خبرگزاری جمهوری اسلامی نوشت: مصاحبه سه ساعته محمد جواد ظریف درباره چالش های دوران وزارت او بازتاب گسترده ای در شبکه های اجتماعی داشت.
به گزارش «انتخاب»؛ محورهایی از این مصاحبه که گفته شده در اصل به مدت هفت ساعت بوده است، به برجام، میدان و دیپلماسی اختصاص دارد.
** حدود دی ماه و قبل کاندیداتوری آقای روحانی، پیشنهاد وزارت به من شد و دو سه بار از ایشان درخواست کردم که این درخواست را مطرح نکنند. آقای قالیباف هم پیشنهاد دادند و درخواست داشتند که رییس کمیته سیاست خارجی ستاد وی شوم اما نپذیرفتم. درباره آقای روحانی شرطی برای کار کردن نگذاشتم اما علاقه نداشتم این کار را بپذیرم زیرا هر کاری را می پذیری باید در برابر خداوند پاسخگو باشی. بخشی از این ماجرا هم به واقع بینی برمیگشت و این مسئله را به آقای خاتمی و آقای روحانی در سال ۹۱ و ۹۲ گفتم.
** دولت نهم و دهم ما را در شرایطی قرار داده بود که بیرون آمدن از این شرایط هزینه فراوانی داشت و اگر کسی غیر از همین افراد، ما را از این وضعیت خارج کند حتما متهم میشود و برای کشور بهتر بود خود آنان این کار را بکنند. به آقایان عراقچی و روانچی گفتم برای قربانی شدن به این وادی آمدیم نه برای قهرمان شدن و این مسئله را از ابتدا میدانستم.
هیچ ملاحظه ای برای قربانی کردن من نداشتند
** حسین شریعتمداری تیتری در کیهان زده بود که خلاف واقع بود. "ظریف گفت ملاقات من با کری نابجا بود" و من اسپاسم عصبی شدم و روی ویلچیر نشستم. هیچ ملاحظهای برای قربانی کردن من نداشتند اما لطف مقام معظم رهبری و رییس جمهوری و مردم همراه ما بود.
**زمانی که آقای روحانی من را به عنوان وزیر پیشنهاد کردند نپذیرفتم و چند نفر را معرفی کردم اما ایشان نپذیرفتند و مقرر شد طرحی برای حل مشکل هستهای بنویسم. در آن زمان از مذاکرات عمان خبر نداشتم و این طرح را تهیه کردم.
**در برنامه هسته ای پیشنهاد کردم رییس جمهوری مستقیم مسئول پرونده شود و تقسیم کار کند. در ادامه باز پیشنهاد وزارت خارجه را نپذیرفتم و به منزل رفتم و برای اولین بار در عمرم همسرم گفت بپذیر و حق نداری توان خود را در اختیار مردم قرار ندهی.
مذاکره کنندگان ۵۹۸ از پشت خنجر نمیخوردند
**کسانی که در ۵۹۸ مذاکره می کردند در زمان مذاکره از پشت خنجر نمیخوردند. اینجا اما از روز اول با تیر از پشت روبرو بودیم. ما با قطعنامه ۵۹۸ توانسته بودیم یک قطعنامه فصل هفت را ادامه دهیم و درگیر تحریم نشویم. در دی ۶۶ داشتند برای ما قطعنامه دوم تصویب میکردند و ما در ۵۹۸ هیچوقت تحریم نشدیم. ما قربانی جنگ بودیم و در نهایت در تیر ۶۷ این قطعنامه را پذیرفتیم. از سال ۸۵ تا سال ۹۲ شش قطعنامه فصل هفت علیه ایران مصوب شده بود و همه کشورها از جمله روسیه و چین با این قطعنامه علیه ایران موافقت کرده بودند.
** در سال ۸۴ ما غرب را در برابر خود قرار داده بودیم در نوامبر ۲۰۰۴ به پاریس رفتیم و توافق کردیم. چند هفته بعد در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی نوشتند موضوع ایران دیگر در دستور کار نخواهد بود و تا خرداد ۸۴ نیز به آن نپرداختند. ما از شکست آمریکا مذاکرات را تحویل دادیم و با پیروزی آمریکا تحویل گرفتیم.
معیار درستی درباره جهان نداریم/ نقطه قوتمان را فراموش کردیم
** معتقدم نباید تفاوتها را کنار بگذاریم اما ما نیاز به تنش نداریم. چرا روسیه و چین درآن دوران به آمریکا پیوستند؟ تا شب قطعنامه ۱۶۹۶، آقای لاریجانی فکر میکردند روسیه و چین این قطعنامه را وتو میکنند. اشکال ما این است که معیار درستی درباره جهان نداریم. امروز فکر میکنیم روسیه وچین باید کنار ایران با آمریکا بجنگند در صورتی که این دوکشور در حوزه ژئواستراتژیک رقابت میکنند. آمریکا تلاش کرده از دهه ۹۰ به دلیل نگرانی از رشد چین، هر موضوعی را امنیتی کند و در این موضوع منفعت آمریکا نهفته است.
** گروهی در کشور ما منافع دارند که همه چیز امنیتی شود زیرا در این مهم امنیت دارند در حالی که مزیت نسبی ایران در امنیتی شدن نیست در حوزه معنایی است. این اقلیت توان ایجاد یک موج گسترده هم دارند.
** مردم ما قهرمان پرستند و دنبال پیروزی هستند و وقتی یک نفر یا پیروز میشود یا قولی می دهد یا این طور ارائه میشود که پیروز شده انتخاب میکنند. البته ابداع خوبی نیست که با رای ندادن اعتراض را نشان دهیم و شرکت نکردن مردم ماحصلش میشود انتخاب ۲۲۱ نفر که رای به این میدهند که من و رییس جمهوری به زندان برویم.
** نظام نباید فراموش کند که قدرت جز مردم نیست البته من با گفتن این حرف که قدرت ما در موشک نیست بلکه مردم است تکفیر شدم. در جنگ تحمیلی مردم بردند یا موشکها؟ ما نقطه قوتمان را فراموش کردیم. ما در مشروعیت مردمی و حضور مردم قدرت داریم و ایده و استقلال و حمایت مردمی به ما قدرت میدهد.
تمایل ندارم رییس جمهور شوم/ حجت شرعی ندارم
** حضور مردم بسیار مهم است من صراحتا میگویم حجت شرعی ندارم که بتوانم کشور را اداره کنم. من کسی نیستم که در ۴۰ سال راحت طلبی کرده باشم و از ۱۹ سالگی کنسولگری ایران در سانفرانسیسکو را گرفتم. دنبال عافیت طلبی نیستم. از امروز تا انتخابات وزیر خارجه باید از طرف کشور صحبت کند.
** من میخواهم به سیاست خارجی بپردازم و نمیخواهم سیاست داخلی را با آن مخلوط کنم. من بارها گفتم سر جدال ندارم دنبال این کار نیستم. تمایل ندارم رییس جمهوری ایران شوم. برای من این حجت بین خودم و خداوند قاطع نیست که کاندیدا شوم امروز بزرگترین نیاز کشور اجماع و یکپارچگی است.
رهبر انقلاب از قویترین دیپلماتهای کشور هستند/ قدرت ایران را در انقلابی بودن میبینم
**به رهبر انقلاب بسیار علاقمند هستم و ایشان به من لطف داشتند. رهبر انقلاب به من نقدهایی داشتند و اخیرا با خانم امانپور گفت وگو کردم و عدهای گفتند که ظریف گفته ایران و آمریکا باید باهم تعهداتشان را انجام دهند. در صورتی که من این را نگفتم. بعد از توضیحات من حضرت آقا فرمودند توضیحات مفید بود. رهبر انقلاب همیشه به من محبت داشتند و ایشان یکی از قویترین دیپلماتهای کشور هستند و بسیار مودب و دقیق و محکم صحبت می کنند و ما از ایشان رعایت پروتکل را میآموزیم.
**حلقه وصل ما این است به مبانی انقلابی معتقدیم و من قدرت ایران را در انقلابی بودن میبینم. من ایرادات بسیاری دارم اما در موضوع سندنویسی و سندخوانی کسی نمیتواند به من ایراد بگیرد. زبان سند سازمان مللی زبان خودش است و من از ۲۲ سالگی به سازمان ملل رفته ام و امروز ۴۰ سال از آن روزگار میگذرد.
ماجرای ملاقات با جان کری
**با جان کری رفاقت نداشتم و او را ندیده بودم. از سال ۷۰ کارهای آمریکا را انجام میدادم و تمام پیامهای ایران که از طریق سوییسیها با آمریکا رد و بدل می شد من مینوشتم.
** در دوران آقای جلیلی، روبروی ایشان خانم اشتون مینشست. روز اول به خانم اشتون گفتم من غیر از وزیر با کسی مذاکره نمیکنم. قرار ما این شد اولین جلسه در سطح وزرا باشد و از جلسه دوم توافق کردیم من و خانم اشتون جلسه را ترک کنیم و معاونان مذاکرات را ادامه دهند.
** سال ۹۲، شهریور و اوایل مهر در جلسه من اول صحبت کردم و گفتم قطعنامهها به ایران ظلم است که وزیر خارجه فرانسه عصبانی شد. اعلام کردم نگاه ما به آینده است. جان کری بعد از جلسه درخواست کرد که یکدیگر را ببینیم من اجازه دیدار با کری را داشتم. رهبر انقلاب تصور میکردند که این گفت وگو سرپایی است. این گفت وگو ۲۵ دقیقه طول کشید.
سفیر تحمیلی احمدی نژاد بودم
**سال اولی که احمدی نژاد نیویورک رفت، من سفیر تحمیلی ایشان بودم. وقتی خواستم ایشان را به هتل ببرم به عنوان سفیر میزبان ایشان بودم. در اتومبیل سفیر کنارش مینشیند و این پروتکل است و عرض کردم که اینجا سناتورها و مقامات غیردولتی آمریکایی را میبینم و برای شما نیز با افراد نامدار آمریکا جلسه گذاشتیم. ایشان گفتند میخواهم سناتورها را ببینم من گفتم این تصمیم را باید رهبر انقلاب بگیرند و ایشان خیلی بدشان آمد و سر میز شام با من ننشستند و با پرفسور حمید مولانا و حجت الاسلام اقا تهرانی و... نشستند و بعد از همان جلسه گفتند که ظریف را همین امروز بردارید و فلان شخص را بگذارید جای ایشان. گرایش آقای احمدی نژاد برای گفت وگو با آمریکا بسیار زیاد بود. ایشان با حرفهایشان به رژیم صهیونیستی کمک کردند و این رژیم مظلوم نمایی کرد.
**بنده غربگرا با تلویزیون المنار مصاحبه میکنم و ایشان با تلویزیون الجدید سخن گفتند. بارها به آقایان گفتم از سید حسن نصرالله بپرسید که من ضدانقلابم یا خیر
با سردار سلیمانی الزاما هم نظر نبودیم اما احساس میکردیم باید هماهنگ باشیم
** من و سردار سلیمانی الزاما هم نظر نبودیم اما احساس میکردیم باید هماهنگ باشیم و این کار را میکردیم و به جرات میگویم من دیپلماسی را بیشتر برای میدان هزینه کردم تا میدان برای دیپلماسی هزینه شده باشد. در همین حد میتوان گفت و تاریخ در این باره قضاوت خواهد کرد. تقریبا در طول کار من هیچ زمانی نتوانستم به فرمانده میدان بگویم اینکار را بکن که به آن نیاز دارم اما تقریبا هربار که برای مذاکره رفتم شهید سلیمانی بود که میگفت میخواهم این نکته را بگیری و بخواهی. من میرفتم برای موفقیت کار میدانی مذاکره میکردم
**دستاوردهای جنگ باید در صحنه دیپلماسی نقد شود و این حرف درستی است. ما نبردی برای مبارزه با داعش داشتیم و این نبرد میتوانست هزینههای اقتصادی و جانی و البته منافع دیپلماتیک داشته باشد. اینکه گفتم میدان هزینه دیپلماسی شود یعنی اقدامی کنید که دیپلماتها بتوانند از آن استفاده کنند. اگر در میدان جنگ اقدامی کردیم برای رفع تحریم یا از اقدامی خودداری کردیم برای کاهش تحریمها میتوانستیم بگوییم از میدان برای دیپلماسی هزینه کردیم و هیچوقت اینکار را نکردیم.
ساختار وزارت خارجه امنیتی است
**سیاست خارجی در یک روند ساخته میشود و شما قسمتی از این تصمیم گیری و تصمیمسازی هستید و دست شما نیست. در همه جای دنیا همین است اما من همزمان هم میگویم هیچ سیاستی نباید صفر تا صد آن دست کسی باشد. سیاست میدان تعیین کرده سیاست کشور چه باشد.
** ساختار وزارت خارجه ما امنیتی است و وزارت خارجه ما از ابتدای انقلاب با بحران های سیاسی امنیتی بوده و دستور اقتصادی برای وزارت خارجه تعیین نشد و در ابتدای دهه ۷۰، معاون اقتصادی را تعطیل کردند.
روسها فکر نمی کردند برجام به نتیجه برسد
** روس ها فکر نمیکردند برجام به نتیجه برسد. در مذاکرات هستهای گفتیم نطنز را برای بوشهر میخواهیم و آمریکاییها پذیرفتند غنیسازی براساس نیازهای ایران باشد. مشخص بود نطنز برای ۵۴ هزار سانتریفیوژ پی ۱ طراحی شده بود و سوی پی ۱، ۳ بود و به هر حال نطنز برای بوشهر ساخته شده بود. وقتی با آمریکاییها توافق کردیم روسیه اعلام کرد که سوخت بوشهر را مادام العمر میدهیم و این ضربه اول بود. اعلام کردیم نمیخواهیم همیشه متکی به خارج باشیم روسیه ضربه دوم را زد و تاکید شد اجازه نمیدهد ایران از سوخت خودش برای بوشهر استفاده کند ولایسنس نمیدهد.
طرفدار رابطه با روسیه و چین هستم اما رابطه باید با چشم باز باشد
** من از طرفداران رابطه ایران با روسیه و چین هستم و هردو کشور مهم هستند اما معتقدم رابطه با کشورها با چشم باز باشد. برای روسیه عادیسازی روابط ما با غرب به نفعش نیست چراکه با این اتفاق روسیه دو ضرر میکند؛ اول انکه اولویت غرب ایران نباشد چین و روسیه اولویتش میشود و اگر ما نیازمند روسیه باشیم آنها مجبور به رقابت با کسی نیستند و بیشترین منافع را از ما میبرند. ما باید با چین و روسیه رابطه داشته باشیم کمااینکه با غرب رابطه داشته باشیم و با آمریکا تنش نداشته باشیم.
** وقتی روسها فهمیدند برجام دارد به نتیجه میرسد، پیشنهادات جدید دادند. ما با واژه اسنپ بک به متنی رسیده بودیم. اما متنی به ما رسید که روسیه و فرانسه آن را توافق کردند. من متن را دیدم و گفتم این متن بسیار خطرناک است و بر اساس این متن باید هر ۶ ماه باید از شورای حکام برای ادامه برجام رای بگیریم.
** روسها وقتی دیدند از موانع گذشتیم شروع به ایجاد مانع کردند و روسیه تا روز آخر تمام قد به میدان آمد. شب آخر قبل توافق، در رستوران نشسته بودم. تعداد زیادی از افراد ما در قطعنامهها تحریم شده بودند و میخواستیم آنها را از تحریم خارج کنیم. قطعنامه به بهانه هستهای در دوران آقای جلیلی صادر شده بود و با موضوع موشکی و تسلیحاتی ادامه یافت و اگر ادامه پیدا میکرد حتما مسئله حقوق بشر هم به آن اضافه میشد.
** کسی اعلام کرد که کری گفته بیش از این نمیتوانم موافقت کنم و به اتاق آقای کری رفتم و دیدم لاوروف و موگرینی نشستهاند و لاوروف آمده که باید جلسه را متوقف کنیم و کنگره هم مهیای تصویب تحریمها بود. مشخص شد آقای لاوروف درخواست کرده که ۴ روز نباشد. من رفتم و اعلام کردم قابل قبول نیست و لاوروف گفت که تو دستورالعمل نداری و برو تا دستور العمل خود را بگیری و به او غیردیپلماتیک گفتم به تو هیچ ارتباطی ندارد. کری از من حمایت کرد و با فشاری که آمد ۱۰ نفر را از لیست خارج کردم و دستور العمل را که داشتم، آوردم.
رفتن سردار سلیمانی با زدن یک شهر برابری میکرد
** صدا و سیما و مردم ما قدرت تک ساحت میدان را دیدند و این امر را انتخاب کردند. شما مراسم تشییع سردار سلیمانی را ببینید. داشتید یک سردار شهید را بدرقه میکردید قبل از شهادت چی؟ قبل شهادت در تمام نظرسنجیها از حدود سال ۹۶ تا ۹۹، محبوبیت من از ۹۰ درصد به ۶۰ درصد رسید و محبوبیت شهید سلیمانی به ۹۰ درصد رسید.
**این واقعیت است که مردم ما قهرمان بودن را میپسندند و ما نیز نوکر مردم هستیم. من برای شهید سلیمانی گریه کردم و هر دفعه که او را میدیدم در آغوش میگرفتم و معتقدم کشور بعد از رفتن شهید سلیمانی ضربه بینظیری را تحمل کرد و این با زدن یک شهر برابری میکرد اما باید بدانیم برخلاف تصوری که دوستان ما دارند، صدا و سیما نقش زیادی در شکلگیری افکار عمومی دارد و مردم اینگونه قهرمانی را میپسندند و میدان را به سیاست و اقتصاد و امنیت ترجیح میدهند.
در مذاکرات افغانستان سردار سلیمانی نبود، من دستاوردی نداشتم
** درباره منطقه باید انصاف را رعایت کنیم. در مذاکرات افغانستان در سال ۲۰۰۱ با آمریکا، اگر سردار سلیمانی نبود من دستاوردی نداشتم. در سال ۲۰۰۳ درباره عراق نیز اگر اطلاعات سردار سلیمانی نبود من هیچ دستاوردی نداشتم و رهبر انقلاب دست من و سردار سلیمانی را برای هماهنگی در دست هم گذاشت.
** وقتی من وزیر خارجه شدم قبل شروع مذاکرات برجام، شهید سلیمانی را دیدم و از او درباره منطقه پرسیدم. بحرین و عراق و سوریه و لبنان نقاط اختلاف ما با عربستان بود. شهید سلیمانی تاکید کردند که یمن هم هست. حتی سردار سلیمانی قبول کرد که با سعودیها گفت وگو کند. از طرف سعودی عبدالعزیز سقر در این مذاکرات بود. به سقر اعلام کردم که آمادگی گفت وگو درباره این ۵ حوزه را داریم و اگر مقام همسطح سردار سلیمانی را بیاورید ایشان نیز حضور پیدا میکنند. جواب سقر این بود جهان عرب به شما ربطی ندارد.
** من سال بعد به دیدن سعود الفیصل رفتم و گفتم میتوانیم درباره گذشته و آینده حرف بزنیم و خبری از آنان نشد. من حاضر بودم همراه با شهید سلیمانی روی منطقه کار کنیم. سعودیها میگفتند ظرف ۳ هفته یمن را تصاحب میکنیم و امروز ۶ سال از آن زمان گذشته است.
** با کری توافق کردیم و کری با عادل الجبیر گفت وگو کرد و او پس از برگشت از ریاض گفت که توافق کردیم. من راهی اندونزی بودم در راه فرودگاه کری تماس گرفت و گفت با سعودی ها برای آتش بس توافق کردیم. گفتم در این ۸ ساعت که من در پروازم موضوع را حل میکنیم و آتش بس اتفاق میافتد.
سردار سلیمانی خواستار پایان سریع جنگ یمن بود
**سردار سلیمانی گفته بود از جنگ یمن چیزی بدست نمیاد و فقط کشتار مردم است. سلیمانی جنگ طلب نبود. سلیمانی از من خواست زودتر این موضوع تمام شود. میدانستم جنگ را آقا بزرگ سعودیها میتواند تمام کند و وقت باارزشی برای این کار با کری گذاشتم. به امیرعبداللهیان گفتم و او سریع مصاحبه کرد که بزودی در یمن آتش بس اتفاق میافتد. به اندونزی رسیدم و سعودیها گفتند جنگ یمن تمام نشده است. کری گفت محمد بن سلمان زیرش زده است. فردای آن روز اوباما مصاحبه کرد که ایران مسوول ادامه جنگ است.
** در نوامبر ۲۰۱۴، من و کری و اشتاینمایر حدود ۱۱ صبح تفاهم کردیم چارچوب توافق را اعلام کنیم. کری به فرودگاه وین رفت و سعود فیصل به فرودگاه آمد آنجا باهم ملاقات کردند و یک شاهزاده هم در واشنگتن با اوباما گفت وگو کرد. من با اشتاینمایر در حال نهایی کردن و توافق برای نوشتار چارچوب بودیم که ۹ هزار سانتریفیوژ داشته باشیم و چیدمانش را عوض کنیم. کری به فرودگاه رفت و برگشت و اعلام کرد توافق نداریم. عربستان باعث بهم خوردن توافق شد و عربستان قول داده بود قیمت نفت را پایین میآوریم و ایران مجبور به توافق میشود.
** ایران در برابر جهان در شرایط نابرابر، با جهان توافق برابری کرد. قبل از اینکه ما به میدان بیاییم ۶ هیچ بودیم و ۶-۶ شدیم. اگر برجام بد و یکطرفه بود چرا امریکا از آن استفاده نکرد و از این قرارداد ننگین استفاده نکرد؟
ایران و آمریکا هیچ گاه رفیق نخواهند شد/ باید مدیریت اختلاف داشته باشیم
** معتقدم ایران و ایالت متحده هیچگاه با حفظ هویت جمهوری اسلامی ایران رفیق نخواهند شد اما اعتقاد دارم باید در داخل ایران تفاهم کنیم. در دهه ۷۰ چیزی نوشتم و به حضرت آقا هم ارائه دادم. باید فهرستی درست کنیم و بگوییم با آمریکا چه مشکلی داریم و آنها چه مشکلی با ما دارند. بخشی از این مشکلات قابل حل است و بخشی از مشکلات را هم نمیخواهیم حل کنیم.
** ما ۵۰ موضوع داریم و نمیخواهیم ۱۵ مورد را حل کنیم و روبروی آمریکا مینشینیم و اعلام میکنیم در چه حوزههایی میتوانیم تفاهم کنیم و در چه حوزههایی اختلاف داریم. این عملی است. این مدیریت دشمنی است البته از این عنوان خوشم نمیآید. ما میتوانیم مدیریت اختلاف با آمریکا داشته باشیم و نیازی به تخاصم و تنش نیست.
** بدون مذاکره با آمریکا قطعنامههای فصل هفتمی تمام نمیشد. آمریکا قدر قدرت نیست اما وقتی از ما با کاغذپارهها امنیتیسازی کرد این شرایط ایجاد شد. این ادعا که ما قطعنامه فصل هفت نبودیم از دروغ فراتر است. قطعنامه ۱۹۶۹ تحت ماده ۴۰ است.
** تهدید صلح و امنیت شامل فصل هفت میشود. اگر ۲۲۳۱ را با امریکا توافق نکرده بودیم امروز ۶ قطعنامه داشتیم و ما خروج از فصل هفت را گرفتیم اما در دوسالی که رفع تحریمها را گرفتیم، کم کاری کردیم. ۸۵ میلیارد دلار آماده سرمایه گذاری در ایران داشتیم اما تعلل کردیم.