سرویس تاریخ انتخاب: سه‌شنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه در رامسر بودم. امروز ظهر به تهران برگشتم. عصری عروسی یکی از بچه کلفت‌ها در منزل بود. خواستم شرکت کنم. بسیار خوب بود. رامسر را واقعا با این ساختمان‌های بدترکیب در پارک جلوی مهمانخانه به کلی خراب کرده‌اند. به‌خصوص عمارت‌های مرتفع به کلی زائد و زشت است. برای دهمین دفعه ناچارم که در عالم غلامی مطلب را باز هم به عرض برسانم بلکه کار متوقف شود. نظر خصوصی و احیانان نادرستی و دزدی، همیشه کارهای این مملکت را خراب می‌کند. تعجب من این است که چطور شاهنشاهِ مرا راضی کردند که این اجازه را پنج سال قبل صادر فرمایند؟ هرچه هم علیا حضرت شهبانو و من و دیگران به عرض رساندیم که «رامسر از بین می‌رود» قبول نفرمودند. پارسال که با سادات در آن‌جا بودیم فرمودند عمارت ۱۲ طبقه را به هشت طبقه تقلیل دهند، ولی باز هم من دیدم بسیار بد و زشت است. عمارت‌های ارزان بدترکیب کوچک و خصوصی هم که به کلی پارک زیبای رامسر را که در آن‌جا با ایوب خان، رئیس‌جمهور پاکستان، خودم قرقاول شکار کردم، از بین برده است. صد حیف و هزار حیف!
در تهران هر روز توفان و بارندگی شده و هوا به قدری سرد است که در تمام اتاق‌ها بخاری الکتریکی گذاشته‌ایم.
