پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : حجت الاسلام هادی سروش: برای مدعیان برپائی یک نظام مبتنی بر الگوهای تئوری و رفتاری امامان شیعه، توجه به مشی و سلوک آن امامان بزرگوار درخور اهمیت فراوان است، چرا که اگر صرف ادعائی عاری از حقیقت باشد شامل بیان حضرت زین العابدین (ع) خواهد شد که فرمود:
«مبغوض ترین مردمان در نزد خدا آنانند که در اسم و ظاهر داعیه امام دارند ولی در مقام عمل به امام خود اقتداء نمی کنند» (روضه کافی حدیث 312)
با توجه به موقعیت مناسب شیعیان از جهت کمی و کیفی از یک سوی و حاکمیت بلامنازع بنی عباس در زمان هارون الرشید از سوی دیگر، شناخت رفتار و منش سیاسی حضرت امام کاظم (ع) بسیار مغتنم و آموزنده است.
رفتار حضرت (ع) در مورد جبهه دشمن را به فرصت دیگری سپرده و سخن را از مشیِ آن بزرگوار در جبهه خودی آغاز می کنیم:
اصول و برنامه سیاسی آن حضرت (ع):
1) حفظ حرمت ها
خواستگاه ظاهری سیاست «رقابت» است و رقابت در صورت عدم مدیریت و حفظ معیارهای اخلاقی منجر به گذر از حرمت ها و پرده دری ها می شود.
امام کاظم(ع) در قبال تهمت «براندازی» از سوی دستگاه حاکمه به ایشان ونیزبه برخی شیعیان، پای بندی خود به همین اصل را به هارون الرشید متذکر شد که به ما سخنانی نسبت داده میشود که فقط تکدیب نموده وبیشتر از آن را بجهت حفظ حرمت ها وارد نمیشویم:
نَحْنُ أَهْلُ بَیْتٍ مُنِینَا بِالتَّقَوُّلِ عَلَیْنَا وَ رَبُّنَا غَفُورٌ سَتُورٌ أَبَى أَنْ یَکْشِفَ أَسْرَارَ عِبَادِهِ إِلَّا فِی وَقْتِ مُحَاسَبَتِهِ
(تحف العقول /404)
عدم رعایت این اصل اصیل در بین سیاست ورزان منجر به دو ضایعه غیر قابل جبران تبدیل می شود یکی «پرده دری» و دیگری«تولید بُغض و عداوت» که این دو رذیله اخلاقی -اجتماعی ابتداء در میان سیاسیون و رفته رفته در میان اجتماع وحتی خانواده ها رسوخ میکند.وآنجاست که دیگر در جامعه اسلامی چیزی بنام «امنیت اخلاقی» باقی نخواهد ماند.
در حالیکه از دیدگاه عرفانی مجموعه خلقت ناموس الهی است و ناموس الهی باید حفظ شود که اگر حفظ آن ،مورد رعایت قرار نگیرد دیری نگذرد که شخص «هتّاک» خود مفتضح شود، چنانچه امام خمینی تصریح می کند:
«هتک ستور مؤمنین هتک ناموس الهی است و خدا غیور است و هتاک را در عالم مفتضح میکند» (اربعین / 306)
درست به همین دلیل این عارف آشنای با اصول سیاسی اسلام سیاسیون را نصیحت می کند که:
«انسان چون با یکی خوب نیست نباید در مطبوعات او را بکوبد ... نصیحت باشد پرده دری نباشد»(صحیفه19/392)
حضرت رسول خدا (ص) فرمود:
«به اندازهای که جبرئیل مرا متعهد نمود به دوری از عداوت و کینه ورزی، به چیز دیگری مرا متعهد ننمود» (کافی / 788)
2) مقابله با سوء ظن ها و دشمن سازی های فرضی
اصل دیگری که باید در برنامه سیاسی شیعیان با تأسی از حضرت کاظم (ع) قرار داشته باشد پرهیز از «دشمن سازی های فرضی» است که منشاء آن «سوء ظن» به افراد قرار دارد.
آن امام بزرگوار اجازه به دشمن سازی و خروج افراد از اردوگاه سیاسی شیعیان را نمی نمود:
«شخصى از خواصّ شیعه در مجلس حضرت موسى بن جعفر (ع) با حالت اضطرار ولرزش وارد شدو حضرت(ع) از علت ناراحتی او سوال فرمود و اوگفت:
"فلان ینافقک فی اظهاراعتقادامامتک"
فلانی در اظهار اعتقاد امامت شما کاذب است حضرت فرمود:نه اینطور نیست،او ازشما أفقه است ومقصود اوازآن موسى که نام برده من (موسی بن جعفر)نیستم و شما باید از این سوء ظن توبه کنی و او را راضی نمایی.
آن مؤمن وقتی این کلام ولىّ خداشنیدبسیار غمگین شد و گفت: یابن رسول اللَّه من دارائی دنیوی ندارم تا بدهم و از من راضی شود، لکن مقداری از ثواب عبادت و ارتباطی که باشماأهل البیت دارم را به او میدهم
حضرت فرمود:الان خرجت من النار.(احتجاج /394)
چقدر زیبا آن امام همام رفتار و گفتار یک فرد را توجیه کرد و شخص گوینده را وادار به توبه نمود تا در جامعه سیاسی شیعیان این اصل اخلاقی ـ سیاسی نهادینه شود که باید با دشمن سازی ها که منجر به ریزش جدید می شود مقابله جدی شود.
برهان قاطع امام کاظم در این رفتار این جمله امام علی (ع)است:
«انتم اخوان علی دین الله ما فرق بینکم الا خبث السرائر» (نهج خ / 113)
بله، به تعبیر استاد مطهری «سوء ظن مربوط به قوه قضاوت است و می توان از درجات جنون به حساب آورد» (یادداشتها 4/544) و آیا با «جنون» می توان جامعه را اداره نمود؟!
واقعیت این است که سیاست در جبهه خودی میدان بروزاختلاف سلیقه هاست و اختلاف سلیقه، حقیقتی کاملاً جدای از «دشمن و دشمنان» است. و با این نگاه ،غیر همفکران سیاسی را انسان در اردوگاه دشمن نمی بیند و اصل مستحکمِ قرآنیِ «اخوت» را نابود نمی سازد.
3) برخورد کریمانه با سوء نیّت ها
نیّت خوانی در میدان نبرد نسبت به دشمن حکایت از فراست و کیاست فرماندهان جنگی دارد ولی این کیاست در جبهه خودی آن هم در میدان سیاست نه تنها یک امر ممدوحی نیست بلکه فاقد ملاکات اخلاقی می باشد.
امام کاظم (ع) در مواجه به فردی که آمد برای خداحافظی به جهت سفر به پایتخت سیاسی آن روز یعنی بغداد و حضرت می دانست که ایشان دارای نیّت های سوء سیاسی مانند ورود به دستگاه حاکمه بنی عباس میباشد به او فرمود:
"أُوصِیکَ أَنْ تَتَّقِیَ اللَّهَ فِی دَمِی"
اما آنشخص از سخن امام استقبال نکرد و اجازه ترخیص گرفت و رفت و امام به اخوی شان (علی بن جعفر) امر نمود مقداری پول هم به او بدهد که یکصد دینار به او دادند و متاسفانه نزدیک دستگاه حاکمه شد. )کافی1/485)
بله افرادی که در میدان اجتماع و سیاست دارای برجستگی های اخلاقی هستند در خود یک عظمتی مشاهده می کنند که به هیچ عنوان حاضر نیستند خود را آلوده به صفات رذیله نمایند.
آیا ما که مدعی پیروی از اهل بیت هستیم نباید در میدان حکومت و سیاست چنین باشیم؟! این واقعیت را بپذیریم که برخورد مثبت با جناح همسو «برخورد کریمانه»بحساب نمی آید بلکه اگر شرح صدری داشتیم که توانستیم با همه آنانکه با سلایق مختلف در جبهه ایمان و اسلام قرار گرفتهاند تعامل اخلاقی داشته باشیم آنگاه دارای برخورد کریمانه هستیم.
اگر چنین شدمیتوان امید داشت که بقول استاد مطهری نقطه امید برای پرورشهای اخلاقی به حساب می آید. (ر.ک یادداشتها 6/478)
4) پرهیز از هیجانات سیاسی کور
همان شخصیتی که در مدت امامت خویش در مدینه بعلت مشکلات سیاسی و اقتصادی ،فرزندانش مجبور به هجرت شدند و خودش نیز سالهای سال در زندانهای متعدد عراق در بند کشیده شد مشی سیاسی خود را بدین شکل در نامه مفصلی به یحیی بن عبدالله نوشت که بنای مقابله بی نتیجه با حاکمیت وقت ندارم.
«انا مقدم الیک احذرک معصیة الخفیه و احثک علی برّه و طاعته ...» (کافی 1/367).
این نشان دهده این نکته پر اهمیت است که سیاسیون نباید چنان دچار سیاست و بازی های آن شوند که از مصالح اهم غافل شوند و با یک سری از حرکات سیاسی کور و بی فائده یا کم فائده خود باعث تحمیل هزینه های گزافی به مجموعهای از نیروهای بالقوه و یا بالفعل جامعه اسلامی شوند.
استاد مطهری در جائی یک حرکت سیاسی را حساب شده و مفید ارزیابی می کند که دارای «هدف مشخص و را وصول مشخص و منطبق بر غرائز واقعی انسان» باشد و اگر هر کدام از این شاخصه در حرکات سیاسی دیده نشود از آن فعل و انفعالات سیاسی به هیجان احساسی کور تعبیر نموده است. (ر.ک یادداشتها 1/153)
5) توجه عاطفی به افراد غیرهمسو سیاسی
حقیقت مهم دیگری که در مشی و سلوک سیاسی حضرت کاظم (ع) و دیگر ائمه (ع) به روشنی دیده می شود و متأسفانه امروزه برخی از مدعیان ارزشی صحنه سیاست از آن غافل هستند توجه به نیازهای عاطفی و اقتصادی افراد و گروه های غیرهمسوی شان در سیاست است.
امام کاظم (ع) با اینکه با یک خط مشخص در صحنه سیاست و اجتماع حاضر می شود که مثلا صفوان جمال را توبیخ میکند که چرا شترانش را برای سفر زیارتی حج دستگاه بنی عباس کرایه میدهد. (ر.ک:وسائل 12/131)) امّا هیچ گاه از افرادی که فاقد معیارهای ایشان در دریافت حق و باطل هستند غافل نمی شود، (ر.ک: بحار الانوار48/باب 38).
بعنوان نمونه در مدینه که حضور دارد از شرائط اقتصادی جوانانی که بعلت ضیق مشیعت توان ازدواج ندارند بی اطلاع نیست و لذا با مشکلات فراونی وجوهی از دستگاه حاکمه تهیه می کند تا نسل جوان جامعه خود را به سر و سامانی برساند و صریحاً می فرماید:
«لو لا انی اری من ازوّجه بها من عزاب ال ابی طالب، قبلتها ابداً» (وسائل 17/216 از عیون)
و در مورد دیگر به شخصی بنام عبدالرحمن بن حجاج اجازه می دهد در معاملاتش وارد عرصه وسیع تری که چه بسا اشخاص همسوئی حضور نداشتند شود تا از رفاهیات متعارف بی بهره نماند (ر.ک وسائل 17/218 از تهذیب)
و در مورد سوم به نقل قطعی تاریخ به جناب علی بن یقطین نه تنها اجازه بلکه «امر» می فرماید در حاکمیت ظلم بنی العباس مسئولیت مهم صدارت را بپذیرد تا بتواند به افراد و شهروندان جامعه خدمات رسانی مورد نظر را داشته باشد. (رجال کشی / 276)
و در مورد چهارم ، زیاد بن ابی سلمه می گوید امام کاظم (ع) به من فرمودند: «اگر من از بالای بلندی پرت شوم که تکه تکه شوم برایم گواراتر است از اینکه ارتباط با اینان (دستگاه ظلم) داشته باشم امّا به جهت اینکه گرهای از امورات مردم باز شود بنا به حفظ ارتباط نمودهام». (وسائل 17/194از کافی)
همین روش عملی امام کاظم در مدینه به شکل دیگری در زندانهای بغداد ظهور و بروز می کند که نتیجه آن شیفتگی زندانبانان آن حضرت می شود و تا حدی در این زمینه امام هفتم شیعیان موفق بودند که ملقب به لقب «امام القلوب» گشت. (ر.ک: الصواعق / 204)
سلام الله علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیا.