پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : فریاد «یا حسین» و «یا عباس» که مانند رود، از مسیرهای متعدد به بینالحرمین میریزد، در اینجا با لهجههای مختلف به آسمان میرسد.
به گزارش انتخاب، چند روزی است کربلا در میان لهجهها و زبانهای مختلف شیعیانی که از کشورهای دور و نزدیک خود را به تکرار تاریخی یک حماسه رساندهاند، غرق شده است و تنها صدای مشترک این جماعت سیاه پوش، آه است و اشک و حسین(ع).
گرمای هوا در کربلا بیداد میکند، موکبهای فراوانی که احسان، بذل میکنند، تشنگی از تن زائران میگیرند، اما داغ یادآوری تشنه لبی یاران حسین را نه. هوا گرم است تشنگی زود زود به زائران رو میکند و... اشک.
فریاد عطشان عطشان تا خود بینالحرمین جاری میشودبینالحرمین در تسخیر سیاهپوشانی است که با زبان خودشان، حسین و عباس را فریاد میزنند. هندیها، پاکستانیها، عربها و... اقوام مختلف ایرانی هر کدامشان گوشهای را قرق کردهاند و نوحه میخوانند. بینالحرمین غرق در حزن و اندوه است؛ حزنی که هر چه به ظهر عاشورا نزدیکتر میشویم، سیاهی بیشتری میگیرد و دلها را منقلب میکند.
ورودیهای کربلا، حتی در روز تاسوعای حسینی هم برای لحظهای مجال نفس کشیدن ندارند، از بسیاری زائرانی که هنوز و هنوز رهسپار حرم حبیبشان هستند و اشک به سوغات آوردهاند.
نمادها در کربلا سخن میگوینداین روزها نمادها به جای واژهها سخن میگویند که کلام را یارای رساندن بار اندوه نیست.
گهوارههای متعددی که در خیابانهای کربلا روی دستها آرامآرام تکانتکان میخورد، از مادران اشک میگیرد و سمت بینالحرمین راهی میشود و درون تو را آشوب میکند که: به کدامین گناه، کشته شدی.
شیون سوزناک و کشداری که یک لحظه حنجرهها را رها نمیکند، خودش را با همان قوت به شب میرساند. در سراسر بینالحرمین و کوچهپسکوچههای کربلا، فریاد نام حسین به آسمان میرسد و اندوه گرم ماسیده به اشک، خواب را در چشمان اندوهگین میشکند.
خواب در چشم ترم میشکندشمشیرها بار دیگر به بینالحرمین میرود، شمشیرهای آختهای که دیر از نیام بیرون آمدهاند و در دل تاریکی، نوری به ناگهان پخش میشود در کوچهها و صوت محزون عربی. مشعلها در کوچههای کربلا به راه افتادهاند و جماعتی از سیاهپوشان، این مشعلها را همراهی میکنند.
اینجا نمادها حرف میزنند و گرما هم خود را روی همه این نمادها پهن کرده است و کوتاه هم نمیآید. تشنگی اشکها را مضاعف میکند و فریادها را.
در میان تمام صداهای حزنی که کربلا را گرفته، صدای حماسه هم خودش را فریاد میزند، صدای شمشیرهایی که در هر گوشه و کنار، تیزشان میکنند تا غفلت و ترس تاریخی اجدادشان را شرمسار در نمادها جبران کنند.
و مشکهای فرسوده و گلآلود آب که تیرهای تشنهلبچشان به آن چسبیدهاند " که تشنه از تب، نیمه شبان، به شیر آب" و فریاد و شیون نام عباس در مواجهه با این تصویر، سیاهی خودش را روی پوست کربلا میکشد، اما این روزها شهر خواب ندارد، مشعلگردانها راه را بر تاریکی شهر بستهاند و خواب را در چشمهای غمزده شکستهاند؛ اینجا همه منتظر روز بزرگ، به غم نشستهاند.
تجمع دوباره زائران سیاهپوشظهر تاسوعا گروهگروه سیاهپوشان وارد بینالحرمین میشوند؛ سوگواران در میان سوگواران و به رسم و زبان خودشان نهایت اندوه را به نمایش میگذارند.
نام حسین، نام زینب، نام عباس و نام قهرمانان کربلا بلندترین فریادی است که آسمان کربلا را به لرزه انداخته است: باز زمین و آسمان بوی حسین میدهد.