«از مشهورترین مخالفان حمله به سفارت میتوان از مهدوی کنی، مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی و محمود احمدینژاد نام برد. البته هر یک از این افراد در آن زمان سمتهای متفاوتی داشتند و زاویه دید آنها به مساله یکسان نبود. علی مطهری اظهار میکند که اگر پدرش به شهادت نرسیده بود، جزو مخالفان حمله به سفارت قرار داشت.»
به گزارش انتخاب، روزنامه اعتماد با استناد به نوشتههای مجله صدا در آبان ١٣٩٤ فهرستی از افراد سرشناسی را منتشر کرد که مخالف تسخیر سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ بودند.
در این مطلب نوشته آمده است:
مهدی بازرگان: اجماع جهانی علیه ایران میشود
رییس دولت موقت در آن زمان مخالف اقدام دانشجویان بود. مهدی بازرگان جزو چهرههایی بود که بر مخالفتش اصرار ورزید و متاثر از فضای آن زمان سکوت نکرد یا به موافق تغییر موضع نداد. بازرگان ریشه این مخالفت را در «مسئولیت اداری و سیاسی مملکت و حفظ حقوق نمایندگان و اتباع خارجی بر طبق تعهدات بینالمللی، نمیتوانست مخالف این عمل نباشد»، میداند. از نظر او این اقدام موجب ایجاد اجماعی علیه ایران در فضای بینالمللی و دیپلماتیک شد. البته رییس دولت موقت با وجود جو سنگین و یکدست همه گروههای متضاد و متعارض سیاسی از تسخیر سفارت آمریکا در آن زمان، همچنان بر حرف خود اصرار میورزید و مخالف تداوم تسخیر سفارت بود. اهم دلایل مهدی بازرگان در این باره را میتوان به طور خلاصه بیان کرد. وی باور داشت که این اقدام موجب گرایش مردم آمریکا به سیاستهای امنیتی این کشور در منطقه شد. او اضافه میکند این اقدام فضا را برای فعالیت شوروی در افغانستان مهیا و منطقه را دچار مشکلات جدیدی کرد.
ابراهیم یزدی؛ بر خلاف عرف دیپلماتیک
ابراهیم یزدی معتقد بود این کار بر خلاف عرف و قواعد دیپلماتیک است اما او به دنبال برنامهای برای استفاده از این تهدید به عنوان یک فرصت بود. یزدی در همین رابطه به روزنامه قانون میگوید: «اول این که به بهانه گروگانها یک دادگاه بینالمللی، نظیر دادگاه برتراند راسل و محاکمه جانسون، رییسجمهور آمریکا به مناسبت دخالت نظامی در ویتنام، برای محاکمه عملکرد سیاست خارجی دولت آمریکا در ایران، از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ تا زمان انقلاب تشکیل شود. دوم با نزدیک شدن روز تولد عیسی مسیح در همان سال ۵۸ پیشنهاد کردم امام طی نامهای خطاب به مسیحیان جهان به مناسبت تولد پیامبر عشق و رحمت اعلام کنند که گروگانها آزاد میشوند. با این اقدام، کارتر مجبور میشد سرمایههای بلوکه شده ایران را بیقید و شرط آزاد کند و غائله نه تنها با حداقل زیان و ضرر تمام شود بلکه تصویر رحمانی جدیدی برای انقلاب در دنیا ترسیم میکرد اما متاسفانه نشد و شاید هم نگذاشتند.»
محمود احمدینژاد: کمونیستها اولویت دارند
در ابتدای امر قرار بود احمدینژاد و دوستانش در کنار اصغرزاده، میردامادی و... در برنامهریزی تسخیر سفارت آمریکا حضور داشته باشند اما آنها میخواستند خلاف جریان دانشجویان حرکت کنند و به همین خاطر از حلقه برنامهریزان این عملیات کنار گذاشته شدند. البته مخالفت احمدینژاد و سیدنژاد از جنس دیپلماتیک نبود. به گفته اصغرزاده استدلال احمدینژاد آن بود که ما باید با شوروی مخالفت کنیم چون آنها بیخدا و کمونیست هستند. آن طور که معصومه ابتکار میگوید، اختلاف به قدری بالا میگیرد که احمدینژاد دیگر دانشجویان را تهدید به افشاگری میکند. ابتکار در همین رابطه در دیدار با گروه مدیران رسانهای و دانشجویان علوم سیاسی به مناسبت سالروز ١٣ آبان در سال١٣٩٤ میگوید: جریان احمدینژاد و دوستانش که در آن طیف قرار داشتند معتقد به تصرف سفارت شوروی بود. آنها مخالف حمله به سفارت آمریکا بودند و حتی در مقطعی تهدید کردند که شما را لو میدهیم. حبیبالله بیطرف هم این ادعا را تایید میکند و میگوید احمدینژاد میخواست ماجرا را به اطلاع مهدی بازرگان برساند.
آیتالله مهدوی کنی: محل سفارت، غصبی است
آیتالله محمدرضا مهدوی کنی در آن دوره نگاه جالبی به ماجرا دارد. مهدوی کنی باور داشته آن چه تحت عنوان سند به دست دانشجویان رسیده است بخشی از کار همه سفارتخانهها در هر کشوری است. مرحوم کنی در همین رابطه در خاطرات خود که در سایت تاریخ ایرانی آورده شده، نوشته است: «من این حرکت یعنی اشغال سفارت را نمیپسندیدم و این را نمیپذیرفتم که به سفارتخانهها به خصوص سفارت آمریکا حمله بکنیم. من این را مضر میدیدم برای این که اول، از نظر قوانین بینالمللی ریختن به سفارت، ولو این که ما میگوییم لانه جاسوسی در دنیا مورد پذیرش نیست. شاید همه سفارتخانهها لانه جاسوسی باشد. اصلا روال معمول همه سفارتها همین است که از این کارها میکنند. حالا عدهای بیشتر و عدهای کمتر و آنها که قدرتمندترند بیشتر.»
نقل شده که مهدوی کنی گفته است: «محل سفارت آمریکا غصبی است و نماز ندارد.»