arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۷۸۱۲۸
تاریخ انتشار: ۴۰ : ۱۴ - ۲۶ آبان ۱۳۹۶

گفت‌وگو با عکاسی که زلزله کرمانشاه را ثبت کرد: با دیدن بادکنک‌ها، نفسم بند آمد

حمیدرضا امیری‌متین، عکاسی که بلافاصله بعد از زلزله کرمانشاه، راهی مناطق زلزله‌زده شده، از مشاهداتش در این سفر می‌گوید.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

حمیدرضا امیری‌متین، عکاسی که بلافاصله بعد از زلزله کرمانشاه، راهی مناطق زلزله‌زده شده، از مشاهداتش در این سفر می‌گوید.

به گزارش انتخاب، صدای خنده بچه‌ها که بلند شد، ساختمان تکانی خورد و دیوارها فرو ریخت، هیچکس نمی‌دانست باید چه کار کند، شمع‌های روی کیک، خودشان خاموش شدند، بدون آن که صاحب تولد، آرزو کرده باشد و آنها را فوت کند. صدای خنده، بلافاصله قطع شد، بعد از سکوت و بهت، فریاد ماند و آوار و چند بادکنک زرد و آبی، که نمادی شدند از زلزله‌ای که کرمانشاه را لرزاند، شامگاه یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶، با ۷.۳ ریشتر.

 گفت‌وگو با عکاسی که زلزله کرمانشاه را ثبت کرد: با دیدن بادکنک‌ها، نفسم بند آمد

این عکس را حمیدرضا امیری‌متین گرفته، عکاس جوانی که دوربینش، مستندهای اجتماعی را ثبت می‌کند و وقتی خبر زلزله کرمانشاه را شنید، از شهرستان بهار استان همدان، راه افتاد تا بتواند با بازتاب آنچه در ویرانه‌های شهر می‌گذرد، راهی ایجاد کرده باشد برای کمک به مردم زلزله‌زده و مغموم کرمانشاه، با روستاها و شهرهای مختلفش که طعم محرومیت را چشیده بودند و حالا همان دار و ندار اندکشان هم با خاک یکسان شده.

امیری‌متین می‌گوید به محض شنیدن خبر، بدون وقفه، با ماشین شخصی عازم سرپل ذهاب شده: حتی آنقدر وقت نبود که به خانواده‌ام اطلاع بدهم، تنها چیزی که فهمیدم این بود که دوربین و سوییچ را برداشتم و راه افتادم، باید خودم را می‌رساندم و آنچه در آنجا می‌گذرد را برای دیگران ثبت می‌کردم.

و همین هم شد، وقتی از پله‌های یک ساختمان مخروبه بالا می‌رفت، اما نمی‌دانست چه تصویر تلخی انتظارش را می‌کشد: کنجکاوانه و با دلهره، از یک ساختمان، طبقه طبقه بالا می‌رفتم که با این صحنه مواجه شدم، بغض کردم و نمی‌توانستم عکس بگیرم. نفسم بند آمده بود. مدت طولانی به یک دیوار ترک برداشته تکیه دادم و به بادکنک‌ها خیره شدم. صدای مردم به زور به طبقه پنجم می‌رسید. همه در حال تکاپو بودند و من آخرین مهمان سرزده این مراسم تولد.

 

شاید اگر بخواهیم تفاوتی بین این زلزله با زلزله‌های قبلی قائل شویم، این است که عکس‌های زلزله کرمانشاه، به سرعت در فضای مجازی پیچیدند و توانستند مردم را برای کمک‌رسانی بیشتر همراه کنند، همان هدفی که امیری‌متین را به کرمانشاه کشانده بود: خیلی دوست داشتم عکس‌هایی که می‌گیرم دیده شوند، این دیده شدن نه به خاطر شهرت بود و نه هیچ‌چیز دیگری، فقط احساس می‌کردم که به عنوان یک عکاس اجتماعی و مستند، باید سریع این تصاویر را ثبت کنم و با دیگران به اشتراک بگذارم. این که عکس‌های من و دیگران توانسته باشد در کمک‌رسانی تاثیری داشته باشد، تمام خستگی این سفر را از تنم دور می‌کند.

زلزله کرمانشاه، اولین تجربه عکاسی در شرایط بحرانی برای ثبت کننده این عکس‌ها بوده، که سعی کرده با صبوری، آن را پشت سر بگذارد: قبل از این اتفاق، تجربه‌ای درباره عکاسی از مناطق زلزله‌زده، سیل‌زدگان، عکاسی جنگی و .... نداشتم، در این سفر هم سرماخوردگی شدیدی داشتم که کار را آن هم در آن شرایط سخت می‌کرد، اما تحمل کردم و حالا که انعکاس این عکس‌ها را در فضای مجازی و رسانه‌ها برای کمک به مردم کرمانشاه می‌بینم، از نتیجه این شکیبایی خوشحالم.

او از مشاهده کمک‌های مردمی هم می‌گوید، که بی‌دریغ روانه مناطق زلزله‌زده کرمانشاه شده: مثل بلایای طبیعی که در گذشته در ایران رخ داده و مردم همیشه کمک کرده‌اند، این بار هم همینطور بود و خوشحالم که با گذشت چند روز از این اتفاق، کمک‌های مردمی هنوز در حال انجام است. با وجود تمام شرایط سختی که در روستاهی کرمانشاه وجود دارد، می‌دیدم که کسانی که برای کمک آمده بودند، با لبخند و انرژی سعی در بهتر کردن شرایط برای زلزله‌زده‌ها داشتند.

امیری‌متین، از تلاش و پرس و جوی مردم برای کمک‌رسانی هم خبر می‌دهد، که هر کدام به اندازه کاری که می‌توانستند انجام بدهند، دنبال یک راه مطمئن بودند: اینقدر عکس‌ها در دنیای مجازی تاثیر گذاشت که از شهرهای مختلف تماس می‌گرفتند و می‌گفتند می‌خواهیم کمک کنیم، باور کنید حتی نصف شب به من زنگ می‌زنند که باید چه کار کنیم؟ چیزی که می‌گویم این است که من هیچ‌کاره‌ام، فقط با عکس توانستم رسالتم را به عنوان یک عکاس بی طرف انجام بدهم. اما به همه می‌گویم که امیدوارم فقط امدادرسانی به زلزله‌زده‌ها به همین روزها محدود نباشد، آنها را بعد از چند روز و چند ماه و چند سال هم به یاد بیاورند و ببینند سر و سامان گرفته‌اند یا نه، مثل بعضی از شهرهای زلزله‌زده دیگر که بعد از چند سال هنوز نیاز به کمک دارند. 

نظرات بینندگان