علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس با ارسال متنی به «انتخاب» ماجرای حمله به خود در استان شیراز را تشریح کرد.
به گزارش «انتخاب»، وی در بخشی آورده است: به رئیس جمهور محترم عرض میکنم فکری به حال استان فارس بکنند و البته
نتیجه بده و بستان در معرفی وزیر کشور به مجلس بهتر از این نمیشود و این
حوادث نتیجه آن تصمیم غلط است.
متن کامل بیانیه علی مطهری در زیر می آید:
حدود بیست روز بود که انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز با ارسال دعوتنامه اصرار بر ایراد سخنرانی بنده در آن دانشگاه داشت. با وجود مشغله زیاد و کارهای عقبمانده سرانجام دعوت آنها را برای هفتهای که مجلس جلسه علنی نداشت پذیرفتم. آنها مجوز این سخنرانی را هم برای من فکس کردند. موضوع سخنرانی «اسلام و آزادی» بود و بنا داشتم وضعیت افتخارآمیز آزادی تفکر و آزادی بیان در طول تاریخ اسلام و نیز تفاوت نگاه اسلامی و نگاه غربی به مسئله آزادی را تشریح کنم.
ساعت 5/4 بعدازظهر روز دوشنبه 18 اسفند وارد فرودگاه شیراز شدم. طبق معمول چند تن از دانشجویان دعوتکننده به استقبال آمدند و از سالن فرودگاه خارج شدیم. دیدم آنها اصرار دارند که با یک تاکسی زردرنگ برویم. ظاهراً متوجه شده بودند که عدهای میخواهند آسیب برسانند، میخواستند خودروی ما شناسایی نشود. من متوجه ماجرا نبودم و در فکر مطالب سخنرانی بودم. حدود صد متر که جلو آمدیم دیدم عدهای بین سی تا چهل نفر روبروی ما هستند و یک نفر خود را روی کاپوت خودرو انداخت. راننده به هر زحمتی بود او را رد کرد ولی کمی جلوتر سنگ و آجر و گوجهفرنگی بود که به سمت ما میآمد. شیشه عقب و شیشههای دو طرف خودرو کاملا خرد و پودر شد و ذرات آن به سر و صورت و دست ما پاشید و برخی فرو رفت. گاز فلفل هم سلاح دیگر آنها بود که از نزدیک استفاده کردند و حدود یک دقیقه نفسم بند آمده بود.
اگر یکی از آن ضربات آجر و سنگ به من اصابت کرده بود معلوم نبود که اکنون زنده بودم. ظاهرا به قصد کشتن یا ناقص کردن آمده بودند. راننده به هر ترتیب بود از میان آنها گریخت اما آنها با موتورهای سنگین و یک وانت ما را تعقیب میکردند و باز سنگ و اشیاء دیگر و دشنامهای ناموسی و کلماتی مانند «حرامزاده» بود که به سمت ما میآمد. راننده ناچار وارد کلانتری 20 گلسرخ شیراز شد. ما خیال میکردیم الان نیروهای کلانتری این افراد را بازداشت میکنند ولی دیدیم هیچ عکسالعملی نشان ندادند و فقط از ورود آنها به کلانتری جلوگیری کردند. ظاهراً یک اصل پذیرفته شده بود که این افراد که از تجهیزاتشان مانند موتورهای سنگین و گاز فلفل معلوم بود از کجا دستور گرفتهاند در این گونه کارها آزادند و کسی حق مزاحمت برای آنها ندارد مگر این که فرد مورد تهاجم از شدت ضربات از دنیا برود. جالب است که یکی از مقامات ارشد آن کلانتری میگفت با وجود فناوری جدید که از داخل خانه هم میشود به صورت ویدئو کنفرانس برای دانشجویان صحبت کرد چه اصراری به برگزاری این گونه جلسات است. گفتم من که عشق سخنرانی ندارم، آنها به اصرار دعوت کردند من هم پذیرفتم و اکنون باید به وعده خود وفا کنم.
به رئیس کلانتری گفتم شما به جای تلاش برای لغو سخنرانی، الان که اینها در دسترس شما هستند بازداشتشان کنید تا مجازات شوند. اگر یک بار این کار را بکنید دیگر این رذالتها تکرار نمیشود. گفت ما اطلاعات و عکس همه آنها را داریم، بعدا همهشان را بازداشت میکنیم؛ و من منتظر بازداشت آنها هستم!
این در حالی بود که میگفتند حدود هزار دانشجوی انجمن فرهنگ و سیاست و بسیج دانشجویی و غیره در سالن سخنرانی منتظر ورود من هستند. یکی از مسئولان امنیتی گفت ما احتمال این وضع را میدادیم. گفتم پس چرا تمهیدات لازم را برای حفظ امنیت فراهم نکردید یا لااقل زمانی که در تهران بودم به من اطلاع ندادید. امیدم از نیروی انتظامی ناامید شد. به امید مسئولان اجرایی استان بودم که آنها با دستور مناسب، آن اراذل را بازداشت و راه برگزاری مراسم را هموار و اینجانب را تحتالحفظ به دانشگاه ببرند. اما از تماسهایی که گرفته میشد فهمیدم که آنها درست برعکس عمل میکنند یعنی اولا همت و تصمیم اصلی آنها این است که به هر ترتیب شده آن جلسه سخنرانی دارای مجوز برگزار نشود و ثانیا هیچ کاری به کار مهاجمان نداشتند و آنها برای هر اقدامی آزاد بودند. اینجا بود که شمهای از تدبیر دولت یازدهم را درک کردم.
خلاصه مقامات دولتی و انتظامی همه تلاش میکردند که سخنرانی انجام نشود و از آن سو غبار ناراحتی و کدورتی بر دل مهاجمانی که برخی از آنها در اطراف کلانتری بودند ننشیند. سرانجام از طرف استانداری در سالن سخنرانی به دروغ اعلام شد که آقای مطهری به تهران بازگشتند تا جمعیت متفرق شود.
به هرحال بعد از حدود 3 ساعت چون لباسم پر از خاک و گل و غیره شده بود یک دست کت و شلوار آوردند تا لباسم را عوض کنم - و البته آن کت و شلوار را پس خواهم فرستاد - و آنگاه راهی فرودگاه برای بازگشت به تهران شدیم.
در راه بازگشت بیاختیار به یاد سخن امام(ره) بودم که فرمود در جمهوری اسلامی حتی کمونیستها آزادند که حرف خود را بزنند، و سخن شهید مطهری که فرمود در جمهوری اسلامی حتی احزاب غیراسلامی میتوانند فعالیت داشته باشند مشروط به این که با تابلوی خودشان فعالیت کنند، و یاد تأکید دلسوزانه رهبر انقلاب بر کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها افتادم و از جهالت آن افراد و منافقان زیرکی که این جاهلان را ابزار نیل به اهداف خود قرار میدهند تأسف خوردم.
به مسئولان استانی و انتظامی شیراز گفتم اگر قرار بر زورآزمایی اجتماعی است بفرمایید تا من هم هوادارانم را به خیابانها فرا بخوانم، در آن صورت این اراذل یک لقمه آنها خواهند بود. به رئیس جمهور محترم عرض میکنم فکری به حال استان فارس بکنند و البته نتیجه بده و بستان در معرفی وزیر کشور به مجلس بهتر از این نمیشود و این حوادث نتیجه آن تصمیم غلط است. از دانشجویان محترم دانشگاه شیراز نیز به جای استانداری و نیروی انتظامی فارس عذرخواهی میکنم و بدانند که آفتاب پشت ابر نخواهد ماند.
والسلام
علی مطهری
19/12/93
آقای مطهری این حق، حق شما نیست، حق یه ملته که باید بگیرید...باید ....
هرکسی که سرخود هوچی گری کند خیلی ...کرده است!!!
چه ربطی به پدر و خانواده اش داره.جایی نشنیده ام و نخوانده ام که شهید بزرگوار"مطهری" راهی جز اعتدال پیشه کنه و یا مخالفان خود را تحریک کنه.
واقعا جای تاسف داره که هنوز یه مشت آدم قلدر چماق به دست عربده کش،اینقد راحت و در نهایت امنیت برای دیگران ایجاد مزاحمت میکنن و نظم اجتماعی رو بهم میریزن.
بدان و اگاه باش دل ما رو شکستی
ما را به تدبیر شما امید بود بسیار
اما صد حیف که همه چیز فقط شعار بود و شعار
معلم مشهدی
"اولا همت و تصمیم اصلی آنها این است که به هر ترتیب شده آن جلسه سخنرانی دارای مجوز برگزار نشود و ثانیا هیچ کاری به کار مهاجمان نداشتند و آنها برای هر اقدامی آزاد بودند.
اینجا بود که شمهای از تدبیر دولت یازدهم را درک کردم."
نه استان شیراز!!!!
حیف که طرف مقابل این اراذل، مردم تحصیل کرده و با فهم شعور هستند و سعی بر این دارند که همه مسائل را از طریق مذاکره حل نمایند حتی اگر بیش از 30 سال زمان ببرد.
جناب آقای دکتر مطهری بنده به عنوان یکی از اعضای انجمن فرهنگ وسیاست دانشگاه شیراز در حرکتی متقابل به جای نیروی انتظامی ازشما پوزش می طلبم و شما این رو بدونید که این افراطیون تندرو جز ضربه زدن به اعتبار از دست رفته ی خودشان و افزایش محبوبیت شما در بین اقشار عمومی مردم چیزی نمی بینند.
اما افراط و خشونت تا کجاااا؟
خیلی دوست دارم بدونم با چه منطقی این کارها انجام شده؟
واقعا جای تاسف داره
آقای روحانی . تدبیر در استان فارس یک طنز است.
خجالت آوره...
ما با چه کسایی طرف هستیم ؟ چه کنیم ؟
بعضی از سطور را که میخواندم بی اختیار گریه ام گرفت ... به کجا می رویم؟؟
آیا استاندار فارس کفایت لازم را دارد...اگر فردی نا توان در مقابل اجرای قانون هست باید کنار بره.یا عزل بشه.
این کمترین خواسته ما از آقای روحانی هست
مرگ بر اسرائیل
مرگ برامریکا
من برای سخنرانی آقای دکتر از یک ساعت قبل جلوی سالن بودم تعداد بسیار زیادی دانشجو جمع شده بودند اما متاسفانه دکتر نیامدند.بچه هایی که هماهنگی دعوت دکتر را انجام داده بودند بالا امدند و گفتند که با دکتر درگیر شدند اما یه عده تند رو نعره میزدند دروغ گو ها دروغ گوها .میگفتند اگه می خواستند دکتر رو بزنند توی همون تهران می زدند من به این حرفا کاری ندارم. اما این حرکت برای شهر شیراز با این فرهنگ بالا زشت و زننده بود .دکتر لایق این بود که به عنوان یک مهمان که از راه دور آمده و خسته سفر بود استقبال شود نه از در فرودگاه اینطور به او حمله شود.لفظ حرامزاده به فرزند یک شهید بزرگوار واقعا باعث شرم است. اینها نمیدانند که جنگ چوب و سنگ مربوط به انسان های نخستین است و در این زمان انسان هایی زندگی میکنند که زبان دارند و توانایی برقراری ارتباط با زبان را دارند نه با زور و ایجاد ترس.خدارو شکر که دکتر مطهری فردی اصول گرا و متعهد به انقلابند اگر غیر این بود معلوم نبود چه بلایی سر این بزرگوار بیاورند. جهالت و نادانی تا کی؟؟؟؟
متاسفیم بابت سیاست داخلی کشور! شرم آوره!
"به عمل کار برآید به سخندانی نیست"
بهترین قسمتش بود
جهل و جنون عده ایی توان درک و تحمل حقیقت را ندارد.
رئیس محترم جمهور و وزیر کشور باید پاسخگو باشند
جناب آقای مطهری ما شیرازیها شرمنده ایم از شما عذرخواهی میکنیم آقای استاندار آبروی ما شیرازیها را بردی خواهشا استعفایت رو هر چه زودتر بده.وجناب آقای روحانی خسته نباشید این بود دولت اعتدالتون؟؟؟؟
به نظر میاد واقعا به قصد کشتن آمده بودند
اگه یه آجر تو سرش می خورد....