پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: صبح شرفیاب شدم. شاهنشاه سر حال بودند ولی کارهای من کارهای جاری بود. قدری راجع به انتخابات صحبت شد و موضوع سناتوری انتخابی [امیرحسین] خزیمه علم در کرمان که حسبالامر خودشان غفلتا با آنکه داوطلب هم نبوده (چون انتصابی) دیروقت به علت کمی کاندیدا در کرمان تعیین شد و حالا باعث زحمت شده و ممکن است شکست بخورد.
فرمودند: «خوب اگر شکست خورد، انتصابی خواهد شد.» من نتوانستم عرض کنم شکست خانواده علم اصولا صحیح نیست! این نوع خودخواهیها به نظر من در قبال شاهنشاه غلط است ولی در عین حال فاکت [واقعیت] است.
جواب مفصلی انور سادات به تلگراف خداحافظی والاحضرت همایونی عرض کرده بود. تقدیم کردم، ملاحظه فرمودند. خیلی تعجب فرمودند و من از تعجب شاهنشاه تعجب کردم. قدری راجع به طمعورزی اطرافیان درد دل فرمودند که «چقدر بدهم و به آنها برسانم، با وصف این از آبرویم هم باید بدهم.» من دلم سوخت. ولی باید بگویم که خودم را هم مقصر میدانم، چون میباید بهتر از این جلوگیری کرد. اما کار نوع به خصوصی جریان پیدا میکند که این امکان سلب میشود.
بعدازظهر خواستم استراحت بکنم ممکن نشد چون علیاحضرت شهبانو از [دانشگاه آمریکایی واشینگتن] American University درجه دکترای افتخاری دریافت میفرمودند و مرا احضار فرمودند. ولی سر شام نرفتم.
مضحک بود، سفیر هند از من وقت خیلی خیلی فوری خواسته بود. فکر کردم میخواهد راجع به پیشامدهای خانم گاندی توضیحاتی بدهد، با تمام بیحالی وقت دادم. سرِ شب آمد گفت: «دو نفر بچه سیخ (یک Sect هندی) که ایرانی شدهاند (چون در ایران به دنیا آمدهاند) و باید نظاموظیفه بروند، میخواهند ریش آنها را بتراشند و آمدهام خواهش کنم از این کار صرفنظر کنید!» من راجع به خانم گاندی پرسیدم، گفت، یک رئیس دفتر او که برای فعالیتهای انتخاباتی او رفته بوده است... باید یازده روز قبل از شروع فعالیت استعفا کند [ولی] گویا فقط یک هفته قبل از فعالیت استعفا کرده است و این را قاضی محلی جرم گرفته. به علاوه مداخله پلیس هنگامی که خانم گاندی نطق انتخاباتی میکرده. (البته در آن موقع نخستوزیر هم بود و پلیس مجبور به مداخله بوده است). در دلم به وضع هند آفرین گفتم ولی در عین حال از دماگوژی [عوامفریبی] این قاضی پدرسگ هم بدم آمد، چون حکم کرده و گفته است که این تشخیص من است.