پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
علی اکبر ولایتی طی گفتگویی با ایسنا در واکنش به اظهارات اخیرحدادعادل درباره ائتلاف 1+2 ، با
بیان اینکه ترجیح میدهم سکوت خود را ادامه دهم، تصریح کرد که این خویشتن
داری منوط به پایان یافتن رفتارهای غیر اخلاقی است.
به گزارش سرویس سیاسی انتخاب، این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم افزود: من از اظهارات اخیر آقای دکتر حداد عادل
تعجب کردم ؛ چرا که ایشان بخشی از مسائل پشت پرده ائتلاف 1+2 را اطلاع
دارند و میدانند که توافقات مورد ادعای طرف مقابل عاری از صحت است. البته
دلیل کنار کشیدن ایشان از ادامه رقابتها نیز چیز دیگری بوده است، زیرا در
بیانیه انصراف خود اعلام نکردند که به نفع ائتلاف و یا حتی شخص خاصی کنار
میروند.
وی تصریح کرد: در یک ماهه اخیر حجم تخریب و تهمت علیه بنده چنان بوده که
گاه دیگران را به تاسف وامی داشت. شرایط ائتلاف را ناقص و یک سویه بیان می
کنند و تصور میکنند که تکرار یک حرف نادرست موجب تصدیق آن خواهد شد که
یقینا چنین نیست.
ولایتی یادآور شد:آنچه به اینجانب مربوط میشده است را پاسخ نگفتم تا
شیرینی حماسه حضور ملی در انتخابات در کام ملت تلخ نشود. اکنون که در
آستانه ماه مبارک رمضان یعنی ماه تهذیب و خود سازی قرار داریم، ترجیح
میدهم سکوت خود را ادامه دهم، اما این خویشتن داری منوط به پایان یافتن
رفتارهای غیر اخلاقی است.
وی گفت:عالم سیاست، پختگی، وزانت و صبوری میطلبد. خود و دیگران را به صبر
و مدارا و واقع بینی سفارش میکنم. پر واضح است که اخلاق مداری در سیاست
امری نیست که لقلقه زبان باشد و سابقه رفتارهای سیاسی یک فرد بهترین گواه
آن است.
بودم آن روز من از طائفه دُرد کشان /که نه از تاک ، نشان بود و نه
از تاک نشان
مردم همیشه جلوترازشماها هستند چون روزی که شمابا هم ائتلاف کردید معلوم شد که هنوز درشناخت برخی افراد دچار مشکل هستید
هیچوقت آن انتقاداتی که در مناظره به جلیلی وارد کردید از یادها نمی رود
عاقبت به خیر باشید
الحق و الانصاف که سیاست مدار با اخلاقی هستی
ولی این لغت وزانت مصدر جعلی وزین هست که خیلی قشنک نیست فردا جناب دکتر حداد میگه بنده هم از اون زمانی که هنوز فرهنگستان نبود لغت شناسی میکردم ممکنه بهتون اشکال وارد شه آ، خودتون اصلاح بفرمایید دکتر جان
برو فکر کن داداش....
مدیر محترم تایید لطفا
اقای عهدشکن
علی اكبر ولایتی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری 92 به تناسب فضای انتخاباتی، روایتهایی جدید از تاریخ انقلاب و جنگ مطرح میكند. شاید لازم است روایت واقعی از تاریخ و عملكرد وزارت دوران آقای ولایتی برای نسل جوان بیان شود.
عرصه انتخابات و تبلیغات انتخاباتی هرچند می تواند عرصه مناسبی برای ارائه طرح ها و برنامه های هریك از نامزدها و طرح ایده های نو برای پیشرفت كشور باشد، اما گاه می تواند آفت اغراق، مصادره به مطلوب واقعیات جاری و تاریخی و حتی قلب و تحریف حقایق را به همراه داشته باشد. اتفاقی كه به نظر می رسد در جریان دو برنامه تلویزیونی اخیر علی اكبر ولایتی رخ داده است.
به گزارش «تابناك»، علی اكبر ولایتی، نامزد انتخابات ریاست جمهوری، طی دو شب گذشته در دو برنامه كه اولی در قالب گفت و گو و دومی در قالب مونولوگ از شبكه های سیما پخش شد، به بیان طرح ها و برنامه های خود برای ریاست جمهوری پرداخت و در این میان، عمده تمركز خود را بر دوره طولانی مدت خدمت خود در وزارت امور خارجه قرار داد.
در این میان، از جمله «بنده 16 سال وزیر خارجه بودم» وی كه بارها به عنوان ترجیع بند سخنانش عنوان كرد و تكرار بیش از حد آن خود برای ایجاد ذهنیت ناخوشایند در میان مخاطبان كافی بود كه بگذریم، برخی نكات و ادعاهای مطرح شده در سخنان وی، بسیار عجیب و البته غیرواقعی بود.
توجه به این موضوع به ویژه از آن جهت ضروروی است كه هرچند اتكا به سوابق و پیشینه مدیریتی می تواند در اثبات كارآمدی فردی برای رسیدن به یك مقام اجرایی مهم همچون ریاست جمهوری موثر باشد، اما اتكای صرف بر یك دوره تاریخی سپری شده و مهمتر از آن، بیان آن به صورت قلب و تحریف شده، بی تردیدی اثری معكوس داشته و در جهت خلاف هدف موردنظر شخص عمل می كند.
ولایتی در بخشی از سخنان خود با بیان اینكه وقتی وزیر خارجه بوده، وزرای خارجه دیگر كشورها برای دیدار با وی صف می كشیدند گفت: زمانی در حاشیه نشست سازمان ملل با وزیر یوگسلاوی سابق مذاكره میكردم كه قدری طول كشید در همین زمان در اتاق باز شد و وزیر امور خارجه هلند ضمن وارد شدن به او گفت: وقت شما تمام شده و اكنون من باید با ولایتی دیدار كنم.
وی در بخش دیگری از صحبت هایش اظهار داشت: در آن زمان ما با تمام بزرگان دنیای آن روز رابطه نزدیك داشتیم و حتی فرانسوا میتراند روزی با من ملاقات داشت و به من گفت كه هر وقت میخواهید به اروپا و یا آمریكا سفر كنید به كاخ الیزه بیایید و درباره ایران و فرانسه به من گزارش دهید تا ببینم اگر این روابط خوب نیست وزیر امور خارجه مان را مواخذه كنم.
اما این سخنان در حالی بیان شد كه بخش مسن تر جامعه با مراجعه به حافظه خود و اقشار جوان با مراجعه به منابع كاملاً در دسترس تاریخی و اندكی مطالعه، به یاد می آورند كه دوران وزارت خارجه ولایتی، جزء ضعیف ترین دوره ها از نظر ارتباطات خارجی بوده است.
بی تردید می توان استدلال كرد كه همه مسئولیت این روابط خارجی ضعیف به گردن شخص ولایتی نبوده و عواملی مثل تلاش بین المللی برای منزوی كردن ایران و جبهه گیری متحد كشورهای غربی و دولت های عرب منطقه علیه ایران و در كنار عراق، فضای انزوایی را علیه ایران به وجود آورده بود. اما این فضا به هر دلیلی هم به وجود آمده باشد، دلیلی وجود ندارد كه متصدی دستگاه سیاست خارجی آن دوران در پی توجیه و تحریف آن برآید.
البته این فضای نامساعد روابط خارجی، پس از پایان جنگ نیز ادامه داشت و دیپلماسی آقای ولایتی نتوانست كمكی به حل و فصل واقعی آن بكند. ولایتی در حالی از روابط گسترده با بزرگترین كشورهای دنیا سخن می گوید كه آن روزها معروف بود وی از فرط استیصال در حوزه روابط خارجی، با ذره بین به دنبال كشورهای دورافتاده می گردد تا با آن ها رابطه برقرار كند
دكتر علی بیگدلی، استاد دانشگاه و كارشناس مسائل بین الملل نیز در همین رابطه در گفت و گویی با یكی از سایت های خبری داخلی گفته: «بنده در زمان وزارت خارجه آقای ولایتی هم در دانشكده روابط بین الملل درس می دادم و هم در مركز مطالعات حضور داشتم و به یاد دارم كه ایشان كادر بسیار ضعیفی را انتخاب كرده بودند و به همین دلیل روابط خارجی ما در این دوره بسیار ضعیف بود».
وی می افزاید: «سفرای ما نیز در این دوره بسیار ضعیف بودند و بنده به یاد دارم در آن زمان سفیر ایران در عربستان حتی چند كلمه زبان عربی بلد نبود. لذا در مجموع وزارت خارجه در زمان صدارت آقای ولایتی عملكرد ضعیف و ناكامی داشت؛ اگرچه امروز ایشان از عملكرد خود دفاع می كند».
در این رابطه، ذكر این نكته نیز خالی از لطف نیست كه اگر آن گونه كه ولایتی می گوید، در زمان ایشان ما با همه دنیا روابط مساعد داشتیم، پس اصولاً دلیل طرح موضوع «تنش زدایی» در سیاست خارجی از سوی دولت خاتمی چه بود؟ اگر تنشی وجود نداشت و روابط خارجی در وضع خوبی قرار داشت، چه نیازی بود كه تغییر رویكرد در این حوزه صورت بگیرد؟
سفرای كشورهای مهم دنیا كه ولایتی از روابط مساعد با با آن ها سخن می گوید، در پی واقعه میكونوس و حواشی آن از ایران خارج شده بود و تا زمانی كه حضور فوق العاده مردم پای صندوق رأی، توجه جهانیان را به خود جلب نكرد و دیپلماسی جدید با حمایت مردمی شكل نگرفت، به محل مأموریت خود بازنگشتند.
از بحث كلیت روابط خارجی كه بگذریم، برخی دیگر از ادعاهای ولایتی نیز جای بحث دارد؛ از جمله جایی كه اظهار داشت به واسطه دیپلماسی سنجیده و پویایی دستگاه زیرمجموعه وی بوده كه صدام با قبول قطعنامه 598، پایان جنگ با ایران را پذیرفته، بدون اینكه ذره ای از خاك ایران به عراق ضمیمه شود.
این سخنان، مسئله ای را در ذهن برمی انگیزد كه آیا این دیپلماسی ولایتی بود كه جلوی تجاوزطلبی صدام را گرفت یا شهادت طلبی جان بر كفانی كه در عرصه عملی نبردها حضور داشتند؟ آیا اگر در زمان پذیرش قطعنامه، ذره ای از خاك ایران در تملك عراق بود و توسط رزمندگان ایرانی بازپس گرفته نشده بود، صدام حاضر بود با مذاكره آن را پس داده و مرزهای سابق را قبول كند؟
همین موضوع درباره ادعاهای ولایتی راجع به كنفرانس عدم تعهد نیز مصداق دارد. وی در این رابطه گفت: در زمانی كه من وزیر امور خارجه بودم قرار بود اجلاس هفتم جنبش عدم تعهد به میزبانی دولت عراق برگزار شود، در آن زمان ما در حال جنگ با عراق بودیم و من خانم گاندی را تهدید كردم كه اگر اجلاس در عراق برگزار شود جمهوری اسلامی ایران از عدم تعهد خارج میشود و این به نفع شما نیست كه همین موضوع باعث شد میزبانی عراق معلق شود و نوبت بعدی اجلاس به میزبانی زیمباوه برگزار شود.
اما گویا آقای ولایتی فراموش كرده عامل اصلی كه سبب متقاعد شدن كشورهای عدم تعهد به عدم برگزاری اجلاس در بغداد شد، نه دیپلماسی ایشان، بلكه عملیات شهادت طلبانه شهید عباس دوران بود كه با كوبیدن هواپیمای خود به هتل محل برگزاری هفتمین دوره اجلاس سران جنبش عدم تعهد، ناامن بودن بغداد را به كشورهای عضو جنبش قبولاند و مانع برگزاری اجلاس در این كشور شد.
در نهایت، سوال اینجاست كه آیا واقعاً انتخابات ریاست جمهوری ارزش آن را دارد كه دستاوردهای مجموعه ملت و نظام را به عنوان موفقیت های فردی معرفی كرده و از آن جهت اهداف انتخاباتی بهره برداری كنیم؟ بی تردید فردی با سابقه انقلابی آقای ولایتی خود تأیید می كند كه چنین امری به هیچ وجه شایسته نیست.
ماجرای چائوشسكو؛ نمونهای از اطلاع وزارت خارجه از وضعیت دنیا
در روزهای پایانی آذرماه ۱۳۶۸، ایران یك میهمان ویژه داشت. نیكلای چائوشسكو، رئیس جمهور كمونیست رومانی برای ارتقای همكاریهای اقتصادی به ایران آمده بود. در همان زمان كه وی در ایران حضور داشت، زخم چركین ۲۴ سال سوءمدیریت اقتصادی در دوران حكومت استالینمابانه او در شرف سرباز كردن بود و كارگران در حال شورش در شهر. یكی از نزدیكانش در تماس تلفنی توصیه میكند تا نیكلای در تهران بماند، اما پاسخ میشنود كه قدرت در قبضه اوست. چائوشسكو سیام آذرماه از تهران عازم رومانی شد و تنها پنج روز بعد به همراه همسرش، النا، در برابر جوخه اعدام قرار داشت.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز دوم دی سال 1368 خود نوشته است: تا ساعت نه صبح كارها را انجام دادم. در گزارشها حوادث رومانی در صدر است. جنگ داخلی شدیدی در جریان است. پلیس امنیتی به نفع چائوشسكو در مقابل ارتش كه در كنار مردم است قرار گرفته و خبر كشته شدن مردم و سفرش به ایران در حالی كه در رومانی درگیری داشته، برای حیثیت ما خوب نیست. دكتر ولایتی درباره صدور بیانیهای از وزارت خارجه در همدردی با مردم رومانی و محكوم كردن اعمال چائوشسكو مشورت كرد. جلسه از بی اطلاعی وزارت خارجه و [وزارت] اطلاعات از واقعیات رومانی كه منجر به دعوت و پذیرائی حاكم آن در روزهای آخر عمر و در حین درگیری با مردم شد، انتقاد داشت.
فردای آن روز نیز آیتالله نوشته است: عصر هیأت دولت جلسه داشت. درباره اشتباه دعوت چائوشسكو در این برهه از زمان صحبت شد و آقای ولایتی دفاع كرد .
در پی اعدام چائوشسكو در روز كریسمس سال ۱۹۸۹ و تنها چند روز پس از بازگشت از سفرش به ایران و دیدار با مقامات بلندپایه وقت، پس لرزههای این اتفاق در ایران جنجال آفرین شدند. در ۵ دی ماه ۱۳۶۸ خورشیدی، ۸۴ تن از نمایندگان مجلس سوم شورای اسلامی با پرسش از علی اكبر ولایتی، وزیر امور خارجه وقت، خواهان پاسخگویی او در قبال دعوت از دیكتاتور مخلوع رومانی شدند. این نمایندگان بیشتر از نیروهای موسوم به چپ بودند و درخواستشان در آن هنگام باعث واكنشها و مخالفتهایی شد. با این حال نطقهای جنجالی نمایندگان مخالف، از جمله صادق خلخالی، باعث شد كه وزیر امور خارجه برای پاسخگویی در مجلس حضور یابد. در پی اعتراضات بیسابقه نسبت به دستگاه سیاست خارجی، سفیر وقت ایران در رومانی بركنار شد.
ائتلاف کردید و قرار شد دو تا کنار برن..پس چرا نرفتن؟؟؟چرا شما یا آقای قالیباف موندید؟؟؟این اخلاقه که مردمو این چنین سر کار بذارید و اونا رو بازی بدید؟؟؟
در مساله هسته ای و سیاست خارجی هم که جوابتون رو از حضرت آقا گرفتید پس دیگه حرفتون چیه برادر عزیز؟؟؟
نکنه چیزای دیگه هست که شاید دستتون با ........
بگذریم...
هنوز جوهر حرفات تو رسانه ها خشک نشده،
عمل شما را می بینند ، نه حرف وشعارتان.
بودم آن روز من از طائفه دُرد کشان /که نه از تاک ، نشان بود و نه از تاک نشان
بنده قصد داشتم اگر روحانی وارد نشود به این بزرگوار رأی بدهم . در هر صورت ما شاگرد دکتر ولایتی هستیم .