صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۶۲۶۵۶
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۲۳ - ۲۵ بهمن ۱۴۰۰
خاطرات صادق طباطبایی: هم امام موسی صدر و هم آقای بهشتی توصیه می‌کردند که دنبال این نباشید جلوی تفریح دانشجو را بگیرید، چون تفریح یک نیاز فطری است، اما به نوعی هدایت‌شان بکنید که دنبال تفریحات ناسالم نروند. یادم است در یکی از جلسات در حضور آقای بهشتی صحبت از این شد که اگر یک دختر آلمانی حاضر به ازدواج موقت شد، چگونه برخورد شود؟...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ عناصر چپ سعی می‌کردند نوعی تشویش ذهنی برای جوانان دانشجو که تازه از ایران به خارج آمده بودند ایجاد کنند. آنان یک‌سری شبهات قلابی و بچه‌گانه داشتند. مثلا می‌گفتند آیا خدا می‌تواند یک سنگ بزرگ‌تر از خودش را خلق بکند که نتواند بلند بکند؟ اگر نمی‌تواند خلق بکند که قادر مطلق نیست، اگر بتواند خلق کند ولی نتواند بلند کند، توانای مطلق نیست. یا در مورد عدل الهی و مسئله جبر و اختیار یا تحریف قرآن القائاتی می‌کردند. خوب جوانان دیپلمه هم آگاهی چندنی نداشتند و یک مقداری تحت تاثیر قرار می‌گرفتند. البته دوستان ما در انجمن اسلامی مثل شیر ایستاده بودند و به این سوالات و شبهات پاسخ می‌داند، اما در عین حال همیشه موفق نبودیم و مسائل نفسانی نمی‌گذاشت جوانان از محیط اروپا تاثیر نبینند.

در این زمینه‌ها هم امام موسی صدر و هم آقای بهشتی توصیه می‌کردند که دنبال این نباشید جلوی تفریح دانشجو را بگیرید، چون تفریح یک نیاز فطری است، اما به نوعی هدایت‌شان بکنید که دنبال تفریحات ناسالم نروند. یادم است در یکی از جلسات در حضور آقای بهشتی صحبت از این شد که اگر یک دختر آلمانی حاضر به ازدواج موقت شد، چگونه برخورد شود. یکی از دوستان به عنوان مشکلِ بعضی از دوستان این را مطرح کرد. آقای بهشتی گفتند: «خوب، اشکالی ندارد، اگر این خانم بداند که چنین مقررات و ضوابطی در مذهب‌تان دارید، در باطن خوش‌حال می‌شود و می‌فهمد که شما جوان بی‌بندوباری نیستید که رهایش کنید، تعهد و قیودی دارید.» این دوست ما ادامه داد که «خوب ما تا این را بخواهیم به او بفهمانیم مقدماتی لازم دارد و لازمه‌اش یک ارتباط اولیه است» و می‌خواست از آقای بهشتی فتوایی بگیرد! که آقای بهشتی با سعه‌ی صدر مشکل او را حل کرد!

با وجود این مشکلات و بی‌بندوباری در جوامع اروپایی، بعد از انقلاب که ما اسناد را بررسی می‌کردیم، حتی یک مورد گزارش بی‌بندوباری اعضای انجمن‌های اسلامی حتی افراد پیوسته به آن از طرف ساواک وجود نداشت. بعضی جوان‌ها می‌آمدند و وقتی مواجه می‌شدند با آن محیط فریفته می‌شدند، اما آقای بهشتی می‌گفت: «بر دانشجویان امور را سخت نگیرید سعی کنید او را راهنمایی کنید، اما اگر دیدید ممکن است از شما دور شود، با خود بگویید؛ حالا اگر قرار است خراب بشود کمتر خراب شود» و ما سعی می‌کردیم به نوعی جوانان را رها نکنیم. البته در بعضی از شهرها، واحدهایی که همیشه با آن‌جا درگیری داشتیم انجمن مونیخ بود که البته یکی از مسئولان این انجمن از کسانی بود که اعتراض می‌کرد «چرا آقای خمینی را به عنوان مرجع علی‌الاطلاق در انجمن اسلامی مطرح می‌کنید؟» البته این را اضافه کنم کسانی که در آن اوایل با مرجعیت امام مخالف بودند در مورد زعامت سیاسی ایشان حرفی نداشتند، یعنی در واقع جانشینی برای ایشان متصور نبود.

 

منبع: صادق طباطبایی، «خاطرات سیاسی اجتماعی (۱)» تهران: چاپ و نشر عروج، چاپ سوم، ۱۳۹۲، صص ۱۰۳-۱۰۴