سرویس تاریخ «انتخاب»: ساعت ۱۱ صبح یکشنبه دوم دی ماه ۱۳۵۲ در دومین روز کنفرانس اوپک، محمدرضا پهلوی در یک مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی که در کاخ نیاوران برگزار شد، درباره پیشنهاداهایش در مورد افزایش بهای نفت به اوپک خبر داد و استدلالهایی را در این زمنیه بیان کرد. مشروح این سخنان را که در روزنامه اطلاعات، مورخ دوشنبه ۳ دی ۵۲ منتشر شد، در پی میخوانید:
اول برمیگردیم به آن موقعی که ایران با امضای قرارداد فروش با شرکتهای نفت ایران ثروت ملی خود را حقیقتا به اختیار گرفت و ملی شدن صنعت نفت در ایران معنی حقیقی پیدا کرد، ولی در این قانون تعیین قیمت نفت در اختیار ایران نبود و این چیزی است که در این اواخر ما دیدیم که اجناسی که به ما عرضه میشد و فروخته میشد روز به روز به ترقی سرسامآوری میرفت. مثلا شکر را ما به سه برابر قیمت میخریدیم، سیمان را به سه برابر قیمت میخریدیم و اگر بخواهم تمامی ارقامی که بین ۲ الی ۴ الی ۵ برابر ذکر میکنم یک لیست مفصلی خواهد شد حتی بعضی از اجناس پتروشیمی تا ۳۰ برابر قیمتش ترقی کرده بود و در خیلی موارد هم اصلا جنسها عرضه نمیشد. به این جهت در سازمان اوپک ما این مطالب را مطالعه کردیم و گفتیم که در مقابل این گرانی ما با این ثروت ملی خود که به هر صورت رو به تمامی میرود تا شاید ۳۰ سال دیگر تمام بشه چه باید بکنیم.
به این دلیل بود که تصمیم گرفتیم در سازمان اوپک این موضوع را مطرح کنیم و ببینیم چه باید بکنیم برای آنکه تقاضای بازارهای خود را تامین کنیم و کشورهای خود را صنعتی کنیم. ولی قیمتهایی به ما تحمیل شده که به رقمهای سرسامآور میرسد به ویژه اینکه کالاهای ما در قیمتی که نمیتوانست آنچه را که لازم داریم بخریم تعیین شده بود. چندین کنفرانس در وین و ژنو تشکیل شد و اقداماتی به عمل آمد و افزایشهایی در قیمتها منظور شد. کارشناسان ما میبایستی مطالعه میکردند که چه قیمتی باید برای نفت خود تعیین کنیم. با توجه به اینکه ذخایر طبیعی ما ثروتی است که روزی تمام خواهد شد میبایستی تعیین کنند که چه قیمتی باید روی نفت گذاشته شود.
نفت تا سی سال دیگر تمام میشود
نفت تا سی سال دیگر تمام میشود مگر آنکه به نظام جدیدی دست یابیم و احتمالا برای جستوجوی نفت در اعماق بیشتری از زمین دست به اکتشاف بزنیم. ضمنا به خاطر تقاضای عظیم جهان تشنه نفت، موقعی دیدیم که مثلا نفت در نیجریه ۱۶ دلار و ۸۰ سنت به فروش رفته است، وقتی نفت الجزایر حتی به قیمت بسیار بیشتری فروخته شد و نفت لیبی از این هم گرانتر به فروش رفت و همچنین نفت در ونزوئلا باز هم گرانتر فروخته شد و نیز در اندونزی و همچنین در تمام کشورها به استثنای کشورهای منطقه خلیجفارس قیمت نفت بالا رفت بنابراین ما چاره دیگری نداشتیم جز آنکه قسمتی از نفت خود را به مزایده بگذاریم. شما نتیجه این مزایده را میدانید که نفت ما هر بشکه به قیمت ۱۷ دلار و ۳۴ سنت به فروش رفت که شاید بالاترین قیمتی است که تاکنون برای نفت پیشنهاد شده است. حالا ما با این مشکل روبهرو بودیم که چه بهایی برای نفت باید مطالبه شود. چون در بعضی استواری نداشت.
بهای نفت با سایر منافع انرژی مقایسه شود
ما به اعضای اوپم، به اعضای منطقهای اوپک و سایر اعضا که به عنوان ناظر آمدهاند پیشنهاد میکنیم که این امر را تماما بر اساس این مفهوم استوار کنند که بهای نفت با سایر منافع انرژی مقایسه شود. زیرا این تنها راه عاقلانه و پسندیدهای است که میتواند مورد بحث قرار گیرد، به روی آن متکی شد و ثابت شود که عاقلانه است.
باید دید بهرهبرداری سایر منابع انرژی چقدر هزینه برمیدارد و برخواهد داشت و استخراج نفت موجود از ماسهسنگهای آغشته به نفت و تصفیه آن چقدر هزینه خواهد داشت. چه هزینهای باید برای بهرهبرداری از این نفت و حمل و نقل آن و چه هزینهای باید برای تبدیل ذغال سنگ به سوخت مایع گاز در نظر گرفت.
میدانیم نفت مزایای بیشتری از ماسهسنگهای آغشته به نفت و ذغال دارد، زیرا هرگز نمیتوانیم مشتقاتی را که از نفت به دست میآوریم از ماسهسنگ آغشته به نفت یا ذغال تبدیلشده به سوخت مایع یا گاز به دست آوریم.
چرا این نفت گرانبها را ظرف ۳۰ سال به اتمام برسانیم؟!
نفت واقعا یک کالای سوختنی ممتاز است، ولی ما آنقدر بیدقت بودهایم که از آن تنها برای گرم کردن منازل و تولید برق استفاده میکردیم، در حالی که این کار با ذغالسنگ هم به آسانی ممکن بود. پس چرا این نفت گرانبها را نه تنها نفت ما، بلکه نفت باارزش تمام جهان که به دنیا در زمینه تولید مشتقات بیشمار و محصولات پتروشیمی کمک میکند، ظرف ۳۰ سال به اتمام برسانیم در حالی که هزارها میلیارد تن ذغالسنگ در زمین نهفته است.
جهان میبایست از سالها قبل ذغالسنگ بیشتری استخراج میکرد و منابع انرژی خود را تنوع میبخشید. ما باید کوشش کنیم هرچه زودتر شیوههای جدیدی برای تولید اقتصادی انرژی اتمی پیدا کنیم و شاید هرچه زودتر با استفاده از رآکتورهای اتمی این منظور عملی شود و روشنایی از این طریق تامین گردد.
قطارهای ما با این نوع انرژی به حرکت درآید. در خانههای ما از این انرژی استفاده کنند. ما باید استفاده از انرژی خورشیدی را آغاز کنیم و نیرویی را که از آب به دست میآید کسب کنیم و سایر منابع انرژی را که هنوز شناخته نشده است و در آینده کشف خواهد شد به کار گیریم.
حداقل ۷ دلار برای هر بشکه به ما برسد
از این رو من به کشورهای خلیجفارس که عضو اوپک هستند پیشنهاد کردهام که ما باید بر نفت قیمتی بگذاریم که از اول ژانویه عملی شود، این قیمت تطبیق خواهد داشت با حداقل قیمتی که ما باید برای به دست آوردن نفت از ماسهسنگهای آغشته به نفت یا تبدیل ذغالسنگ به سوخت مایع یا گاز تحمل کنیم و این قیمت را به کنفرانس اوپک که قرار است هفتم ژانویه تشکیل شود پیشنهاد کردهام و توصیه کردهام که این سیاست را به عنوان یک سیاست کلی اتخاذ کند و سپس اوپک این مسئله را با سازمان همکاری و توسعه اقتصادی مورد بحث قرار دهد و با آنها بررسی کند که هزینه واقعی استخراج نفت از ماسهسنگهای آغشته به نفت و هزینه تبدیل ذغالسنگ به سوخت مایع و گاز چه خواهد بود و با در نظر گرفتن سهولت بهرهبرداری از نفت و حمل و نقل آن و آلودگی کمتر آن و بهخصوص با توجه به تمام مشتقاتی که میتوان از نفت گرفت، ولی از منابع دیگر نمیتوان گرفت ارزش افزوده نفت را تعیین کنند. ما با انرژی اتمی فقط میتوانیم برق و بخار تولید کنیم، ولی با نفت شما میتوانید اگر اشتباه نکنم حدود ده هزار گونه فرآوردههای پتروشیمی تولید کنید. اگر با موافقت سازمان همکاری و توسعه اقتصادی به نتایجی برسیم سرانجام ظرف یک یا دو نسل تضمینهای متقابل را در زمینه هزینه انرژی که جهان آینده و صنایع بر اساس آن قرار گرفتهاند کسب خواهیم کرد و آنگاه پیشنهاد خواهیم کرد که ما دو راه داریم، به جهان صنعتی پیشنهاد میکنیم به نسبت نرخ رشد تورمی آنها قدرت خرید صنعتی نفت ما نیز افزایش یابد و یا آنکه یک قیمت ثابت برای نفت میپذیریم به شرطی که قیمت کالاهایی را که با نفت خود میخریم نیز ثابت بماند. اکنون برای اینکه بهای نفتی را که قرار است در اول ژانویه اعلام شود تعیین کنیم کارشناسان اوپک پیشنهادهای مختلفی داشتند، قیمتهای پیشنهادی از ۴ دلار تا ۱۷ دلار و ۳۴ سنت است. باز هم گفتهایم که بسیار مشکل است در چنین برد قیمتی که از ۴ دلار تا ۱۷ دلار و ۳۴ سنت برای هر بشکه پیشنهاد شده است درباره رقمی خاص چشمبسته تصمیم گرفت. همانطور که قبلا گفتم ما رقمی را انتخاب کردیم که امروز بر اساس حداقل هزینه استخراج نفت از ماسهسنگهای آغشته به نفت تعیین شده که حداقل ۷ دلار برای هر بشکه به ما میرساند.
در اینجا موضوع قیمت اعلامشده نفت و تفاوتی که آن با قیمت واقعی یا درآمدی که نصیب تولیدکننده میشود پیش میآید.
عصر پیشرفت با نفت ارزان به سر آمده است
در این مورد نیز باید تدبیری اتخاذ شود. ما میدانیم که شرکتهای نفتی منافع اضافی دریافت میکنند. کارشناسان ما به من گفتهاند دستکم یک دلار از این رقم بدون هیچ دلیل نصیب شرکتهای نفتی میشود.
در روزنامههای غربی رقم جالبی درج شده بود که نشان میداد مصرفکننده فرانسوی برای بنزین یا فرآورده دیگر نفتی چه مبلغی پرداخت میکند و درصدی که عاید دیگران میشود چقدر است. بنا به گزارش این روزنامهها فقط نه دهم درصد از مبلغ پرداختشده به وسیله مصرفکننده عاید کشورهای تولیدکننده میشود، بقیه خرج حمل و نقل، توزیع، تصفیه و تولید میشود. ولی بیشترین آن به عنوان مالیات به دولتهای محلی پرداخت میشود. منظورم از دولتهای محلی دولت کشورهایی است که نفت در آنها مصرف میشود، بنابراین حرف ما این است که تا زمانی که اوپک تصمیم بگیرد با سازمان همکاری و توسعه اقتصادی مذاکره کند و قیمت نفت را با هزینههای تهیه انرژی از ماسهسنگهای آغشته به نفت و ذغالسنگ و مشتقات ذغالسنگ و سایر منابع انرژی مقایسه کند و تا زمانی که ارزش افزوده نفت پذیرفته شود، ما حداقل قیمتی را که قابل مقایسه با حداقل هزینه تولید امروز انرژی از سایر منابع موجود است تعیین کردهایم. اما بعضی عقیده دارند که این مسئله موجب هرج و مرج در جهان صنعتی میشود و بار سنگینی بر دوش کشورهای فقیر خواهد بود، این حقیقت دارد، اما در مورد جهان صنعتی باید بگویم که آنها باید درک کنند که عصر پیشرفت فوقالعاده و درآمد حتی بالاتر که مبنای آن نفت ارزان است به سر آمده است.
میتوانیم تا آخرین قسمت درآمدمان را خرج کنیم
آنها باید منابع جدید انرژی پیدا کنند و به تدریج کمربندها را محکم کنند و سرانجام همه کودکان خانوادههای مرفه که در هر وعده غذا خوراک فراوان دارند اتومبیل دارند و حتی تقریبا، چون تروریستها رفتار میکنند و بمب در گوشه و کنار کار میگذارند یا به راههای دیگر میروند باید درباره این جنبههای جهان پیشرفته صنعتی از نو بیندیشند، باید سختتر کار کنند و سرانجام کمک آنها به سایر کشورهای جهان کاهش خواهد یافت و به عقیده من این نقش بایستی به عهده کشورهای صاحب نفت که ثروتمند میشوند گذاشته شود، گرچه این در مورد ما که ۳۲ میلیون نفر هستیم و میتوانیم تا آخرین قسمت درآمدمان را خرج کنیم صادق نیست. اما پیشنهاد من برای این کشورهای ثروتمند این است که گونهای بانک یا صندوق بینالمللی یا هر چیز دیگر تشکیل دهند و در اختیار یک ارگان جهانی بگذارند که پرداختهای مربوط به اجرای طرحهای معقول کشورهای در حال توسعه را انجام دهد. برای مثال بعضی از این کشورهای در حال توسعه با استفاده از این صندوق به ماشینآلات مورد نیاز برای توسعه اقتصادی یا بهرهبرداری از منابع طبیعی خود دست یابند. بعضی از این کشورها دارای منابع بسیار غنی ذغالسنگ و بعضی منابع غنی سنگ آهن هستند یا از حمایت مالی کافی برای توسعه کشاورزی خود و خرید کود شیمیایی بهرهمند هستند.
به این ترتیب نوعی تعادل جدید بین ثروتمندان واقعی و کشورهایی که میروند بر اثر وجود قیمتهای عادلانه برای کالاهای فناپذیر خود ثروتمند شوند برقرا میشود و در عین حال راهی برای کمک به کشورهای در حال توسعه یا فقیر پیدا خواهد شد.
اینک نتیجه مذاکرات اوپک پس از پذیرش آنچه کشورهای خلیجفارس پیشنهاد کردهاند با سازمان همکاری و توسعه اقتصادی درباره قیمت مقایسهای نفت با سایر منابع انرژی چه خواهد بود، اینکه اثر تورم جهانی بلافاصله بر قیمت نفت محاسبه شود و راهحلی برای خرید نفت با قیمت تثبیتشده در مقابل خرید کالاهای دیگر با قیمت تثبیتشده پیدا شود راجع به تمام این مسائل باید مذاکره کرد.
من امیدوارم این مذاکرات با این کشورها هرچه زودتر انجام شود، این تنها راه استوار و صحیح حل مسائل است و اگر قیمتگذاری در آینده تحت شرایطی دیگر صورت گیرد ممکن است از کنترل همه خارج شود و مسلما هرج و مرج پردامنهای پیش خواهد آمد، زیرا اگر قیمتها بالا رود در آن صورت سایرین هم از کوشش برای به دست آوردن این قیمتهای بالا خودداری نخواهند کرد.
ابدا نمیخواهیم به جهان صنعتی لطمهای بزنیم
بنابراین مسابقهای برای افزایش قیمت نفت درگیر خواهد شد، ما ابدا نمیخواهیم به جهان صنعتی لطمهای بزنیم، زیرا نه تنها خود ما یکی از این کشورهای صنعتی خواهیم شد بلکه خرد شدن و از بین رفتن جهان صنعتی چه سود به حال کسی دارد و چه چیز جانشین او خواهد شد، اگر جهان فعلی گرفتار نقایصی است میتوان این نقایص را به تدریج و عاقلانه از میان برداشت، ولی با انهدام این کشورهای هیچ چیز حل نمیشود. افزودن بر فقر کشورهای فقیر چه سودی دارد و چه فایده اگر چند کشور معدود همه پولها را در بانکها جمع کنند، زیرا اگر اقتصاد جهان متزلزل شود ارزش این پولها، این پولهای کاغذی که رویش نقش و نگاری چاپ شده نیست، بنابراین کاری که واقعا میخواهیم انجام دهیم این است که اولا در مورد بهای کالایی که به هر حال روزی تمام خواهد شد شاید ۳۰ سال دیگر، مغبون نشویم و دیگر اینکه به منابع دیگر انرژی دست یابیم که حتی المقدور در همه جا جانشین این نفت قیمتی شود.
به عقیده من این نفت در آیندهای که امیدوارم چندان دور نباشد برای مصارف ارزندهتر در صنایع پتروشیمی یا مقاصد پزشکی به کار برود.
بدیهی است که به عهده دولتهای کشورهای مصرفکننده است که ببینند شرکتهای نفتی تا چه حد سود اضافی و نفع غیرلازم میبرند و نیز ببینند خودشان چه میزان مالیات اضافی از نفت دریافت میکنند، بررسی کنند که قیمت جدید نفت و یا قیمتهای آینده بر صنایع آنها اثرات فوقالعاده خواهد داشت یا نه...