آیتالله محیالدین حائری شیرازی نامهای خطاب به میرحسین موسوی و مهدی کروبی منتشر کرد.
به گزارش «انتخاب»،متن این نامه که در وبسایت شخصی آیتالله حائری شیرازی منتشر شده بدین شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
حضور برادران ارجمند جناب آقای مهندس میرحسین موسوی
و حجتالاسلام والمسلمین مهدی کروبی (وفقهما الله لطاعته)
سلام علیکم
بنده فکر میکنم که باور شما در آنچه میکنید خدمت به اسلام و انسانیت در راه آزادی و کرامت انسانی است.
آنکه در زاهدان با عملیات انتحاری مرحوم سردار شوشتری و چهل همرزمش را شهید کرد و شصت نفر از ایشان را مجروح نمود نیز قصدش جز خدمت به اسلام و مسلمین و نیل به درجات عالیه در بهشت برین چیز دیگری نبوده است.
دعوت مردم به آمدن در خیابان میوهایست که در دامن آمریکا و اسرائیل افتاده و با اصرار بر مشی گذشته باز هم خواهد افتاد. آنچه در مصر و اخیرا در اوکراین واقع شد نمونه روشن آن است.
لطف خدا بود که قضیه جمع شد. در انجیل برنابا آمده است که عیسی بن مریم علیهالسلام ابلیس را تبلیغ نمود که توبه کند ابلیس پرسید چگونه توبه کنم و عیسی نیز از خداوند پرسید و خداوند فرمود:
یک کلمه بگوید بد کردم پشیمانم. عیسی(ع) مطلب را به اطلاع ابلیس رساند و ابلیس در پاسخ گفت چرا من بگویم! چرا خدا نگوید بد کردم پشیمانم!!
برادران! در پرونده شما خدمات بزرگی به اسلام و انقلاب را میتوان مشاهده کرد. اگر این خوبی را بر خوبیهای دیگر خود بیفزائید که: «وما ابری ء نفسی ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی ان ربی غفور رحیم» چه اشکال دارد؟!
شما که همواره گفتهاید و میگوئید: «الهی لاتکلنی الی نفسی طرفه عین ابداً و سالهاست میگوید «الهی لاتردنی الی سوء استنقذتنی منه ابدا» و با خداوند مناجات میکنید که «الهی لا تسلبنی صالح ما انعمت به علیّ ابدا» و آرزومندید که مصداق این آیه باشید «یاأیها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو علی أنفسکم»؛ بیائید با عمل به لوازم نیایشهای خالصانه این افتخار بزرگ را برای خود در دنیا و عقبی حفظ فرمایید.
امام راحل وقتی مصلحت اسلام و انقلاب و مردم را در قبول قطعنامه دید، فرمود: من بودم که گفتم تا آخرین نفر و تا آخرین قطره خون خواهیم جنگید، امروز میگویم صلح با صدام را میپذیرم و این صلح تاکتیکی نیست. من این جام کشندهتر از زهر را سر میکشم و مسئولیت این کار را شخصا قبول میکنم.
دیدید حرمت امام در بین مردم بیش از پیش شد چون مردم طرفدار مظلوم هستند و چون امام را مظلوم دیدند محبوبشان شد.
شما میفرمودید انتخابات باید منحل شود، در جواب گفتند: هرچه که قانون انتخابات بگوید و این کار را به عهده هرکس که گذاشتند شما نپذیرفتید! و به مردم گفتید از آرائتان دفاع کنید! و به خیابانها بریزید!
مگر خداوند باری تعالی نفرمود: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ». آیا به خیابان کشاندن مردم تفرق نبود؟! یا به خیابان آمدن اعتصام به حبلالله بود؟!
در بیست و دوم بهمن پنجاه و هفت امام به مردم گفت به خیابانها بیایید و حکومت نظامی شاه را برچینید و مردم آنروز به خیابان آمدن را اعتصام به حبلالله دیدند. لذا همگی آمدند و انقلاب پیروز شد.
وقتی پس از انتخابات 88 مردم را به آمدن در خیابانها دعوت کردید نه شما در موضع امام راحل بودید و نه نظام در جایگاه شاه و ساواک و آمریکا و اسرائیل!!
شما در موضع رقابت انتخاباتی بودید و میخواستید برنده میدان باشید و نظام در موضع اجرای مو به موی قانون اساسی بود و آمریکا و اسرائیل در مقابل نظام بودند همانگونه که در مقابل امام نیز بودند.
آمریکا و اسرائیل در موضع ابطال انتخابات بودند همانگونه که در بیست و دوم بهمن پنجاه و هفت در موضع حفظ رژیم ستمشاهی بودند.
خیلیها با پافشاری بر امر باطلی از دنیا رفتند و حتی بعد از مرگشان هم تاکنون خوشنام ماندهاند و شاید مردمی هم آرزو دارند در قیامت همنشین اینان باشند اما چیزی جز جایگاه عذاب نصیب ایشان نخواهد بود.
شما این مطلب را با جان و دل قبول دارید. باید از این محبوبیتهای پس از مرگ ولو چندین هزار ساله باید به خدا پناه برد!!
امام همیشه میفرمود وقتی پای انجام وظیفه به میان بیاید، من با مردم کار ندارم من با تاریخ کار ندارم من بین خود و خدای خود تعهدی دارم که بدان عمل میکنم.
گروهی، مردم را به خیابانها کشاندند و نظام برای حفظ مصلحت ایشان را محاکمه نکرد، گرچه کارشان را به شدت محکوم کرد. حال اگر نظام حرف خود را پس بگیرد تا آنها قهرمان شوند، پس از این، نظام نسبت به موارد مشابه جز آنکه سر تسلیم فرود آورد چه میتواند بکند؟!
نظام ناچار است در موضع ان عدتم عدنا باشد خداوند هم میفرماید «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» تسلیم نظام در برابر زور و عقبنشینی، نظام را به راشیتیسم سیاسی یا نرمی استخوان سیاسی میکشاند. رفع حصر خانگی در شرائط اصرار بر مواضع قبلی عیناً مانند قبول ابطال انتخابات بدون مجوز قانونی است و معنی آن این است که نظام حکم به نفی خود نموده است و از هیچ نظامی نمیتوان چنین انتظاری را طلب کرد.
با اصرار شما، فتنه انتخابات 88 آتش زیر خاکستر خواهد ماند و نظام نسبت به آن نمیتواند بیتفاوت بماند. جمع شدن فتنه خاموش شدن مشعل است و خاموش شدن مشعل غیر از خاموشی شمعک است. پذیرش خطا از طرف شما، شمعک را خاموش خواهد کرد.
اجانب مصرند که این شمعک روشن بماند تا در زمان مقتضی مشعل را با آن روشن کنند، اصرار شما همان روشن نگه داشتن شمعک است و پذیرش خطا خاموش کردن آن؛ اینک این کار بزرگ فقط و فقط از دست شما بر میآید پس از اجر عظیم آن نیز غافل نشوید.
اجانب درصدد آنند که آنچه با صدام کردند با شما هم تکرار کنند. تا صدام سر کار بود همه آتشها را به او افروختند و وقتی دستگیر شد محاکمهاش کردند و در نهایت حلقآویز شد و امروز نیز از مرگش کمتر از حیاتش بهره نمیبرند. عراق روزمره قربانی میگیرد و عاملین نیز امامی جز صدام ندارند.
اجانب به پس از مرگ شما میاندیشند که بیش از زمان حیاتتان از شما بهرهها ببرند شما به چنین کاری راضی نشوید. عدم تمکین به قانون کار خوبی نبود کشاندن مردم به خیابانها درست نبود! بهتر آن بود که مردم را به آرامش دعوت میکردید و به مردم میگفتید نافرمانی نکنید تا از طرق قانونی به حقوق خود و شما دست یابیم. در این صورت مردم آرام میشدند و شما فرصت پیدا میکردید تا در آرامش حقیقت را کشف کنید.
ملاحظه فرمودید که طرف مقابل شما سالها با سفرهای استانی خود و با کارهایی که انجام داده و شیوه تبلیغاتی خود توانسته رای مردم را بدست آورد، لذا بحث بر سر شیوه تبلیغات به غیر از بحث بر سر جابهجا کردن میلیونی آراست!!
عزیزان! تبعیت از حجت باطنی عقل همان تبعیت از خداوند متعال است و مخالفت با حجیت باطنی مخالفت با خداست.
((من اصلحما بینه وبین ربه اصلح الله ما بینه وبین خلقه)) خداوند باری تعالی که ابتدای عمر شریفتان را نورانی قرار داده انتهای آن را نیز نورانی قرار دهد.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
محیالدین حائری شیرازی»