سریال «چرا زنان می کشند؟» را می توان یکی از متفاوت ترین سریال های سال 2019 دانست. سریالی که وقتی شروع به تماشای آن می کنید ابتدا تصور می کنید با یک کمدی خانوادگی و فانتزی رو به رو شده اید، اما به مرور زمان با لایه های پیچیده سریال و مفاهیم متعددی رو به رو می شوید که اساسا انتظارشان را نداشتید و جالب تر از همه این که احتمالا به زنان ماجرا حق می دهید قاتل شوند.
به گزارش سرویس خواندنی های انتخاب، سریال "چرا زنان می کشند" محصولی از سی بی اس است و در سه زمان موازی روایت می شود. اما پیش از این که ادامه مطلب را بخوانید بهتر است بدانید که این مطلب بخش های مختلف دو فصل سریال(که تا کنون نمایش داده شده) را افشا می کند و بنابراین اگر قصد تماشای این سریال را دارید یا تا نیمه سریال پیش رفته اید بهتر است خواندن این مطلب را ادامه ندهید.
همانطور که اشاره شد این سریال در سه تاریخ یعنی سال 1960، سال 1980 و سال 2018 روایت می شود. بنابراین با این فاصله های حدودی 20 ساله می توانید حدس بزنید افکار، عقاید و طرز فکر شخصیت های داستان نیز بر اساس دوره زمانی که در آن زندگی می کنند با یکدیگر متفاوت است. از وجوه مثبت سریال می توان به انتخاب بازیگران اشاره کرد. بازیگرانی که به اعتقاد اغلب منتقدان به خوبی از پس نقش های خود بر آمده اند. برای مثال بازی جنیفر گودوین در نقش بث یکی از برگهای برنده سریال است. از دیگر بازیگران سریال می توان به الکساندرا داداریو،لوسی لیو، سم جاگر، رید اسکات و جک داونپورت اشاره کرد.
ماجرای سریال به زندگی زناشویی سه زوج می پردازد که وجه مشترکشان زندگی در یک خانه در سه دوره زمانی مختلف است و البته در هر سه دوره زمانی هم قتلی در این خانه ها رخ داده است. اما این که قرار است کدام شخصیت ها به قتل برسند موضوعی است که در پایان فصل دوم به آن می رسیم.
شاید با دیدن قسمت های نخست سریال احساس کنید درگیر کلیشه شده اید و البته که چندان بیراه هم فکر نمی کنید. درواقع بسیاری از سکانس های سریال غافلگیر کننده و شوک آور نیستند اما نکته جالب این است که هر زنی که مخاطب سریال باشد، بر اساس روحیات و نگرش خود می تواند با یکی از زنهای سریال در یک دوره زمانی احساس نزدیکی فکری و شخصیتی داشته باشد. در سال 1960 ما با یک زن کدبانو و خانه دار به نام بث رو به رو هستیم که با همسرش رابرت زندگی می کند. زنی مطیع همسرش که البته به مرور زمان روی دیگری از خود را به مخاطب نشان می دهد.
در سال 1980 با یک زن متجدد به نام سیمون رو به رو هستیم که سعی دارد استقلال فکری و عملی داشته باشد اما باز هم به خاطر ملاحظات اجتماعی به همسرش تامی وابستگی هایی دارد و مجبور است در انظار عمومی خود را عاشق و شیفته زندگی مشترکش نشان دهد. در نهایت در سال 2018 با یک زوج بیش از حد متجدد رو به رو هستیم که اساسا نسبت به اطرافیان خود نیز متفاوت به نظر می رسند. این زوج الی و تایلور هستند که در کمال ناباوری زن خانه نان آور زندگی محسوب می شود. او یک وکیل مجرب و با اعتماد به نفس است. او به همسرش خط مشی می دهد و از شوهر بی دست و پا و به عبارتی به عرضه خود نگهداری می کند.
از همین حالا و با مطالعه همین خطوط متوجه تفاوت شدید افکار زن دهه 1960 و زن سال 2018 می شوید. دو زن که یکی به همسرش وابسته است و دیگری فردی است که شوهرش به او تکیه می کند. با همه این تفاوت ها همه این زنان یک وجه مشترک دارند؛ همه آنها نسبت به خیانت حساسند و حاضرند حتی برای مبارزه با چنین موضوعی قاتل شوند.
در دهه 1960 بث متوجه می شود که همسرش با یک پیشخدمت رستوران وارد رابطه شده و به وی خیانت می کند. واکنش او جالب است چرا که سعی می کند بدون واکنش نشان دادن نزد همسرش، زندگی خود را حفظ کرده و با پیشخدمت مذکور دوست شود تا او را غیر مستقیم از زندگی خود حذف کند. اما این تلاش نتیجه معکوس می دهد و در نهایت بث به مرور نسبت به شوهرش تنفر پیدا می کند چرا که از رازهایی دردناک مطلع می شود.
در دهه 1980 سیمون و همسرش هر دو خیانتکار هستند اما برای حفظ ظاهر و به اجبار با یکدیگر زندگی می کنند و در نهایت نیز به خاطر بیماری تامی مسیر روابطشان به کلی متفاوت می شود. در سال 2018 همه چیز با ورود جید(یکی از موکل های زن خانواده) به هم می ریزد و زوج داستان با فراز و نشیب های عجیب و غریبی متوجه می شوند نوع نگرش آنها نسبت به زندگی مشترک بیش از حد بی بند و بار و به عبارتی اشتباه است.
همانطور که اشاره شد قرار نیست در این سریال انتظار موضوعات پیچیده را داشته باشید اما پرش های زمانی متعدد، پرداختن به طرز فکر، پوشش، موسیقی و حتی تفریحات در زمان های مختلف می تواند یکی از جاذبه های سریال باشد. این سریال تا کنون در دو فصل ارائه شده و هنوز درباره فصل سوم اطلاعاتی ارائه نشده است.
*رویا پاک سرشت
