سرویس سیاسی «انتخاب» / محسن فرجاد: روز گذشته با صحنه ای قابل تامل مواجه بودیم؛ سخنرانی حسن روحانی برای صندلی های خالی، اتفاقی که پیشتر در دوران احمدی نژاد شاهد بودیم، و دیروز نیز برای روحانی هم رخ داد، همان شخصی که در 29 اردیبهشت 1396 با کسب 24 میلیون رای و اخذ بیش از 57 درصد آراء موفق شد، یکی از بیشترین حد نصابها در ورود به پاستور را کسب کند.
حسن روحانی دیروز -چهارشنبه- که برای حضور در آئین بازگشایی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، در تالار علامه امینی دانشگاه تهران حاضر شده بود، به شکلی کمسابقه با حجمی از صندلیهای خالی مواجه شد که در همان ابتدای سخنرانی او نیز بر تعداد آنها افزوده شد؛ زیرا تعدادی از دانشجویان در اعتراض به اظهارات و عدم انتخاب نمایندگان واقعی دانشجویان برای پرسش از او، نشست را ترک کردند. این رخداد در مقام حاشیههای سخنرانی رئیسجمهور بازتاب گستردهای در میان رسانهها داشت. این موضوع حاوی نکاتی است که به برخی از آنها در زیر اشاره می کنیم:
پشتکردن به رایدهندگان همان میشود که دیدید
بدون تردید عملکرد چهار سال اول دولت یازدهم با تمام فراز و نشیبهای آن تا حدی زیادی مورد اقبال شهروندان خاص و عام کشور بود و در اردیبهشت 96 شاهد بودیم، حسن روحانی ثمره عملکرد خود را به شکلی قابل توجه درو کرد. انگار روحانی و وعدههایش بعد از 4 سال همچنان برای شهروندان ایرانی تازگی داشت و نه تنها نشانی از ناامیدی در میان رایدهندگان نبود، بلکه اکثریت مردم، با شوری خاص پای صندوقهای رای شدند و رئیسجمهور مستقر در پاستور را بار دیگر در سمت خود ابقاء کردند.
اما مساله از فردای پیروزی روحانی در انتخابات آغاز شد؛ یعنی جایی که همه مردم انتظار داشتند رئیسجمهور منتخب گامهای عملی را برای وفای به وعدههای خود و ایجاد تغییرات نسبت به گذشته بر دارد اما همچون یک درام بسیار غمانگیز، قهرمان داستان در همان ابتدا، از صحنه کنار گرفت و با مرگی نمادین روبهرو شد. اولین شوک در جریان بستن کابینه دولت بر رای دهندگان وارد شد که بر خلاف انتظارات نه تنها شاهد ورود خون تازه در رگهای کابینه نبودیم، بلکه به مراتب کابینه سالخورده تر و محافظه کارتری از دولت قبل بسته شد.
شوک بعدی به رای دهندگان و حامیان روحانی در جریان افزایش نرخ ارز و شرایط آزار دهنده اقتصادی در داخل کشور وارد شد که رسما عدم پاسخگویی و کارآمدی دولت در مدیریت اوضاع، مردم را بیش از پیش از رئیس دولت تدبیر و امید، مایوس کرد. در این میان، از اقبال بد روحانی، موجی از اعتراضات که جرقه ی ابتدایاش به گفته رئیس جمهور از داخل زده شد، در دی ماه 96 گریبانگر دولت شد و پس از آن تحریمهای پیدرپی دولت ترامپ، همزمان با خروج آمریکا از برجام از راه رسید. همه این عوامل سطحی از مطالبات و نارضایتیها را از عملکرد رئیس دولت تدبیر و امید موجب شد که میتوان از آن به عنوان پشیمانی رایدهندگان به روحانی یاد کرد.
افزون بر این، بی تفاوتی و عدم پاسخ روشن حسن روحانی به مطالبات مردم و عدم مواجه مستقیم او با جامعه، بیش از پیش عرصه ناامیدیها از دولت دوازدهم را گسترش داد. اکنون روحانی ثمره انفعال و سکوت حدودا دو ساله خود را همچون اردیبهشت 96 که مردم به عملکرد مثبت چهار ساله او، آری گفتند را درو کرد اما با این تفاوت که این بار او با پشت کردن هواخواهاناش به خود مواجه شد و دید صندلیها برای اولین بار در برابر او خالی هستند. روحانی باید بداند هر آنچه راکه در آن نشست گفته و بر زبان رانده نخواهد توانست و نمیتواند حاشیه صندلیهای خالی را جبران کند.
بگذارید یاد بگیریم حق بهجانب نباشیم؛ مردم خود میفهمند
شاید اکنون برخی از اعضای دولت و شخص حسن روحانی این مساله را مطرح کنند که صندلیهای خالی در نتیجه یک سناریوی از پیش تعیین شده باشد و خروج برخی از دانشجویان نیز واقعی نبوده باشد اما اکنون مساله این است که رئیسجمهور کشورمان باید بر این امر اعتراف کند که نمیشود همیشه حق به جانب بود. با صراحت تمام میتوان گفت که آقای روحانی ندای مردم را ندای حقیقت و راستین بدانید. ای کاش مجالی میشد و رئیسجمهور این بار در تریبونی مردمی با شهروندان نیز حاضر شود؛ به طور حتم همین صحنه صندلیهای خالی مجددا تکرار خواهد شد، شاید در نوع گستردهتر از تالار علامه امینی دانشگاه تهران.
بیایید و جبران کنید
آقای رئیس جمهور، بگذارید بدون پرده بگوییم، حق به جانب بودن و دادن وعدههای خیالی دیگر برای شهروندان ایرانی پس از دو سال مایوس شدن، همچون آب در هاون کوبیدن است. میدانیم تحریم و سایه تنش بر سیاست خارجی چه سختیهایی را پیشروی دولت دوازدهم قرار داد اما سکوت و انفعال شما و عدم سخن رودرو با شهروندانی که با هزاران امید به شما رای دادند، نه قابل فهم است و نه قابل هضم. آنچه بکارید درو می کنید، این پیام صندلیهای خالی به شماست. با این حال، حدود دو سال برای جبران فرصت است؛ باید جنبید.