صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۷۲۴۳۰
تاریخ انتشار: ۱۱ : ۲۱ - ۳۱ فروردين ۱۴۰۱
سفرنامه‌ی قاسم مسعودی به شوروی در ۱۳۲۴، قسمت ۴:
سفرنامه‌ی قاسم مسعودی به شوروی در ۱۳۲۴، قسمت ۴: مسکو بیش از ۴ میلیون و نیم جمعیت دارد. همه در آن‌جا کار می‌کنند، فعالیت می‌نمایند. بی‌کار در این شهر بزرگ نیست... ما زنی را ندیدیم که کفش پاشنه‌بلند ۵ یا ۶ اشکوبه در پا و یا کلاه عجیب و غریب مثل خانم‌های پاریس و یا بعضی از خانم‌های ایرانی بر سر داشته باشد...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ من پیش از آن‌که وارد مسکو شوم، در راه میان بحر خزر و مسکو یکی دو بار به فکر این شهر باعظمت افتادم و تصوری از آن شهر کهن‌سال و تاریخی در ذهن من ترسیم می‌شد که پس از ورود و دیدن آن شهر معلوم شد که چندان دور از حقیقت نبوده است.

[..]مسکو عظمت و ترقی جانشینان پطر کبیر را دیده، ملکه کاترین را استقبال کرده، دستگاه دربار تزار را مشاهده نموده و یک روز هم شاهد سقوط دولت تزار و انقلاب اکتبر بوده است. در انقلاب ۱۹۱۷ هم مسکو نقش بزرگی به عهده گرفت.
وجود عده‌ی زیادی کارگر در کارخانجات مسکو آن‌جا را مورد توجه و علاقه‌مندی دقیق حزب کمونیست ساخته بود. دولت شوروی پس از آن‌که زمام امور را به دست گرفت این شهر را مقر حکومت خود قرار داد.

در این فصل برودت هوا از ۱۰ تا ۱۵ درجه زیر صفر تغییر می‌نماید و غالب اوقات آسمان شهر مسکو از ابر و مه پوشیده می‌باشد و به ندرت اتفاق می‌افتد که پرتوی زرین خورشید بر شهر بتابد.

این اولین روزی است که آسمان مسکو را باز می‌بینم؛ اشعه‌ی طلایی آفتاب در این فصل بسیار مطلوب بود و رونق و جلوه‌ی بیش‌تری به عمارات بزرگ و منظره‌ی شهر می‌داد. ما از این‌که در یک روز آفتابی برای نخستین بار به شهر باعظمت مسکو چشم می‌گشاییم خرسند بودیم و به همین جهت با رفقا هتل را ترک و پیاده در خیابان‌ها به راه افتادیم.

من انتظار داشتم که این شهر بزرگ محل تلاقی صنعت و طبیعت باشد، ملل مختلف اتحاد جماهیر شوروی را در آغوش خود پذیرایی کند، در خیابان‌های شهر نمونه‌های مختلف لباس‌ها، سیماها، عادات و رسوم ملل جزو اتحاد جماهیر شوروی را مشاهده نمایم، در کنار کارخانه‌های بزرگ مظاهری از ذوق و هنر را تماشا کنم، نمونه‌های روشنی از پیش‌رفت فرهنگ شوروی مشاهده نمایم، خصایص معنوی و روحی ملل اتحاد شوروی را در پای‌تخت آن کشور منعکس و نمایان ببینم؛ پس از دیدن مسکو مشهودات من انتظارات قبلی مرا تایید نمود. مسکو با آن‌که یک کانون صنعتی بزرگی است، نظر به وجود باغ‌های بزرگ و پارک‌های متعدد، از لحاظ طبیعی نیز قابل توجه است.

شب گذشته به واسطه‌ی برف سنگینی که باریده بود سراسر شهر در زیر فرش نقره‌فام برف مستور بود، ولی صنعت، در این‌جا هم به جنگ طبیعت رفته و فاتح گردیده است؛ از اول صبح ماشین‌های کوه‌پیکر برف‌روب در خیابان‌ها مشغول کار شده بود. این اتومبیل‌ها با سپر‌های بزرگ نیرومند خود برف را جمع و در چاه‌هایی که برای این منظور در میدان‌ها و خیابان‌ها حفر کرده بودند می‌ریخت.

اگر این ماشین‌ها نبود با برف زیادی که در مسکو می‌بارد عبور و مرور بسیار سخت می‌شد، ولی این ماشین‌ها حمله‌ی طبیعت را دفع می‌کند و قهر او را خنثی می‌سازد.

از خیابان گورکی که به نام نویسنده‌ی عالی‌مقام روسی ماکسیم گورکی موسوم شده به طرف هتل بزرگ مسکو و از آن‌جا به طرف موزه‌ی لنین رفتیم. در نخستین نگاه چیزی که جالب توجه است همان عمارات بلند و چندطبقه‌ی مسکو و در خیابان‌ها هم اتوبوس‌های الکتریکی، تراموا‌های برقی و رفت و آمد زیاد مردم است که از این سو بدان سو می‌روند.

مسکو بیش از ۴ میلیون و نیم جمعیت دارد. همه در آن‌جا کار می‌کنند، فعالیت می‌نمایند. بی‌کار در این شهر بزرگ نیست و کسی که کار نکند و بخواهد از دسترنج دیگران اعاشه نماید وجود ندارد.

مردم شهر مسکو چنان‌که شیوه‌ی عمومی غربی‌هاست صبح که به طرف محل کار خود می‌روند خیلی تند حرکت می‌کنند و کمتر به مناظر اطراف توجهی دارند.

اهالی مسکو با آن‌که اروپایی هستند، ولی از متانت و وقار و مهمان‌نوازی شرقی هم بهره‌مند می‌باشند. مردم عموما لباس‌های گرم در بر داشتند، ولی از ظاهرشان به خوبی معلوم بود که زیاد مقید به تجملات اروپایی‌ها نیستند، و به‌خصوص این امر در خانم‌ها بیش‌تر آشکار و نمایان بود. ما زنی را ندیدیم که کفش پاشنه‌بلند ۵ یا ۶ اشکوبه در پا و یا کلاه عجیب و غریب مثل خانم‌های پاریس و یا بعضی از خانم‌های ایرانی بر سر داشته باشد. دلیل آن هم واضح است، چون اگر خود را به این صورت درآورد هرگز نمی‌تواند در ردیف مرد‌ها جای گیرد و قدم به قدم با او در تمام شئون اجتماعی جلو برود.

ادامه دارد...

منبع: اطلاعات: شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۲۴.