سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در نیمه دوم آبان ۱۳۵۱ به دستور ساواک حسینیه ارشاد تعطیل و دکتر علی شریعتی تحت تعقیب نیروهای امنیتی قرار گرفت. با وجودی که شریعتی جزو موسسان و هیات امنای این حسینیه نبود، اما حضور و سخنرانیهای پی در پیاش در این مکان به حدی مورد اقبال جوانان قرار گرفت که به تدریج به رکن حسینه ارشاد بدل شد، تا جایی که امروز حسینیه ارشاد ناخودآگاه نام شریعتی را در ذهن ایرانیان تداعی میکند. دکتر ۵ سال بعد در انگلستان به طور نابهنگامی درگذشت، اما احسان فرزند ۱۸ سالهاش حالا وظیفه سنگین رسالت پدر را بر دوش خود احساس میکرد، اما این رسالت چه بود؟ احسان شریعتی پس از پدر برای ادامه راه او چه کرد؟ اصلا خود دکتر شریعتی با سخنرانیهای تند و آتشینش در حسینیه ارشاد به دنبال چه میگشت؟ چه میخواست؟ روزنامه کیهان روز شنبه ۲۴ آبان ۵۹ همین پرسشها را با احسان شریعتی فرزند ۲۱ ساله دکتر در میان گذاشت. مشروح این مصاحبه را در پی میخوانید:
معلم شهید دکتر شریعتی طی مکتوباتی همه احسانها را به طور عام و نیز شما را به شکل خاص ادامهدهنده راهش معرفی مینماید، در مسیر این وظیفه مهم پس از شهادت دکتر چه کردید؟
تا پیش از شهادت جانگداز معلم و مراد، در ایران به رشد خویش با خودسازی و آموختن مکتب و زبان عربی به منظور پیوستن به مبارزه مسلحانه تودهای میپرداختم لیکن پس از آزادی موقت دکتر و اوج جریان اپورتونیستی چپنما با رهنمود پدر، بر حسب اتفاق رابطهام گسسته گشت و به خارج سفر نمودم و در آنجا چشمانداز فعالیتها را معلم در مکتوبات «با مخاطبهای آشنا» ترسیم نموده است. لیکن پس از ۹ ماه که او به هجرت و انتخاب شهادت همت گماشت ناگهان و زودرس مواجه با مسئولیت عظیم تداوم راه و آرمانهای دکتر و این بار تنها و بدون یاری و هدایت وی گشتم. در آن هنگام بزرگترین وظیفه ممانعت از سوءاستفادههای رژیم دیکتاتوری وابسته و مبارزه با آن بود، که بدین مناسبت طی مراسمی در اروپا و سوریه و لبنان به افشای جنایات شاه پرداختیم. پس از اعتصاب غذای پاریس به منظور آزادی زندانیان سیاسی و شهادت آقامصطفی دیگر حرکتی که پس از شهادت معلم در خارج و داخل پدید آمده بود، تبدیل به یک نهضت تودهای گشت. در این فاصله ما به یاری برادران دانشجوی مسلمان در اروپا به تدوین و انتشار «مجموعه آثار» معلم به عنوان یکی از آرزوهای وی که پس از هجرتش مطرح نموده بود میپرداختیم تا آنکه امام به علت فشارهای رژیم عراق به پاریس عزیمت نمودند، و در بدو ورود با ایشان ملاقاتی نمودم و در مورد نقش شریعتی سوالاتی نمودم امام معتقد بودند که «شخص من نمیتوانم دکتر را تایید یا نفی نمایم به دلیل بهانهای که ممکن است مخالفین بتراشند و قضیه کتاب "شهید جاوید" تکرار شود و شاه که دشمن مشترک همه ماست باید سرنگون گردد.» سپس به طرح اینگونه مسائل پرداخت.
سفر من به خارج علاوه بر فراگیری زبانهای انگلیسی و فرانسه و... و شیوههای کار تحقیقاتی در فلسفه و تاریخ و... به آشنایی ملموس با نیروهای سیاسی و شخصیتها و درک تمایز حرکت و اندیشه معلم با هرکدام انجامید و تجارت پربهای بیشماری را به کف آوردم.
پس از ورود امام به ایران ما نیز به سوی ایران آمدیم و پس از پیروزی مدتها در شهرستانهای مختلف به ایراد سخنرانیها و آشنایی با تمامی جریانات داخلی و مسائل زندان و جناحبندیها مشغول گردیدم. متاسفانه پس از پیروزی جو فرصتطلبی به دلیل نبودن محکهای مبارزاتی و فکری دقیق و ضعف سازماندهی انقلاب رشد نمود و برخی واپسگرایان و سازشکاران شروع به نفوذ در ارگانهای مختلف نمودند. که از این رو ما با تکیه بر جریانات مترقی مکتبی که از سابقه شناختهشدهتری برخوردار بودند در مقابل هرج و مرج گروهکهای قارچمانند روز [یک واژه ناخوانا] برای ایجاد جبههای که پیرامون راه معلم حلقه میزدند، حمایت مینمودیم و با ایشان مراسم بزرگداشت هجرت و شهادت را برپا داشتیم. از آنجا که بعدها در هریک ناتوانیها و نقاط ضعفی در عدم تداوم راه معلم دیدیم «کانون نشر ابلاغ اندیشههای شریعتی» را پی ریختیم تا از راسترویها و چپرویهای افراطی و تحت نام و پوشش شریعتی ممانعت نماییم و رهنمودهای پدر طالقانی نیز در این باب و سایر علمای انقلابی و روشنفکران متعهد موثر بود.
کار «مجموعه آثار» معلم که به علت اوجگیری انقلاب و حرکت امام در پاریس به تعویق افتاده بود، مجددا آغاز گشت و ما به طرق گوناگون به مرزبندی و خندقکنی میان [ناخوانا] استعماری باطل حقپیرهن و بینه حجتآفرین روشنگر حق، با راه شریعتی آنچنان که «در چه باید کرد» و مکتوباتش مشخص نموده بود، پرداختیم و نشریه «ارشاد» را به منزله تشکل ضابطهدار همه پویندگان طریقت معلم و روشنفکران انقلابی و علمای متعهد منتشر نمودیم تا امتی بسازیم و حزب تشیع علوی را که ارشاد بنیان آن و اسلام نبوی علوی مکتب و جهانبینی آن میباشد به تکتک خانههای این مرز و بوم گسترش دهیم و اشتباهات و ضعفهای دیگران را به تدریج در خویش اصلاح نماییم و با انحرافاتی که در نهضت پدیدار گشته بود مبارزه کنیم. از آنجا که ما علاوه بر حرکت تشکیلاتی در امت [ناخوانا] به ایجاد دانشگاه آزاد، رساله مکتب (با تعلیم و تربیت اسلام) معتقدیم دست همکاری همه متفکران و متخصصان متعهد و صادق به راه پیامبرگونه ارشاد را میفشاریم و نیز در جبهه مشترک ضداستعمار و استبداد دست همه استقلالطلبان و آزادیخواهان را در بسیج و آموزش مردم.
اینچنین بود که راه شریعتی علیرغم تمام اشتباهات و نارساییهای حرکت ما به فراموشی سپرده نشد و تا حدود بسیار تداوم یافت و ما اکنون در تحقق چه باید کرد او به فعالیتهای ذیل میپردازیم:
الف- در بعد «اسلامیات»: ۱- ترجمه و تفسیر تمام متون اسلامی مکتب؛ قرآن، نهجالبلاغه و اقوال ائمه و احادیث و روایات معتبر (با راهنماییهای امثال استاد محمدتقی شریعتیها)، ۲- تدوین تبیین طرح اسلامشناسی فلسفی (حکمت در جهانبینی)،۳- کلاسهای دروس اسلامشناسی طرح هندسه مکتب (حسینه ارشاد)، ۴- اسلامشناسی تاریخی از تاریخ ادیان، اسلامشناسی بزرگ مشهد، تاریخچه مجموعه آثار امام علی و ائمه سپس نهضتهای شیعی، صفویه و نقش سید جمال، اقبال، شریعتی و خطوط مکتبی دیگر (همچون میرزای شیرازی، امام خمینی، گاندی، عبده، کواکبی، رشید رضا، [ناخوانا]، سید قطب، ناصر، مصدق، سون یاتسن، مشروطه و نهضت جنگل و مجاهدین و نهضتهای الجزایر و فلسطین و آزادیبخش مکتبی)
ب- در بعد کویریات: ۱- کلاسهای انسانشناسی، روانشناسی جمعی، کویر و هبوط، ۲- کلاسهای اخلاقیات و خودسازی انقلابی، ۳- عرفان و کلاسهای مثنوی و اقبالشناسی، ۴- هنر و ادب از دیدگاه شریعتی.
ج- در بعد اجتماعیات: ۱- آموزشهای سیاسی و تشکیلات، ۲- طرح اقتصاد قسط توحیدی، ۳- جامعهشناسی شهر و روستا، ۴- تاریخ سیاسی – اجتماعی جهان (تاریخ تمدن، تاریخ اروپا، تاریخ قرون جدید و انقلابات صنعتی و فرانسه و اکتبر و جنبشهای آزادیبخش).
چه خاطرات و برداشتی از جریان حسینیه ارشاد در زمان شریعتی دارید؟
در آغاز نه رژیم و نه بسیاری از سیاسیون نقش سترگ حسینیه ارشاد در صف مقدم نهضت فکری و اسلامی مترقی و بیدارکننده تودههای جوان را درنمییافتند لیکن از آنجا که حسینیه با خون و فکر و شخصیت شریعتی عجین شده بود بنیاد یک حزبی شد و برای اولین بار مسائلی از قبیل شیعه یکحزب تمام، توحید، تاریخ وراثت آدم، امت و امامت، مکتب، وحدت، عدالت، [یک واژه ناخوانا]، آگاهی، عشق، نیاز و جهاد، نیایش، انتظار، عدل و خلافت علوی؛ صفوی، ایدئولوژی، عرفان، مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم، ذکر، عترت، قرآن، سنت، وصایت، غیبت، مهدویت، تقیه، جهاد، اجتهاد، رسالت، نیابت، اجماع، مالکیت، آزادی، تعهد، علم، هنر، ادب، روشنفکر، مردم، زن، مکاتب و ادیان تمدن، ماشینیسم، سرمایهداری، اگزیستانیالیسم تصوف، تسنن، بودیسم، مسیحیت شرقی و غربی، کمونیسم، مارکسیسم، طرح میگشت و از پس آن این حزب خدایی خلق، مجاهدانی میساخت مطمئن و مسلح در جبهه افکار شرق و غرب، متکی به منابع فرهنگی و اعتقادی خویش و حاضر در صحنه تضادهای اجتماعی و کشاکشهای فکری. از این رو رژیم ارتجاعی سرمایهداری وابسته و دلال، اپورتونیستهای چپ و راست را به وحشت میافکند و در مقابل پراگماتیسم و کمبود کار ایدئولوژیک نسل جوان روشنفکر و مجاهد را مصونیت میبخشید و عظیمترین تولید فکری در آن مقطع و بزرگترین پایگاه تبلیغاتی و نخبهگیری برای انقلابیون، هدایت و ارشاد یافته میگشت لذا دشمنان قاسط و مارق و ناکث ارشاد دست به دست توطئه تعطیل آن را طراحی نمودند و پلیس بدان حمله نمود، معلم متواری گشت ولی حرکت جهش یافت. با زندان و شکنجه و خفقان صیقل خورد و شاگردانی همچون حسن و محبوبه و هوشی، پویندگان راه شریفواقفیها و حنیفها با تبیین شریعتیوار راه را برای ما گشودند. آن هم در سختترین شرایط ترور پلیسی و فاشیستی حاکم، در سرزمین ما و اینچنین بود که ارشاد که جز راه شریعتی نبوده و نیست دست به بنبستشکنی تاریخ خویش زد و از پس آن امواج خروشان انقلاب آغازیدن گرفت و مبارزه آن، دستاوردهای عظیم میباشد پس هر سخنی از معلم، هر پلیکپی، هر کنفرانسی، هر مجاهد مجتهدسازی و هر هجوم امپریالسیم و استبداد و ارتجاع به ارشاد یک خاطره درسآموز و قابل مطالعه است که ما آن را در بیوگرافی معلم در یادواره سال گذشته منتشر ساختیم.
آیا حسینیه اکنون میتواند «چه باید کرد» دکتر را تحقق بخشد و هیاتمدیره آن؟
پس از آن غروب جمعه ۲۴ آبان [۲۴ آبان ۵۱ روز چهارشنبه بوده – انتخاب] (تعطیل ارشاد) آنچه را که همایونها بنا کرده بودند در آغاز یک «ساختمان» بود اما هر آجری که آنجا بر روی هم نهاده بودند امروز یک دل شده است و آن بنا یک ایمان و از اینجاست که شریعتی وقتی میشنود که حسینیه را بستهاند خندهاش میگیرد (ص ۱۳۹ با مخاطبهای آشنا) که آنها یک مکتب را با یک عمل اشتباه کردهاند. حسینیه ارشاد حوادث زیادی بر خویش دیده است، شکست انتخابات سقیفه علیه معلم، عمل خوارج و دفع ضوابط و رفع موانع و وقف شبانهروزی دکتر – بیکار و بیخانه و خانواده – به حسینیه و از این روست که موسس حقیقی حسینیه و مدیر و مدبر و مسئول آن خداست.
اساسنامه حسینیه ارشاد، مبانی تفکر پویای معلم است و برهنه کردن پوستین وارونه مذهب. حسینیه ارشاد ساختمان چند سال پیش ذوب شد با کیمیاگری اعجازآمیز خدایی ماهیت یافت، یک نهضت و یک جریان فکری شد یک ایدئولوژی و حزب شد. پیمان عقبه شد تبدیل نه آن کوه نزدیک منا، بلکه هجرت شد، لذا حسینیه متولی ندارد و در مورد اعضای هیاتمدیره حسینیه ارشاد و مسئولین آن باید گفت به همانگونه که ساختمان به تک تک خانههای این مملکت منتقل شد تک تک آدمهای راستین و حقپرست این جامعه اینک در شمار موسسان آن میباشند و نه ساختمان موجود و افراد مخصوص. لذا طرح جدید «چه باید کرد» با هدف و ارشاد حسینی روشنفکران اولا به عنوان خطمشی علمی اسلامی در ایران اعلام میشود و به شور عمومی گذاشته میشود و ثانیا بسیج همه نیروها همه موسسات کوچک و بزرگ به دنبال طرح معلم خواهند رفت و این از محدوده گروههای کوچکی از همفکران، دورههای اختصاصی، جلسات دوستانه، حتی خانوادگی انفرادی خارج گشته است و یک سازماندهی سترگ را میطلبد.
چه گروههای و افرادی را در راه شریعتی میبینید؟ نظرتان در مورد گروههای مدعی راه شریعتی چیست؟
تاکنون افراد و نیروهای بیشماری در زوایای جامعه و حتی جهان ما راه شریعتی را دنبال نمودهاند این نیروها را باید سازماندهی نمود تا در زمینههای متون و رشتههای مختلف فلسفی، تاریخی، انسانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی از طریق انتشارات، ترجمه، شعائر، مطبوعاتی، کتابخانهها و اسناد و آمار، کنگرهها و سمینارها و مصاحبهها و کنفرانسها به ابلاغ، تحقیق و آموزش دست زنند. متاسفانه تاکنون گهگاه برخی گروهها با ذهنیگرایی و ضدیتگرایی و (دوستان نادان) زمینههایی را برای دشمنان مقرض تدارک دیدهاند که اینان شیوههای محکومی دارند و به دلیل نداشتن سابقه مبارزاتی به شریعتی متوسل میگردند علاوه بر اینها آفت دیگر که راه معلم را تهدید میکند روشنفکران بزمیاند که هر نوع حرکت جمعی را نفی مینمایند و نیز سوءاستفادههای چپ و راست دیگری که امیدواریم تا رفع کامل آنها و انحلال و پاکسازیشان بکوشیم همچون آن سه نیروی ریشهبراندازی که معلم در کتاب «ما و اقبال» مینمایاند: ۱- دشمنان مردم و استثمارکنندگان، ۲- تعصب و جمود ارتجاع مذهبی، ۳- روشنفکران لیبرال بورژوا. لیکن مبارزه خصمانه فکری افشاگرانه ما به ترتیب با این سه، تودهها را بسیج، روشن و آگاه به ماهیت آنها خواهد نمود.
جریان مخالفت نهضت ارشاد، اکنون به چه صورتی فعالیت مینمایند؟
جریان مخالف حسینیه ارشاد اکنون نیز کماکان در شهرهای قم، تهران، اصفهان، مشهد به وسیله افراد خاص که معلم در نامههایش نام برده ادامه دارد و سعی در منزوی نمودن طلاب و علما و روشنفکران و دانشجویان انقلابی در این شهرها دارد و گاه در برخی نهادها نفوذ مینمایند و به توطئه سمپاشی و نشر فتاوی ضد معلم و حتی طرح ترور استاد و پویندگان نیز پرداختهاند ولی ماهیت آنها برای مردم بینا و آگاه و انقلابی ما به خوبی آشکار است و آنها را سرکوب خواهند نمود ولو به هر وسیلهای دست یازند.
ویژگیهای ارشاد و راه شریعتی کداماند؟
از آنجا که ویژگی راه ارشاد شریعتی در مبارزه ضداستعماری و خودآگاهی بخش تودهای و انتقال خودآگاهی انسانی روشنفکر که خودآگاهی اجتماعی خلقی است و قصد قدرتطلبی و جایگزینی از بالا را ندارد بلکه بسیج و تاسیس شوراهای مردمی و کسب صلاحیت جهت شورای امامت میپردازد این نهضت میتواند تا نیل به جامعه قسط توحیدی و ارتقا به چکاد عرفان و برابری و آزادی و محو کامل زر و زور و تزویر از زمین به جهاد و اجتهاد ادامه دهد.
در مقطع کنونی با توجه به مسئله نبرد ایران و عراق، شما چه تحلیلی دارید و در این زمینه چه کردهاید؟
با توجه به تجاوز وحشیانه رژیم فاشیستی و بینابینی وابسته به بعث عراق که جز سرکوب ایران و فلسطین و انحراف از نبرد ضدصهیونیستی، امپریالیستی ارمغانی برای تودههای عرب به بار نیاورده کلیه شهرهای مردمی ما را از خرمشهر تا قصرشیرین اشغال نموده است ما عازم جبهههای غرب و جنوب جهت امداد پزشکی و کمکهای دارویی تغذیهای و آموزش نظامی در کنار مردم و در جبهه مقاومت در مقابل جناح پنتاگون و ریگان جمهوریخواه در مراحل بعد شدیم و خواستهای ما همان نیازهای مردم آواره و گرسنه و بیمار این شهرها بهخصوص شهرهای خوزستان (خرمشهر، آبادان، اهواز و سوسنگرد، دزفول، مهران، دهلران، قصرشیرین و مناطق سرپل ذهاب و...) در جهت توزیع صحیح کمکها و سازماندهی و فرماندهی واحد و مسلح نمودن تودهها و کمکرسانی به مناطق جنگزده به طور همهجانبه و عطف و توجه به مسئله جنگ عراق و مقاومت ضدآمریکا در راس تمامی مسائل کشور و در همه نهادها و نیروهای انقلابی و آزادیخواه، تکیه بر مذهب و ملیت و نهضت مقاومت ملی، مکتبی میباشد. و همگام با مردم زحمتکش و رنجدیده خوزستان، و غرب کشور عزیز و اشغالشده تنفر خویش را از طرح مسائل انحرافی و تضادهای غیرحقیقی و انحصارطلبی ضد تجهیز تودهای به سلاح و خیانتهای ستون پنجم و عدم روحیه و کارشکنیها و فرار از وظایف برخی و برخوردهای گهگاه ضدانسانی با آوارگان در برخی شهرها و دریچه باز و اطمینان گذاردن برای آمریکا توسط قراردادها و برای عراق توسط تضادهای انحرافی درون است و ملت و مذاکره و صلح نامشروط و آزادی بیقید و بند احتمالی جاسوسان به خاطر تهدیدهای ریگان فاشیست و نفتی و پنتاگون، آمریکا اعلام میداریم. به امید پیروزی انقلاب سرخ اسلامی ایران و نصر خدایی و فتح نهایی راه معلم انقلابات آینده شهید شریعتی.
امیرانتظام میگوید «به من گفتهاند تو را محاکمه کنیم، آزادت خواهیم کرد.» در صورتی که بنده اگر کیفرخواست فقط روی همین نامه بگذارم که ایشان تصمیم داشته علیه جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی قیام کند، حداقل ۱۵ سال زندانی میکشد. تازه به فرض اینکه آنچه از جاسوسخانه بیرون آمده باشد... هر روزنامهای که بر خلاف جمهوری اسلامی بنویسد، ما با قاطعیت جلویش را میگیریم و باید عرض کنم داشتن پروانه و نداشتن پروانه مشکلی را حل نمیکند... صلیب سرخ جهانی چندین مرتبه به زندان آمده و بازدید کرده است و یک نمونه و یک اثر کوچکی از شکنجه مشاهده نکرده است...