سرویس تاریخ «انتخاب»: صبح شرفیاب شدم. گزارشی از جریان غی اسهال جنوب شهر به عرض رساندم که گفته می‌شود التور [باکتری] است و امتحانات لابراتواری نیز آن را تایید کرده است. فرمودند: «پس این وزیر بهداری چه می‌کند؟ شدیدا به او بگو اگر این کار تمام نشد شخص شما مسئول خواهید بود.» بعدا به او تلفن کردم. گفت: «تمام احتیاط‌های لازم شده است و مطلب هم به آن‌جور که می‌گویند صحیح نیست.»
مطالب سفیر غیررسمی اسرائیل را عرض کردم که گله زیادی از عدم خرید لوازم یدکی هواپیما داشت... می‌گفت: «چرا موشک گاوریل که خیلی از مال فرانسوی‌ها ارزان‌تر و موثرتر است، از ما نمی‌خرید؟» فرمودند: «بگو باید صبر کند مذاکرات ما با فرانسوی‌ها تمام شود.» من عرض کردم: «چه لزوم دارد این‌ها را این‌قدر برنجانیم؟»
راجع به کتابخانه سلطنتی اجازه گرفتم هیات‌امنا بگذارم، چون نسبت به حفظ اوراق کتاب‌ها خیلی نگرانم. عرض کردم: «سابقا هم دست زده‌اند. این یک ثروت ملی ما است.»
ناهار پیش دختر کوچکم ناز خوردم، خیلی خوب بود. خودش پخت کرده بود...
شب منزل ماندم... با دکتر اقبال در خصوص حل مشکل فروش نفت پان‌آمریکن... مذاکره [کردم].
