهایی که با اسرائیل عادی سازی کرده اند و با امضای این توافق ها، بیشتر به سمت باتلاق حرکت می کنند، از مساله فلسطین رویگردانده اند، در این میان، امارات میزبان نخست وزیر اسرائیل شده است. چگونه می توان تحولات اخیر در سیاست خارجی امارات در قبال دولتهای منطقه بویژه ایران، سوریه و ترکیه را توجیه کرد؟
گشایش ناگهانی روابط امارات با این دولتها را می توان در چارچوب منافع این کشور تفسیر کرد، همانطور که سیاستهای قبلی این کشور عربی در قبال دولتهای مهم منطقه ای شکست خورده و حال، می داند که باید مواضع تازه ای را اتخاذ کند.
در حقیقت دخالت امارات در جنگ یمن، هزینه های زیادی را برای ان داشت، گذشته از اینکه مسئولان اماراتی دریافته اند نمی توانند روی نقش حمایتگری آمریکا در منطقه به صورت دائمی اعتماد کنند.
با این حال، اسرائیل همچنان تلاش می کند حالت تاثیر مستقیم در دولتهایی که وارد عادی سازی با آن شده اند را ادامه داده و دولتهای مذکور را از داشتن روابط موثر با تهران، منصرف کند.
از این رو، تل آویو با مطرح کردن ایران بعنوان خطری برای امنیت کشورهای عربی سعی دارد زمینه را برای ادامه عادی سازی فراهم کرده و به این شکل منافع خود در خاورمیانه را تضمین کند.