پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ انتخاب: صبح شرفیاب شدم. الحمدالله امروز شاهنشاه در نهایت صحت و سلامت و خوشی بودند. هیچ موضوع جدی صحبت نشد، تمام کارهای جاری و عادی بود، منجمله راجع به انتصاب امیرخسرو افشار به سفارت ایران [در فرانسه] به عرض مبارک رساندم. با آنکه قبلا موافقت فرمودنده بودند، خیلی اکراه نشان دادند، باعث تعجب من شد. ممکن نیست اگر در اثر غفلت یا ندانمکاری، یا خدای نکرده تعمدِ شخص مسئول غبار کدورتی بر خاطر مبارک بنشیند، بتوان به این آسانیها زدود. افشار وقتی سفیر لندن بود در اجرای امر مبارک در مورد ملاقات با [هرولد] ویلسن تاخیر کرده بود. گو اینکه تقصیری نداشت، وزارت امور خارجه به او ابلاغ کرده بود اگر فرصتی پیش آمد، مطلب حرفهای مزخرف هویدا را در مهمانی سفارت به نخستوزیر وقت محافظهکار [ادوارد هیث] Heath (که در عالم مستی گفته بود باید وقتی انسان بر سر کار هست به اَیِ نحوه امکان وضع خود را حفظ کند، و این حرف به [هرولد] ویلسن، لیدر وقت اقلیت، برخورده و از مهمانی خارج شده بود) به نحوی ترمیم دهد. گفته بود «اگر زود به دیدن ویلسن میرفتم، نخستوزیر را کوچک میکردم.» این قصور در خاطر مبارک هست و هر کاری این بدبخت دارد با اشکال مواجه میشود. من با هزار سریشم و چسب فعلا او را به عنوان مامور مخصوص از وزارت خارجه به ریش دربار چسباندهام!
بعد مرخص شدم به کارهای جاری رسیدم. بعدازظهر تمام کار کردم، شاهنشاه هم کار کردند.