خاطرات اردشیر زاهدی: پدرم به احمدی که وزیر جنگ بود و رزمآرا رئیس ستاد آنوقت، پیغام فرستاد که آقا، من که اینحا در جنگ هستم، ولی دوست دارم که پسرم برود بیرون از ایران. قرار شد ما برگردیم و بروین به آمریکا، من هم گفتم میخواهم بروم آمریکا، آمدیم به بیروت و از آنجا هم اقدام کردیم.