حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل روسیه، در ارتباط با بحرانی شدن وضعیت منازعه بر سر ادلب و تهدیدات اردوغان مبنی بر آغاز عملیات ادلب علیه ارتش سوریه، به خبرنگار «انتخاب» گفت: «بر این باور هستم که اظهارات تهدید آمیز اردوغان بیشتر مصرف داخلی دارد و بعید به نظر میرسد اقدام نظامی فراگیری از سوی ارتش ترکیه انجام بگیرد. وضعیت کنونی برای وقوع درگیری بزرگ میان دمشق و آنکارا وجود ندارد و در این میان نیز به نظر میرسد ترکیه و نیز سوریه میدانند که وارد شدن به میدان درگیری به ضرر آنها خواهد بود.»
وی افزود: «اگر حملاتی نیز از سوی ترکیه صورت بگیرد به صورت محدود خواهد بود. روسیه نیز در پی درگیر شدن با آنکارا نیست و بسیار بعید است اردوغان خود را با خطر درگیری با روسیه مواجه کند. در نتیجه پیشبینی من این است که درگیری بزرگی اتفاق نخواهد افتاد.»
بهشتیپور در ادامه در ارزیابی خود از سیاست خارجی رجب طیب اردوغان نسبت به بحران سوریه و در سطحی بالاتر کلیت منطقه خاورمیانه، تاکید کرد: «اساسا سیاست را باید در طی یک روند مورد ارزیابی قرار داد. از سال 2003 که اردوغان و حزب عدالت و توسعه به قدرت رسیده، مجموعهای از راهبردها در پیش گرفته شده و نباید تنها به عملکرد چند سال اخیر اشاره کرد. نکته دیگر این است که طی سالهای گذشته بارها سیاست خارجی ترکیه را تحت تاثیراحمد داوود غلو گذار به نئوعثمانیگرایی ارزیابی و طی مقطعی نیز آن سیاست خارجی اردوغان را تحت تاثیر پانترکیسم ارزیابی کردهاند. در نهایت به دلیل گرایشهای اخوانی اردوغان نیز عدهایی بر این باور هستند که او راهبرد توسعه همکاری با اخوانیها رد کشورهای مختلف را در پیش گرفته است.»
وی در ادامه تصریح کرد: «تمامی این قضاوتها مقطعی هستند و هر کدام را در مقاطعی میتوان مستدل دانست اما آنچه قطعی به نظر میرسد این است که هنوز ترکیه علیرغم اختلافاتی که با غرب پیدا کرده، عضوی از سازمان ناتو است. اقتصاد این کشور با اقتصاد غرب گره خوده و گرایشهای مقعطی او به سمت روسیه و چین، به معنای تغییر استراتژی نیست بلکه میتوان آنها را تاکتیکی ارزیابی کرد. سیاست خارجی ترکیه در رویکردی چند جانبه قابل خوانش است که از یک سو، هم به همکاری و تعامل با قدرتهای غربی و شرقی گرایش دارد و از سوی دیگر، قصد دارد در شمال آفریقا، خاورمیانه حضور داشته باشد و حتی با اسرائیل نیز سطحی از مناسبات نظامی گسترده داشته باشد. در مجموع همچنان استراتژی سیاست خارجی ترکیه در مسیر گرایش به غرب است.»
این کارشناس مسائل روسیه در بخشی دیگر از اظهارات خود پیرامون چشمانداز آتی راهبرد مسکو به کشور سوریه تاکید کرد: «در سال 2011 که بحران سوریه آغاز شد، روسها گرایشی به مداخله مستقیم نداشتند اما باید توجه داشت که حضور روسیه در کشور سوریه سابقهای طویل دارد و از دوران شوروی تا کنون این کشور منطقه نفوذ مسکو بوده است. حضور روسها در بندر طرطوس در زمان شوروی بوده، لذا صرف تحولات اخیر موجب نگاه ویژه مسکو به دمشق نشده است. با این اوصاف، در سال 2014 شاهد تغییر راهبرد روسیه نسبت به سوریه بودیم و این کشور با قاطعیت در حوزه معادلات میدانی سوریه حضور پیدا کرد.»
وی در پایان تصریح کرد: «روسها با حضور در پایگاه هوایی الحمیمیم در لاذقیه، حضور خود را گسترش دادند و از سال 2015 به طور محکم از حکومت بشار اسد حمایت کردند. همچنین، آنها غرب را نیز راضی کردند که بدیل حکومت اسد، حکومتی تکفیری به سبک داعش خواهد بود. از نظر روسها دولت سکولار اسد باید فقط اصلاح شود و نه اینکه سرنگون شود. این تصور که روسیه در قبال اوکراین، حاضر به خروج و پایان حمایت از دمشق خواهد شد، تصوری کاملا شتباه است. سوریه برای مسکو اهمیت استراتژیک فوقالعادهای دارد و بر این باور هستم که روسیه در دمشق باقی خواهد ماند اما باید توجه داشت که آنها نگاهی عملگرایانه به مسائل دارند. در هر مسیری که در راستای منافع آنها باشد تغییر جهت خواهند داد یا سعی میکنند تحولات را با منافع استراتژیک خود هماهنگ کنند.»