با این حال، یکی از مهمترین چالشهایی که مذاکرهکنندهها با آن مواجه خواهند بود این است که نیاز داخلی واقعی ایران برای انرژی هستهای چه مقدار است، زیرا بر اساس توافقنامه موقت، راهحل بینالمللی باید "شامل یک برنامه غنیسازی باشد که دارای پارامترها مورد توافق طرفین بوده و مطابق با نیازها عملی باشد. همچنین باید درباره محدودیت دامنه و سطح فعالیتهای غنیسازی، ظرفیت، مکان انجام و نیز ذخایر اورانیوم غنیشده، برای یک دوره زمانی مورد توافق، با یکدیگر توافق کنیم."
انرژی هستهای زمانی از همجوشانی یا شکافت هسته پلوتونیوم و اورانیوم ناشی میشود که یک ذره کوچک به نام نوترون با اتم اورانیوم برخورد میکند. در نتیجه این فرآیند، مقادیر بسیار زیادی از انرژی به شکل گرما و تشعشعات هستهای پخش میگردد. از این انرژی برای تبدیل آب به بخار است استفاده میشود، این بخار نیز برای چرخاندن توربینهایی به کار میرود که الکتریسیته تولید میکند.
انرژی هستهای یکی از منابع عمده تولید برق است و به مدت طولانی نیز این امر ادامه خواهد داشت. تعداد رآکتورهای هستهای در جهان رو به افزایش است. تا فوریه 2014، 434 رآکتور با ظرفیت 380 هزار مگاوات تولید میکنند. 70 رآکتور دیگر با ظرفیت تولید 75 هزار مگاوات در حال ساخت بوده و 173 رآکتور دیگر نیز قرار است تا در سراسر جهان ساخته شوند. بر اساس گزارش ژانویه 2014 که توسط مجمع جهانی هستهای منتشر شده است "بیش از 45 کشور به صورت فعالانهای به برنامههای هستهای میپردازند."
تعیین نیازهای عملی ایران مستلزم بررسی صورت مشخصات منابع بهینه انرژی ایران و نیز عرضه خدمات انرژی برای تداوم رشد اقتصادی است. مقامات مربوطه ایرانی به من گفتهاند که تهران بر اساس مطالعات متعدد، قصد دارد انرژی هستهای سهمی بهینه در برنامه تولید برق در ایران داشته باشد.
مطالعات انجام گرفته نیز بر اهمیت انرژی هستهای تأکید دارند. برای مثال، تحقیقاتی که توسط مؤسسه تحقیقات استنفورد انجام گرفته است نشان میدهد که ایران تا سال 1994 نیازمند تعدادی نیروگاه هستهای بود که بالغ بر 20 هزار مگاوات الکتریسیته تولید میکنند. مطالعه مشترکی که در سال 1994 توسط مؤسسه تحقیقات و آموزش برنامهریزی مدیریت و توسعه ایران و دانشگاه شریف برای مشخص ساختن انرژیهای جایگزین در سال 2021، انجام گرفت، نشان داد که از میزان 52 هزار مگاوات انرژی الکتریکی مورد نیاز، سهم بهینه انرژی هستهای 11 هزار مگاوات است که تشکیل دهنده 20 درصد از مصرف پیشبینی شده ایران است. شایان ذکر است که در این تحقیقات قیمت نفت در محاسبه سهم بهینه انرژی هستهای بالغ بر 30 دلار در هر بشکه بوده است. ما میتوانیم از این امر چنین نتیجهگیری کنیم که افزایش قیمت نفت به بالای 30 دلار باید منجر به کاهش تمایل برای مصرف برق تولیدی از انرژیهای فسیلی بوده و علاقه به دیگر انواع انرژی، شامل انرژی هستهای، افزایش یابد.
تحقیقاتی که توسط سازمان انرژی هستهای ایران برای شورای عالی انرژی انجام گرفت ظرفیت بهینه انرژی هستهای در تولید الکتریسیته را 10 هزار مگاوات یا 12/5 درصد مجموع الکتریسیته تولیدی پیشبینی کرد. مطالعات اخیر انجام رفته توسط شرکت تولید و انتقال نیروی ایران با استفاده از "برنامه ریزی اتوماتیک سیستم وین" (WASP)، یک مدل رایانهای برای برنامهریزی توسعه سیستم تولید نیرو تا سال 2031، نشان داد که سهم انرژی هستهای – از مجموع 120 هزار مگاوات مصرف پیشبینی شده الکتریسیته – به عنوان سهم بهینه در سبد انرژی ایران، بالغ بر 8 هزار مگاوات باشد.
برخی اعتقاد دارند که سرمایهگذاریهای بر روی زیرساختها و هزینههای بالاسری در بند بوشهر، مکان استقرار اولین نیروگاه هستهای ایران، افزایش هزار مگاواتی تولید برق در شبکه ملی ایران را توجیه نمیکند. این ارزیابی معتبر و دقیق است. بر اساس تحقیقات انجام گرفته توسط سازمان انرژی اتمی ایران، ایران باید دو تا چهار نیروگاه دیگر در بوشهر تأسیس کند تا این پروژه دارای ارزش اقتصادی شود. احداث چهار تا شش نیروگاه هستهای در کنار یکدیگر امری عادی است تا بدین ترتیب هزینههای عملیاتی هر واحد کاهش یافته و سرمایهگذاریهای ابتدایی در زیر ساختها توجیه شوند. به عنوان نمونه، ترکیه و امارات متحده عربی هر کدام ساخت چهار واحد را آغاز کردهاند.
بر اساس همین ملاحظات بود که ایران تصمیم گرفت تا احداث چهار نیروگاه دیگر را با همکاری روسیه در دستور کار قرار دهد.
نتظار میرود احداث واحد اول در بوشهر با ظرفیت هزار مگاوات در سال 2014 آغاز شود، در حالیکه احداث واحد دوم در بوشهر، در سال 2016 شروع خواهد شد. پس از آن دو واحد دیگر به فاصله زمانی دو سال از یکدیگر ساخته خواهند شد.
یکی از مهمترین استدلالات علیه برنامه هستهای ایران این بوده است که ایران یک کشور برخوردار از نفت است و نیاز به انرژی هستهای به عنوان منبعی برای تولید قدرت ندارد. زمانی که به گذشته مینگریم، مشاهده می کنیم که ایران در سال به تشویق آمریکاییها و بالاخص به لطف برنامه "اتمها برای صلح" دوایت آیزنهاور 1957 وارد حوزه هستهای شد. در دهه 1970، شاه برنامههای جاهطلبانهای برای توسعه برنامه هستهای ایران و احداث 23 رآکتور تا سال 1994 با کمک آمریکاییها در سر داشت. باید پرسید که چرا این مباحث در آن زمان مطرح نمیشد، زمانی که جمعیت ایران تنها یکسوم میزان کنونی بود.
در هر صورت، این استدلال واقعیت افزایش تولید نفت در ایران در نتیجه افزایش جمعیت و نیز خودروها را نادیده میانگارد.
قاضای داخلی برای نفت از از 1/3 میلیون بشکه در سال 2001 به 1/9 میلیون بشکه در سال 2010 افزایش یافت، یعنی در عرض یک دهه شاهد 50 درصد افزایش بودهایم. با نگاه به الگوی مصرف در اندونزی – کشوری که از صادر کننده نفت تبدیل به وارد کننده خالص نفت شد – احتمال تکرار این الگو در ایران نیز وجود دارد.
تحقیقات اخیری که توسط "مجمع جهانی اقتصاد" انجام گرفت کشورها را بر اساس ایمن بودنشان از نظر انرژی بررسی کرد. در این لیست ایران حائز رتبه 102 از میان 124 کشور شد. البته این امر بدین معنا نیست که تمام مسائل انرژی در ایران ناشی از کمبود انرژی هستهای است، بلکه نشان میدهد کار زیادی باید در حوزه انرژی انجام گیرد که شامل توسعه بهینه انرژی هستهای نیز است اما محدود به آن نمیشود.
در حقیقت تصمیم عربستان سعودی برای ساخت نیروگاههای هستهای بزرگترین ضربه به حامیان این استدلال است که غولهای نفتی نیازی به انرژی هستهای ندارند. در آوریل 2010، پادشاه دستور داد: "توسعه انرژی اتمی برای تأمین نیازهای در حال رشد پادشاهی به منظور تهیه انرژی برای اولید الکتریسیته، آب شیرین و نیز کاهش وابشته به منابع هیدروکربن در حال اتمام، ضروری است." به گزارش "مجمع هستهای جهان"، عربستان سعودی قصد دارد ظرف 20 سال آینده 16 نیروگاه هستهای بسازد که اولین آنها در سال 2022 وارد چرخه تولید الکتریسیته خواهد شد.
امارات متحده عربی، یکی دیگر از کشورهای ثروتمند نفتی، با جمعیتی بیش از 5 میلیون نفر و مساحتی بالغ بر 85 هزار کیلومتر مربع – در برابر جمعیت 77 میلیونی و مساحت 1/6 میلیون کیلومتر مربعی – همین مسیر را طی میکند. گزارشی که در ماه فوریه منتشر شد نشان میدهد که تا سال 2020، چهار رآکتور هستهای در حدود یک چهارم نیروی الکتریسیته امارات را تولید خواهند کرد. کار احداث دو نیروگاه اول 35 درصد رشد داشته است.
بر اساس چهارچوب برنامه اقدام مشترک برای نیل به یک توافق نهایی، گفتوگو بین ایران و گروه 1+5 بر مسأله نیاز واقعی ایران به نیروی هستهای متمرکز خواهد بود. توجیه ایران باید بر اساس بهینهسازی اقتصادی هزینههای ژنراتور نیروی الکتریسیته، متمرکز باشد. این امر در تعیین سطح و میزان برنامه غنیسازی اورانیوم که مورد قبول دو طرف باشد، بسیار دارای اهمیت است. ایرانیها باید برای نیل به این هدف مطالعات بروزی را به گروه 1+5 ارائه کند که سهم بهینه ارژی هستهای مورد نیاز ایران برای تولید نیرو در سالهای آتی به منظور تدادم رشد اقتصادی را به وضوح بیان کند.
انتهای پیام/
محض اطلاع تاسيس 20 نيروگاه يك مگاواتي با همكاري كشورهاي صاحب تكنولوژي هسته اي اروپايي 30 سال زمان نياز دارد.
نيروگاه اتمي بوشهر به قدري اورانيوم مصرف ميكند كه ما نميتونيم سوختش روتمين كنيم.
اورانيوم فعلي و موجود در ايران از كجا تامين شده؟
از معادن ايران؟
بعيده
از كجا اومده؟
كسي ميدونه به من هم بگه؟
شمایی که هنوز نمیدونی یک مگاوات معادل چیه لازم نیست محض اطلاع بقیه اظهار نظر کنی
نیروگاه بوشهر هم از سال 90 برقش وارد مدار سراسری شد و طرف روس هم به تمام تعهداتش عمل کرد(البته باتاخیر)
امسال هم نیروگاه به طور کامل به طرف ایرانی سپرده شد.
آره دکتر جان
ضمن اینکه ما بمب اتم نمی خواهیم بسازیم اما برای دشمنانمان میزان ذخایر غنی سازی شده یک عامل بازدارنده امنیتی است فلذا آنها مدام میگن باید مقدار ذخیره شده کاهش و سقفش هم محدود باشه.
...
تغییر قیمت انرژی در جابجایی فناوری ها کاملا نقش دارد. برای مثال مطالعات نشان داده با افزایش قیمت تامین برق از منابع تجدید چذیر مثل انرژی خورشید و باد کاملا مقرون به صرفه خواهد بود و در بین تمام فناوری های موجود نیروگاه هسته ای به دلیل هزینه سرمایه گذاری زیاد، مسائل محیط زیستی و مالی برای نگهداری نیروگاه بعد از پایان عمر نیروگاه( عمر نیروگاه هسته ای 30 سال هست) در رده آخر قرار می گیرد.
در ضمن اون 20% و 12.5 % اصلا معلوم نیست بر چه مبنایی بیان شده است
با این هزینه میتونستیم خودمون یه راه جدید تولید انرژی رو اختراع کنیم و به دنیا معرفی کنیم! به علاوه کلی پسماند رو دستمون خواهد گذاشت که هنوز رسما هیچ کشوری راهی برای خلاصی از دستشون پیدا نکرده و با سوابق محیط زیستی ما هم که من واقعا برای مدیریت این پسماندها نگرانم!
...