پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ وقتی دیوان ملکالشعرا در تهران طبع شد در شهر لسآنجلس کالیفرنیا اقامت داشتم. برادر او ملکزاده یک نسخه از دیوان را برای من به آمریکا فرستاد ملاحظه کردم. ملکالشعرا پا در کفش چند شاعر معروفِ معاصر کرده و منجمله راجع به دو شاعر برجستهی ملی نیز بیمهری نموده است. عارف قزوینی را «عامی» خوانده است و راجع به سید اشرف، مدیر نسیم شمال، گفته است که مضامین اشعار خود را از کتاب «هوپهوپنامه» اقتباس میکرده است.
هرگاه وضع زندگی این دو شاعر با وضع زندگی ملکالشعرا یکسان بود، چیزی نمیگفتم زیرا دنیای امروز، دنیای هرج و مرج است و حساب و کتابی در کار نیست ولی وضع زندگی ملکالشعرا با دو شاعر مزبور تفاوت خیلی زیادی داشت.
عارف و سید اشرف نه خانه داشتند نه زندگی مرتب، نه حقوق اداری و نه زن و فرزند. هیچکدام آنها حتی دو دست لباس اضافی برای پوشیدن نداشتند. شاعرانی بودند تهیدست که تمام عمر را در شعر و ادبیات به سر آوردند و تنها دارایی آنان نام نیک و محبوبیت ملی بود. عارف در هر شهر موقع عبور از کوچه و بازار مورد تحسین و تجلیل مردم واقع میشد و عموما برای او دست میزدند.
سید اشرف در یک اتاق نمناک در گوشهی مدرسهی قدیمی زندگی میکرد و آخر عمر هم در کمال فقر و فاقه به سر میبرد. شاعری که عموم مردم عاشق اشعار او بودند موقع مرگ کسی بالای سر او نبود و امروز هم کسی از مدفن او باخبر نیست. اما ملکالشعرا مرد برجستهی سیاسی و اجتماعی بود. خانه و زندگی مرتب داشت. وزیر فرهنگ ایران گردید. به استثنای مرحوم وثوقالدوله که مردی دانشمند و عالیمقام بود و مدتی وزیر فرهنگ شد، سایر وزرای فرهنگ عموما اشخاص عادی بودند و جنبهی ادبی و علمی مهمی نداشتند ولی ملکالشعرای بهار به واسطهی شخصیت ادبی خود رونق خاصی به وزارت فرهنگ ایران داد.
صرفنظر از شرایط متفاوت زندگی اگر آنچه ملکالشعرا در مورد دو شاعر مورد بحث نوشته بود صحت داشت باز قابل تحمل بود و جای اعتراضی باقی نمیماند ولی آنچه در مورد دو شاعر مزبور بیان نموده است ابدا با حقیقت وفق نمیدهد. اینکه عارف را عامی خوانده است اگر نظر او این بوده که عارف از علوم فیزیک و شیمی یا از اسرار اتم اطلاع نداشت، این علوم به شعر و شاعری ارتباط ندارد و شعرای دیگر منجمله خود ملکالشعرا هم از این علوم بیبهره بودهاند، ولی اگر مقصود این بوده که از علم عروض و قافیه و معانی بیان اطلاع نداشته است، این حرف صحت ندارد زیرا هر شاعری علم عروض و قافیه را تا حدی میداند و بدون دانستن آن قادر نیست صحیحا شعر بسراید.
ایرج میرزا گفته است: «شاعری طبع روان میخواهد/ نه معانی نه بیان میخواهد» اما وقوف بر علم عروض و قافیه ضرورت دارد. یکی دو بیت در اشعار عارف ملاحظه میشود که اشتباه دارد ولی تقصیر عارف نیست بلکه تقصیر حروفچین مطبعه یا مصحح کتاب است که دقت لازم در تصحیح مندرجات دیوان او نکردهاند. یکی از اغلاط این است: «ز خواب غفلت هر آن دیدهای که بیدار است/ بدین گناه اگر کور شد سزاوار است» در مصرع اول اشتباها کلمهی «آن» علاوه شده است و اصل شعر عارف به طریق ذیل میباشد: «ز خواب غفلت هر دیدهای که بیدار است...» برای یک غلط چاپی انصاف نیست یک شاعر محبوب و معروف ملت را بعد از فوت او مورد حمله و اعتراض قرار داد.
سپید و سیاه، شمارهی ۱۵ (۹۹۵)، چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۳۵۱، صص ۵۵ و ۵۹.