روزنامه شرق با محسن پیرهادی، مدیرمسئول روزنامه رسالت، دبیرکل حزب پیشرفت و عدالت که در محافل سیاسی از آن به حزب قالیباف تعبیر می شود مصاحبه کرده است.
بخشی از مصاحبه را می خوانید:
تصمیم جریان نزدیک به آقای قالیباف چیست؟ میخواهد در ائتلاف اصولگرایان بماند یا مستقل شرکت کند؟
برنامههای آقای دکتر قالیباف را باید خودشان مطرح کنند. ما حزب نزدیک به ایشان هستیم اما اینکه خودشان چه تصمیمی میخواهند برای آینده بگیرند باید خودشان توضیح دهند. ما به عنوان یک حزب حتما برنامه داریم که در انتخابات آتی شرکت کنیم. ما دنبال این هستیم که وحدت اصولگراها حفظ شود و دچار تشتت نشود اما درباره خود گفتمان و ساختار و روشها حرف داریم. اصلا نواصولگرایی میخواهد همین را بگوید.
این بحث نواصولگرایی اخیرا خیلی هم طرفدار و مدعی پیدا کرده؛ همه در جریان اصولگرایی از آن حرف میزنند. مثلا آقای بادامچیان هم در توییتی نوشته بود که دیگر دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب تمام شده و باید دنبال یک جریان جدید بود. جریان احمدینژاد هم که از راه سوم سخن میگوید. گویا همه اصولگراها میخواهند از خودشان عبور کنند؛ البته فعلا در حرف.
البته ما نمیخواهیم از خودمان عبور کنیم. ما بنای عبور از اصولگرایی نداریم اما قائل به تغییر هستیم.
گویا همه دارند همین حرف را میزنند.
در حرف بله ولی اقدام عملی نکردهاند. تنها مجموعهای که یک مانیفست تهیه و برنامهاش را ارائه کرده، جمعیت پیشرفت و عدالت است که به نوعی منش و روش خودش را گفته است.
البته مانیفست شما هم به نظر خیلی کلیشهای و شعاری میآید. ما هیچ چیز مشخصی که نشاندهنده این باشد که چیزی متفاوت از اصولگرایی است، در آن ندیدیم.
نه خیلی فرق دارد. من میتوانم چند نمونه بگویم. یکی از شاخصهای ما مردمباوری است. مانیفست ما معتقد است که جریان اصولگرا آنطور که باید در سالهای گذشته به مردم باور نداشته است؛ البته به جریان اصلاحات هم این نقد را داریم که نگاه ابزاری به مردم دارد.
اصولگرایان به خاطر وابستگی به رانت قدرت کمتر به مردم توجه کردهاند. حالا آیا قرار است شما در نواصولگرایی دیگر به رانت قدرت متصل نباشید؟
اتفاقا ما در نواصولگرایی معتقدیم دفاع از نهادهای منتسب به حاکمیت باید روشن شود. یعنی مرزبندی ما با نهادهای حاکمیتی باید روشن شود. ما فکر میکنیم که دفاع بیچونوچرای ما از خیلی از نهادها یا رخدادهای حاکمیتی که به آن نقد هم وارد بوده باعث ریزش حامیان ما شده است؛ ما در نواصولگرایی معتقدیم که باید این خودانتقادی را داشته باشیم.
آیا ما تا الان شاهد انتقادی به نهادهای حاکمیتی بودهایم؟
بله.
میشود مثال بزنید؟
خیلی جاها
آقای قالیباف در همان نامه نواصولگراییاش مطرح میکند که رأس تصمیمگیری در اصولگرایی دچار اختلال شده. ما دوست داشتیم بدانیم دقیقا نقد ایشان به کجا و چه افرادی است؟
تصمیمگیری باید با مشارکت هواداران انجام شود. چیزی که به عقیده من نقد به جریان اصولگرا بود، این بود که به دنبال یک شیخوخیت در بالادست خودش است و از بدنه میخواهد تمکین کند.
مگر جمنا براساس یک خرد جمعی شکل نگرفت؟ یکشبه پارلمان که اعضا آمدند و تصمیمات را با رأیگیری گرفتند.
این یک گام به جلو بود؛ اما کامل نبود. ما ضمن حمایت که بعضا در برخی جلساتش شرکت میکنیم؛ اما منتقدش بودیم؛ چون آن فرایند دموکراتیک به صورت ناقص انجام شد.
اگر به جای آقای رئیسی، آقای قالیباف خروجی جمنا بود، باز هم همین انتقاد را داشتید؟
اصلا خروجی جمنا اتفاقا دو گزینه بود.
خروجی نهایی منظورم بود.
دلایل مختلف دارد. فقط نظر جمنا نبود.
نظر کجا دیگر دخیل بود؟
پارامترهای مختلفی دخیل بود که آقای قالیباف کنار رفت. نگاه او این بود که ورود به انتخابات با چند گزینه از سوی یک جریان درست نیست.
پس چرا آمدند؟
با مشورت دوستان آمد و علاقه هم نداشت بیاید؛ اما عدهای ایشان را مجاب کردند که بیایند. خروجشان هم به این دلیل بود که با یک گزینه بهتر است. حالا تحلیل ما یک چیز بود و تحلیل هواداران آقای رئیسی یک چیز دیگر.
خب جمنا معتقد است که براساس نظرسنجیها آقای رئیسی رأی بیشتری در مقایسه با آقای قالیباف داشت. من نظرسنجیهای مختلفی را دیدم که در برخی آقای قالیباف و برخی آقای رئیسی بالاتر بود؛ اما درنهایت برداشت ما این بود که وضعیت آقای رئیسی بهتر بوده است.
نظرسنجیهای متعددی داشتیم. ما میگفتیم نظرسنجی نباید براساس سه گزینه باشد؛ یعنی ما که دو گزینه داشتیم، باید با آقای روحانی نظرسنجی دو به دو میگذاشتیم؛ یعنی روحانی و قالیباف و روحانی و رئیسی. در نظرسنجی دو به دو همواره آقای قالیباف بالاتر بود؛ چون ما که قرار نبود با آقای رئیسی رقابت کنیم. قرار بود با آقای روحانی رقابت کنیم. اختلافنظرمان با دوستانمان در ستاد آقای رئیسی همین بود. در همه نظرسنجیهای دوقطبی وضعیت آقای قالیباف بهتر از رئیسی بود.
با وجود اینکه نظرسنجیها نشان میداد که آقای قالیباف جلوتر است، با چه تحلیلی پشت آقای رئیسی ایستادند؟ منتظر چه بودند؟
از آنها باید بپرسید... .
برنامه حزب شما یا حامیان شما برای انتخابات بعدی چیست؟
شورای مرکزی ما از 25 جوان فعال تشکیل شده که هفتهای یکی، دو بار جلسه داریم و کمیتههایمان فعال است. نسبت به انتخابات مجلس حتما حساسیت داریم. فعالیتهای استانیمان را شروع و دعوت کردیم به علاقهمندان به نواصولگرایی که به ما ملحق شوند.
به طور مشخص میخواهم بدانم حزب نزدیک به آقای قالیباف میخواهد لیست حزبی بدهد یا در ائتلاف با اصولگرایان حاضر شود.
ما حتما به دنبال ائتلاف هستیم. اگر جایی ببینیم به نتیجه نمیرسیم و میتوانیم گزینه خودمان را طرح کنیم، با گزینه خودمان خواهیم آمد. اما بالاخره در خیلی از شهرستانها فرایند انتخاباتی با کلانشهرها متفاوت است. بحثهای قومی و فردی مهمتر است تا نگاههای حزبی و جریانی.
اگر دوباره ماجرای جمنا در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری بعدی تکرار شود؛ یعنی شما وارد یک فرایند وحدت شوید ولی سهم مناسب به شما نرسد؛ شما که الان ایده و ادعای جدیدی هم به نام نواصولگرایی دارید که حتما به دنبال این هستید که آن را طرح و دنبال کنید، فکر نمیکنید در صورت ورود به بازی ائتلاف و ماجرای سهمخواهیها نتوانید ایده خود را جلو ببرید؟ برنامهتان چیست که حل و حذف نشوید؟
اصولگراها الان در یک رودربایستی گیر کردهاند. به عقیده من کنشگری و به نوعی مانیفست ما را قبول کردهاند اما برخی در خلوت به زبان میآورند. باید جسارت آن را پیدا کنند که بر زبان بیاورند. من فکر میکنم اگر خیلی از بزرگان اصولگرایی مانیفست ما را بخوانند، شجاعانه اعلام کنند که ما هم یک اصولگراییم. فکر میکنم فاصله زیادی تا رسیدن به این اتفاق نداریم و نسخه شفابخش جریان اصولگراست اما اگر بخواهد لجبازی کند و در همان ایستگاه قدیم که نتیجه هم نگرفته بماند، میشود گفت وضع همین است که بوده.
شما جایی این بحث را مطرح کردید که نقد به نهادهای قدرت جزء مانیفست شماست. آقای قالیباف خودش بخشی از همان نهاد قدرت نیست؟ یا حمایتهای پیدا و پنهان نهادهای قدرت را پشت سر خودش نداشته است؟
آقای قالیباف کجا به نهاد قدرت وصل بوده است؟
ایشان 12 سال شهردار تهران بود، پیش از آن فرمانده نیروی انتظامی بود و حمایت نهادهای قدرت اصولگرایی پشت سرش بوده.
البته اینکه نهادهای قدرت از فردی حمایت کنند، اگر آن فرد کارآمدی داشته باشد که ایرادی نیست.