یک کارشناس مسائل آمریکا معتقد است: «در مقطع کنونی مذاکره با ایران یا هر کشور دیگری تنها در صورتی برای رایدهندگان آمریکایی اثرگذار خواهد بود که وضعیت معیشت و رفاه داخلی شهروندان آمریکایی را تحت تاثیر قرار دهد. مذاکره با ایران تنها برای بخشی از نخبگان آمریکایی دارای اهمیت بوده و برای اکثریت شهروندان این کشور فاقد اهمیت ویژه است.
امیر علی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا در ارتباط با اهمیت مذاکره میان ایران و آمریکا بر تصمیم رایدهنگان آمریکایی در انتخابات ماه نوامبر سال جاری، به خبرنگار «انتخاب» گفت: «در ارتباط با جامعه رایدهندگان آمریکایی میبایست میان نخبگان و مردم عادی تفکیک قائل شد. نخبگان شامل اقشاری همانند سیاستمداران، فعالین حوزه رسانه، دانشگاهیان و... هستند و برای آنها سیاست خارجی از اهمیتی فوقالعاده برخوردار است. برای این اقشار دستاوردهای سیاست خارجی یک رئیسجمهور به عنوان مولفه قوت یا ضعف او مورد لحاظ قرار میگیرد اما این تعداد از نظر کمیت بسیار اندک هستند البته باید توجه داشت که ایت اقشار از نظر کیفیت میتوانند تاثیرگذار باشند و تا حدود بر افکار عمومی تاثیرگذاری دارند. »
وی افزود: «برای اکثریت شهروندان آمریکایی، آنچه که اهمیت دارد وضع معیشت، کسبوکار، رفاه، مسائل اجتماعی همانند بیمه اجتماعی، مهاجرت و... است. در این میان، مسائل امنیتی و سیاست خارجی تنها در مواردی برای این اقشار اهمیت پیدا میکند که آن موضوع ارتباط مستقیمی با معیشت و زندگی شهروندان در داخل آمریکا داشته باشد. مثلا گر جنگی رخ بدهد که مستقیما هزینههای دولت را افزایش و برنامههای رفاهی را تحت الشعاع قرار بدهد یا جان سربازان آمریکایی به خطر بیافتد، برای شهروندان سیاست خارجی یک دولت اهمیت پیدا میکند. ورود آمریکا به جنگ ویتنام، عراق و حادثه 11 سپتامبر، از جمله نمونههایی بودند که با زندگی شهروندان آمریکایی ارتباط پیدا کرد و در انتخابات نیز تاثیر ویژهای بر جای گذاشت.»
این کارشناس مسائل آمریکا در ادامه اظهار داشت: «در مقطع کنونی مذاکره با ایران یا هر کشور دیگری تنها در صورتی بر رای رایدهندگان آمریکایی اثرگذار خواهد بود که وضعیت معیشت و رفاه داخلی شهروندان آمریکایی را تحت تاثیر قرار دهد. باید در نظر داشت مذاکره با کره شمالی با مذاکرهای که با چین انجام میگیرد از اهمیت کمتری برخوردار است. یا هر گونه مذاکره با کانادا و مکزیک از اهمیت بسیار بیشتری با دیگر نسبت به مذاکره با کشورهای خاورمیانه برخوردار است. بنابراین توجه به این مساله ضروری است که مذاکره با ایران تنها برای بخشی از نخبگان آمریکایی دارای اهمیت بوده و برای اکثریت شهروندان این کشور فاقد اهمیت ویژه است.»
ابوالفتح در بخشی دیگر از گفتههای خود پیرامون مذاکرات میان ایران و آمریکا تصریح کرد: «رویکرد جمهوری اسلامی ایران فارغ از اینکه چه شخصی ریاست کاخ سفید را بر عهده داشته، مبتنی بر عملکرد دولت آمریکا بوده است. همواره میان رهبران تهران و واشنگتن تنش لفظی وجود داشته است اما زمانی امکان رسیدن به یک تفاهم وجود دارد که طرفین عملکرد و کنش خود را تغییر دهند. بنابراین، بودن و نبود ترامپ، اوباما یا بایدن در کاخ سفید نیست که اهمیت دارد بلکه مهم عملکرد دولت این کشور است. برای نمونه در دور اول ریاست جمهوری اوباما، بزرگترین تحریمها بر ایران اعمال شد اما زمانی که در دور دوم رفتار کاخ سفید در عمل تغییر کرد، ایران در میز مذاکره حاضر شد. در شرایط کنونی نیز در صورت تغییر رفتار دولت ترامپ مذاکره را میتوان در چارچوب برجام منطقی و مناسب مورد ارزیابی قرار داد.»
این کارشناس مسائل آمریکا، در ارتباط با کنشهای جدید آمریکا برای بازگشت تحریمهای بینالمللی علیه ایران گفت: «در گذشته تیم مشاوران کاخ سفید به رهبری جان بولتون یک هدف غایی داشتند که آنهم عبارت بود از: «نابودی کامل برجام برای همیشه» در مقطع کنونی اما تا حدودی برجام از دایره تمرکز دولت آمریکا خارج شده و این پایان تحریمهای تسلیحاتی بینالمللی علیه ایران بر اساس قطعنامه 2231 است که اهمیت پیدا کرده است. در مجموع، برداشته شدن تحریمهای بر اساس این قطعنامه، حتی در صورت عدم خرید تسلیحات از سوی ایران، موازنه استراتژیک را در منطقه خاورمیانه بر هم خواهد زد.»
وی در بخش پایانی گفتههای خود تصریح کرد: «اکنون آمریکا در پی آن است که هر هزینهای را صرف کند که مجددا تحریمها علیه تهران اعمال شود. در همین زمینه بر این باور هستم که آمریکاییها در تلاشهای خود نیز احتمالا موفق خواهند شد. هر چند امیدوارم که چنین اتفاق رخ ندهد. بحث برجام ذیل موضوع تمدید تحریمهای هستهای است و به نظر نمیرسد که اقدامی فراتر از آنچه اکنون رد جریان است، در دستور کار کاخ سفید قرار بگیرد.»