پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ قبلا در جایی دیگر نقل کردهام که یک تفاوت اصولی میان این دو برادر [حاج آقا مصطفی و سید احمد خمینی] وجود داشت؛ حاج آقا مصطفی در عین حال که به شدت نسبت به رژیم پهلوی تنفر میورزید و قاطعانه با برنامههای اعلیحضرت خصوصا پس از اعلام انقلاب سفید؛ مخالفت میکرد و مشوق ما در اروپا بود و یاران امام را در امر مبارزه یاری میرساند؛ ولی هوش و حواس او بیشتر متوجه مرجعیت امام بود تا زعامت سیاسی ایشان. در مقاطعی اعتقاد داشت که مرجعیت امام نباید تحت تاثیر برنامههای مبارزاتی ایشان قرار گیرد، زیرا تنگنظران و متحجرینی در بین حوزویان حضور دارند که اصولا دخول در سیاست را در شأن روحانیون خاصه یک مرجع دینی نمیدانند – شاید هم در خفا یا با دربار شاه زد و بندی داشتهاند – از این جهت تمامی تلاش خود را به کار خواهند گرفت تا بر سر راه مرجعیت عامهی امام مانعتراشی کنند.
ایشان میگفت اول باید مرجعیت علالاطلاق امام در دنیای شیعه تثبیت شود؛ آنگاه امام برنامههای سیاسی خود را علنا و قاطعانه پیش ببرد. اما احمد آقا اینچنین نمیاندیشید و این دو محور تلاش پدرش را جدا از هم نمیدید. او بارها به خود من گفته بود که جایگاه امام دیگر خدشهبردار نیست و هیچ یک از مراجع توان همگامی با ایشان را ندارند و اتفاقا جایگاهی که امام در آن قرار داشت و از آن مبنا برنامههای سیاسی خود را پیش میبرد، سبب اقبال نهتنها روشنفکران و مبارزان دانشگاهی مسلمان در داخل وخارج کشور به ایشان شده بود، بلکه حتی سیاسیون و نیروهای لائیک اپوزیسیون هم حول محور ایشان در صفوف مبارزه علیه استبداد دیده میشدند. کم نبودند نیروهای سیاسی غیر و حتی ضدمذهبی که از اروپا به نجف میرفتند تا از نقطهنظرات امام آگاهی یابند.
ذکر این نکته را در اینجا لازم میدانم که این دیدگاه حاج آقا مصطفی گرچه از نظر امام پنهان نبود، اما هیچگاه تاثیری در برنامههای امام نداشت، نه ایشان میکوشید امام را در برنامههایش تعدیل کند و نه امام تحت تاثیر عواملی جز اعتقاد و احساس مسئولیت خود قرار میگرفت. اما سید احمد به گفتهی خود امام در کلیهی امور سیاسی و حوادث و جریانات مبارزه در کنار ایشان بود و در روابط با گروههای زیرزمینی و سیاسیون داخلی و خارج کشور و روحانیونی که مشی و برنامههای امام را در داخل به اجرا میگذارند – چه به صورت فردی و چه در چارچوب سازمانی و دستجات متشکل – به عنوان یک مجری مخلص و امین و نیز مشاوری صدیق و هوشیار و پرطاقت ایفای نقش میکرد. [..]
پایان جلد نخست خاطرات صادق طباطبایی
منبع: صادق طباطبایی، «خاطرات سیاسی اجتماعی (۱)؛ جنبش دانشجویی ایران»، تهران: موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ سوم، ۱۳۹۳، صص ۳۷۲-۳۷۴