پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
خودسوزي يک دختر دانشجو در دانشگاه آزاد شيراز و خودکشيهايي که در ميان دانشجويان بويژه دانشجويان دختر در شهرهاي مختلف طي چند دهه اخير رخ داده، زمينهساز برگزاري نشستي علمي در دانشکده علوم اجتماعي تهران شد که در آن استادان جامعهشناسي آسيبهاي اجتماعي را موشکافي کردند.
اين نشست با موضوع «خودسوزي زنان متاثر از نظام پدرسالار يا فرودستي جنسيتي» و توسط انجمن جامعهشناسي ايران برگزار شد و در آغاز آن با مطرح شدن اين سوال که «چه شرايطي در جامعه ايران مهيا شده که استعداد خودکشي را- به خصوص در دانشجويان به عنوان نسل آگاه- افزايش داده است؟» شرکتکنندگان به وجود آنومي و ازهمگسيختگي فرهنگي در جامعه پرداختند. همچنين اين سوالات مطرح شد که «در جامعهاي که به آنومي دچار ميشود، افراد به نابودي حيات خود دست ميزنند اما چرا در کشور ما خودسوزي به عنوان يکي از راههاي خودکشي در بين زنان ما اتفاق ميافتد؟ آيا آنها روش ديگري بلد نيستند يا اينکه از اين راه دردناک تلاش ميکنند اعتراض خود را به گوش جامعه برسانند؟»
دکتر زهرا حضرتي، استاد جامعهشناسي با ارايه تعاريفي از خودکشي، انواع خودکشي را از نگاه دورکيم بيان کرد و گفت: «يکي از عوامل وقوع خودکشي، تحت تاثير قرار دادن جامعه است. فردي که دست به خودسوزي ميزند، اگر موفق شود، از دنيا ميرود و اگر نه، چندين بار در زندگي خود مرگ را تجربه خواهد کرد. او از جامعه و خانواده طرد خواهد شد، برچسب خواهد خورد و بدون وجود مراقبتهاي ويژه رها خواهد شد.»
به گفته وي، نگاه پدرسالاري و پدرسري تنها در خانه وجود ندارد بلکه درگاههاي مختلفي براي پياده کردن نظام مردسالاري وجود دارد و اين نگاه، نظام گستردهاي است که بر تمام دورههاي تاريخي سايه افکنده و ابعاد سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي دارد.
فرودستي جنسيتي
حضرتي فرودستي جنسيتي را نکته ديگر بروز خودسوزي دانست و گفت: «فرودستي جنسيتي به لحاظ سابقه تاريخي از نظام طبقاتي قدمت بيشتري دارد و ريشهدارتر است. در جامعه شکارگر مردان از موقعيت برتري برخوردارند. البته بايد براي دو مفهوم تفکيک قائل شد؛ يکي جنس و ديگري جنسيت. جنس، تفاوتهاي بيولوژيکي مردان را از زنان متمايز ميکند در حالي که در جنسيت انتظارات اجتماعي از زنان و مردان مطرح است؛ انتظاراتي که براساس آنها مرد و زن را در فرآيند جامعهپذيري تربيت ميکند.»
وي خانواده، مدرسه، گروههاي همسن، رسانههاي جمعي و محيط کار را به عنوان عوامل مهم و موثر در جامعهپذيري معرفي کرد و گفت: «دختر و پسر با قرار گرفتن در اين فرآيند، نگاه خاص جنسيتي پيدا ميکنند که ميشود از اين نگاهها با عنوان کليشههاي جنسيتي ياد کرد. در واقع باورهاي القاشده به افراد باعث ميشود که اگر دختر باشند، بياموزند که مهربان باشند، صدايشان را بلند نکنند و خشمگين نباشند و اين تربيت درباره پسرها به شکل ديگري اعمال ميشود. اين کليشهها بر ظاهر افراد، نقشها و روابط اجتماعي افراد تاثير ميگذارد و آنها را به سمت مشاغل خاص سوق ميدهد.»
به گفته وي، اين کليشهها مدام در جامعه بازتوليد ميشود و فرد با نقشها، جايگاهها و نگاههاي فرودستي جنسيتي مواجه ميشود، مشاغل زنانه و مردانه ميشود و در نهايت مردان احساس فرادستي و زنان احساس فرودستي جنسيتي ميکنند.
حضرتي سپس عوامل منجر به خودسوزي در زنان را برشمرد و گفت: «عدم آگاهي يا پايين بودن سطح آگاهي زنان، ازدواج اجباري يا پيش از موعد، فقر، تجاوزات جنسي و مشکلات رواني منجر به خودسوزي ميشود و در يک دستهبندي ميتوان اين عوامل را سطح عوامل فردي، اجتماعي، اقتصادي و حتي مذهبي برشمرد.»
وي افزود: «خودسوزي از يکسري الگوهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي تبعيت ميکند. در واقع پديده اجتماعي پيچيدهاي است که نميتوان عامل مشخصي را براي آن نام برد. ممکن است در گروههاي اجتماعي مختلف، نگاههاي مختلفي به اين پديده وجود داشته باشد. براي نمونه زنان بيوه در يکي از فرقههاي ديني هندوستان، همراه با جسد همسر خود سوزانده ميشوند يا اينکه ممکن است نگاهي سياسي وجود داشته باشد به طوري که جمعي از فعالان سياسي براي اعتراض دست به خودسوزي بزنند يا حتي اعتراضي جنسيتي باشد و تعدادي از زنان با توجه به نگاه فرودستي جنسيتي اين عمل را انجام دهند.»
حضرتي سپس يادآور شد: «بيشتر خودسوزيها در آسيا و خاورميانه اتفاق ميافتد در حالي که در جوامع غربي به اين شکل نيست و تنها در مواردي نادر رخ ميدهد. يکي ديگر از دلايل وقوع اين پديده تغييرات اجتماعي بسيار سريع است که در آن، جامعه با پسافتادگي مواجه ميشود. ما در بعد مادي فرهنگ رشد داشتهايم اما در بعد غيرمادي آن نه. در ظواهر زندگي رشد خوبي داشتهايم اما آيا تفکرات ما هم دچار تغيير شده يا اينکه هنوز تفکرات چند قرن پيش را با خود يدک ميکشيم؟»
خودکشي در ايران
وي با بيان اينکه ميزان خودکشي در خاورميانه و شرق آسيا از مناطق ديگر بسيار بيشتر از بيان آماري است، گفت: «40 درصد از علل اين خودکشيها به خودسوزي تعلق دارد و اين رقم نگرانکننده است. اگرچه در کشورهاي توسعهيافته ميزان خودکشي بالاست و ايران در اين ميان رتبه 39 را به خود اختصاص داده اما خودکشي زنان ايران در خاورميانه رتبه اول را دارد و همچنين ايران، سومين کشوري است که آمار خودکشي در آن به سرعت در حال افزايش است.»
اين استاد جامعهشناسي خودسوزيهايي را يادآور شد که در استانهاي ايلام، کردستان، خوزستان و چهارمحالوبختياري رخ ميداد و گفت: «خودکشي تا مدتها در جوامع ايلياتي رخ ميداد يعني جايي که ساختار آن مردسالاري بود اما امروز چه شده است که اين پديده در جوامع شهري و ميان قشر تحصيلکرده رخ ميدهد؟ افرادي که به خودسوزي دست ميزنند، به طور معمول سطح تحصيلات پاييني دارند اما چرا حالا دانشجو اين روش را براي حذف خود انتخاب ميکند؟»
آمار دقيقي از خودسوزي زنان موجود نيست
حضرتي با بيان اينکه از نگاه دين خودکشي حرام عنوان شده و آيه 29 سوره نسا نيز به اين مساله اشاره کرده است و فردي که دست به خودکشي ميزند به گناه کبيره دست زده است، ادامه داد: «همه افراد در طول زندگي خود دچار ناکامي ميشود و احساس تنهايي خواهند کرد. اين ناکاميها به عاملي نياز دارد که فرد بتواند مهارتهاي لازم را براي مبارزه با اين ناکاميها کسب کند.»
به گفته وي، آمارهاي سال 92 نسبت به سال 91 نشان ميدهد که ميزان خودکشي 11 درصد افزايش داشته است که البته درباره خودسوزي آمار خيلي دقيقي وجود ندارد چرا که خانوادهها ميلي به اطلاعرساني در اين رابطه ندارند، مگر اينکه به مرگ منتهي شود.
تحقيقي درباره خودسوزي
وي به بيان بحث نظري خودکشي و نگاه نظريهپردازان مختلف به اين پديده پرداخت و يادآور شد: «نمونه تجربي اين پديده مطالعه تفسيري پديده خودسوزي در بين زنان اقدامکننده به خودسوزي در شهر شيروان ايلام، يکي از دانشجويان است. در اين تحقيق که از پاييز 89 تا خرداد 91 به طول انجاميده، روي 52 نفر مطالعه صورت گرفته است. در نمونههاي اين تحقيق از يک دختر 11 ساله تا يک پيرزن وجود داشته که دست به خودسوزي زده است. براساس اين تحقيق 53 درصد افراد متاهل دست به خودکشي زدهاند که از اين ميان 33 درصد مجرد و 14 درصد مطلقه هستند.
همچنين 60 درصد از اين افراد زير ديپلم بودهاند. در نتيجه اين تحقيق عنوان شده است که وابستگي زنان به مردان، ساختار مردسالاري حاکم در جامعه و غيرفعال بودن زنان در عرصههاي اجتماعي، فرهنگي و سياسي از عوامل بروز خودکشي در افراد بوده است.»
ايلام بيشترين ميزان خودکشي
حضرتي ادامه داد: «ايلام بيشترين ميزان خودکشي را دارد اما چراخودکشي به شهرها کشيده ميشود و افراد تحصيلکرده به اين کار اقدام ميکنند؟ آيا تاسيس خانههاي سلامت، راهاندازي خط بحران، مراکز مشاوره خانوادگي و اورژانس اجتماعي توانست جلوي خودسوزي را بگيرد؟ مساله اين است که خيلي از اين برنامهها در حد طرح يا کاري نمادين بوده در نتيجه کاري از پيش نبرده است.»
نياز به پژوهش دقيق درباره خودسوزي
در ادامه دکتر عاليه شکربيگي، استاد دانشگاه و عضو انجمن جامعهشناسان ايران با بيان اينکه بررسي دقيق روي خودکشي دانشجوي شيرازي باعث شد آمارهاي خودکشي در سالهاي پيشين نمايان شود، گفت: «ممکن است يک دليل خودکشي، نداشتن توانمندي در مقابله با مشکلات باشد اما جامعهپذيري دختران و پسران ما چگونه بايد باشد که بتواند کمک کند که اين افراد با بحرانهاي زندگي خود مقابله کنند؟»
شکربيگي ادامه داد: «بنا به دلايل زياد در نظام مردسالاري زندگي ميکنيم که آمار خودکشي هم در آن منتشر نميشود و حتي رسانهها به درستي به آن نميپردازند و راهکاري ارايه نميکنند. در اين شرايط وظيفه جامعهشناسان اين است که اين مسايل را موشکافي کنند.»
براي ورود به دنياي مدرن آماده نبوديم
دکتر محمدباقر تاجالدين، عضو هيات علمي و استاد دانشگاه تهران مرکزي و عضو انجمن جامعهشناسان ايران در ادامه با بيان اينکه درباره موضوعي که پژوهشهاي عميق و جدي درباره آن صورت گرفته، نميتوان اظهار نظر محکمي داشت، گفت: «يکي از گرفتاريهاي اصلي ما اين است که با مدرنيته عجول و سريع مواجهيم که بيتدبير وارد زندگيمان شده است. ريشههاي مدرنيته که عقلانيت، خردورزي و دانش است، به زندگي ما وارد نشده و تنها از ميوههاي آن يعني برق و تکنولوژي بهره بردهايم و اين درست نيست.»
تاجالدين ادامه داد: «ما آمادگي ورود به اين اجتماع را نداشتيم. بر اثر همين مدرنيته نارس با شهرنشيني ناقصالخلقه و ناهمگون مواجه شديم. اما اتفاق ديگري نيز افتاد و ما با خلاءهاي اجتماعي مواجه شديم. عنصر سومي که بايد شکل ميداديم که نام آن قانون، جامعه مدني و سازمانهاي حمايتي است در اين ميان کم است.»
وي گفت: «در اثر خلاء اجتماعي است که فرد دچار تنهايي اجتماعي شده و بيياور و بيپناه ميماند در حالي که سيستم درست اين حفرهها و خلاءها را پر و تلاش ميکند دو نسل و دو گروه صداي يکديگر را بشنوند. در واقع گروه سوم مددکار اجتماعي، وزارت رفاه يا چيزي است که کمک ميکند اين خلاء پر شود. در اين شرايط بايد بتوانيم بخش سوم که جامعه مدني و سازمانهاي حمايتي است را فعال کنيم.»
او به ارايه راهکار پرداخت و گفت: «در واقع راهکار چيزي نيست جز تقويت بخش سوم، در جايي که خانوادهها چه سنتي و چه مدرن و دولت هم به دلايل مختلف- از جمله نبودن ساختار لازم- توانمندي و پاسخگويي لازم را ندارد. بايد دولت بخش مدني را ياري کند يعني به انجمنها و سازمانهاي مردمنهاد و غيردولتي بودجه بدهد تا آنها اين ساختار را درست کنند و با پر کردن اين خلاءها از مشکلات بکاهند.»
منبع : جام جم