چندی پیش، دکتر حسن روحانی در
سخنرانی خود، تندروهای مخالف خود را با ادبیاتی که مورد انتقاد خیلیها
قرار گرفت، نواخت. پس از آن وی در جلسه هیاتدولت درباره ادبیات بهکار
رفته، توضیح داد و منتقدان دلسوز و مخالفان متین خود را ستود و مخاطبان
خویش در سخنرانی وزارت امور خارجه را به افرادی که نقد نمیکنند و تخریب
میکنند، محدود کرد.
به گزارش انتخاب پیش از توضیح واضحاتی که رییسجمهور در جلسه
هیاتدولت داد، برای هر انسان فهمیده و منصف، اعم از منتقد و موافق، روشن
بود که آقای روحانی با چه کسانی با ادبیاتی تند سخن میگوید. اگرچه همان
چند جمله را هم که بهانهجویان برای کوبیدن رقیب خود مورد استفاده قرار
دادند، ضرورت بیان نداشت، اما پس از توضیحات وی، افرادی که خود را اندیشمند
میدانند، باز هم به بهانهجویی روی آوردند و از خود دفاع کردند که ما نه
بزدل و ترسو و بیسوادیم و نه شایسته رفتن به جهنم. چندشب پیش، در یک
مناظره تلویزیونی (شبکه اول) دونفر به بحث نشسته بودند؛ یکی نماینده منتقد
مجلس که ادعا میکرد استاد دانشگاه هم هست، یکی هم از روحانیون طرفدار
رییسجمهور. نماینده مجلس، در هر موضوعی که سخن میگفت، از سخنرانی
رییسجمهور برای نمایندگان سیاسی ایران در خارج از کشور، یاد میکرد و
پیوسته میخواست ثابت کند که نه بزدل است و نه بیسواد و نه اهل جهنم!
این
مناظره بعد از آن بود که آقای روحانی برای سخنان خود توضیحات مفصل داده
بود، اما این نماینده مجلس که آوازهای هم دارد، اصرار داشت ثابت کند جزو
مخاطبان رییسجمهور در آن سخنرانی مشهور است، در صورتی که خود بیش از
دیگران میداند منظور آقای روحانی چه تیپ مخالفانی هستند. حتی اگر دکتر
روحانی در هیاتدولت هیچ اشارهای هم به سخنان سروصدادار خود نمیکرد.
واقعیت این است که یکسری از منتقدان و مخالفان دولت به دنبال نقد منصفانه و
مخالفت عالمانه و صادقانه نیستند، بلکه فقط بهsنبال این هستند که جملهای
را از یک دولتمرد بشنوند و معرکه راه بیندازند. این آقای نماینده که مرتب
تکرار میکرد که من در دانشگاه برای دانشجویان خود نیز همین حرفها را
میزنم و از عکسالعمل دانشجویان ادعاییاش سخن میگفت، خود از هواداران
پروپاقرص جناب احمدینژاد با آن ادبیات آنچنانیاش، بوده و هست. وی اگر به
ادبیات یادداشتها و مقالات نشریه تحت امر خود نگاه کند و به آنچه به بهانه
نقد، علیه دولت و شخص رییسجمهور مینویسند؛ بنگرد از ادبیات بهکار رفته
در نشریهاش شرمنده میشود. معلوم نیست چرا عدهای که دم از ارزشها
میزنند، هیچگاه خود را مخاطب سخنان رهبری که به دفعات حمایت خودشان را از
دولت و رییسجمهور و هیات مذاکرهکننده هستهای اعلام کردهاند،
نمیدانند. حتی وقتی ایشان توصیه میکنند که دولت را تضعیف نکنید، این
آقایان خود را از حوزه مخاطبین رهبری خارج میکنند، اما همین که رییس یا
اعضای دولت یازدهم حرفی میزنند که به مذاق آقایان خوش نمیآمد، حتما و همیشه خود را مخاطب این سخنان میدانند.
همیشه و همهجا، عدهای منتقد و مخالف دولت هستند. هیچ اشکالی هم ندارد،
به شرط اینکه در بهکارگیری عبارات منتقدانه و یا ابزار مخالف، انصاف و ادب
را رعایت کنند. در غیر این صورت، نمیتوان آنان را منتقد یا مخالف دانست،
بلکه آنها دشمنانی هستند که هرگز دست از دشمنی خود برنمیدارند. میزان
مخالفت یا دشمنی این افراد، از گفتهها و نوشتهها و حتی عملکرد آنان
بهخوبی روشن میشود.
همین چند روز قبل از استیضاح، یک روزنامه اصولگرا در یادداشتی، جناب دکتر
فرجیدانا را، گماشتهای بیاختیار لقب داد. این عبارت برای یک چهره
زحمتکش، متدین، دانشمند و متعهد، چه معنی و مفهومی جز دشمنی آشکار دارد؟ در
کجای این عبارت، بویی از انتقاد،آن هم دلسوزانهای که مدعیان، ادعای آن
را دارند، به مشام میرسد؟ جالب اینکه همین روزنامه، پس از سخنرانی
رییسجمهور در جلسه نمایندگان سیاسی کشور در خارج از ایران، دست به
مظلومنمایی زد و خود را ضمن اینکه مخاطب سخنان دکتر روحانی میدانست،
منتقد دلسوز با ادبیاتی خوب و اسلامی، معرفی کرد.
وقت آن نرسیده است که این روزنامهها، مجلات و رسانهها خود را با مطالبات مردم هماهنگ کنند؟