پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ پدیدهی روسپیگیری و عواملی که موجب اشاعهی آن میشود، نحوهی زندگی روسپیان، طرح تحقیق و جلوگیری از روسپیگری رئوس مطالبی است از یک مجموعهی سیصدصفحهای. این مجموعه به اهتمام ستاره فرمانفرماییان [۱]و با همکاری گروهی از دانشجویان آموزشگاه عالی خدمات اجتماعی در نیمهی دوم دههی چهل گردآوری شد. در این پژوهش به منظور آشنایی با فضای روسپیگری شهر تهران؛ چگونگی اماکن و نظامات روسپیگری تهران در پنج زمینه: قلعهی شهرنو، خیابانها، خانههای پراکنده، تفریحگاههای شبانه و گودهای جنوب شهر تهران توصیف شده است. مجلهی خواندنیها، به تاریخ سهشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۵۰، خلاصهای از این پژوهش را منتشر کرد که در ادامه بخش نخست آن را میخوانید:
۱- قلعه شهرنو
این محله در جنوب غربی تهران و در ضلع جنوبی بیمارستان فارابی نزدیک به میدان مهام واقع شده است و بنا بر گزارش شهرداری پایتخت ۱۳۵ هزار متر مربع مساحت دارد.
دربارهی سابقهی تاریخی آن روایت چنین است که در سال ۱۲۹۸ شخصی به نام زالمحمدخان، روسپیانی را که پیش از او در محلهای به نام «محلهی قجرها»ی شهر تهران مسکن داشتهاند بدانجا کوچانده است. از آن روزگار شهرنو سازمان یافته و به صورت یک محلهی روسپیخانهها شکل گرفته است.
میدان مهام فعلی که از آن نام بردیم بدین سبب که نزدیک یکی از دروازههای تهران قدیم به نام دروازه قزوین واقع بود، سابقا میدان قزوین نام داشت و جای تجمع مهاجران روستایی و نیز محل باراندازها بوده است. در سال ۱۳۳۲ محلهی شهرنو به دستور پلیس دولت وقت محصور شد و به دنبال این حصارکشی مقرر شد تا شهربانی کل کشور همهی زنان ولگرد و پراکنده در سطح شهر را در قلعه متمرکز سازد، ولی در عمل پس از تکمیل کار دیوارکشی از ورود زنان جدید بدین محله جلوگیری به عمل آمد.
۱-۱. خیابانهای قلعه
قلعه دو خیابان دارد: هر دو بنبست و به موازات یکدیگر به نامهای حاج عبدالمحمود و قوامدفتر. سی کوچه خیابانها را به هم مربوط میسازد. خیابانها خاکی هستند و ناهموار.
قلعه مانند محلهایست با انواع مغازهها، بیشتر قصابی و خواربارفروشیها بیشتر محقر است و کوچک. در سمساریها همه نوع وسایل منزل دیده میشود از کرسی و منقل گرفته تا رادیو و تلویزیون که به کرایه میدهند با قیمتی گزاف به خانهها. خیاطی و آرایشگاه نیز رونقی دارند. بیشتر سلمانیها هم مردانه است و هم زنانه.
دو تئاتر در قلعه دایر است. بلیط ورودی تئاترها ۵ ریال و ۱۵ ریال و بر سر قیمت بلیطها و تعداد تماشاگرانی که از یک بلیط باید استفاده کنند جای چانه وگفتوگو همیشه باقی است و مرسوم. هنرپیشگان تئاترها زنهای قلعه هستند و مردهایی که سالیان آزگار است در قلعه به هنرنمایی مشغولاند. در تئاتر سآنس مرسوم نیست و آغاز و پایانی در کار نیست. صبح و بعدازظهر تا نیمهشب روی صحنه هنرپیشهها بازی میکنند و تماشاگران هم میتوانند تا هر وقت میل دارند، بنشینند و تماشا کنند.
ادامه دارد...
پینوشت:
۱- ستاره فرمانفرمائیان [زادهی ۱۲۹۹] فرزند عبدالحسین میرزا فرمانفرما و از فعالان اجتماعی ایران و از شخصیتهای برجستهی بینالمللی است و سالها ریاست سازمان مددکاری اجتماعی ایران را در دورهی پهلوی برعهده داشت. پدر او عبدالحسینمیرزا فرمانفرما از نوادگان قاجار بود... ستاره تا سنین نوجوانی در ایران تحصیل کرد و پس از فوت پدر [..]برای ادامهی تحصیل راهی آمریکا شد. در آنجا به تحصیل در رشتهی جامعهشناسی روی آورد [..]ده سال در آمریکا ماند و سپس به ایران بازگشت و توانست با کمک عدهای از درباریان و خانوادهی خود مؤسسه [مددکاری اجتماعی ایران]را در ایران تأسیس کند. از فعالیتهای مؤسسهی آنها تربیت مددکاران و فرستادن آنها به خارج از کشور برای ادامهی تحصیل، تأسیس خانههای سالمندان و دیگر مراکز بهزیستی در ایران بود. [...] «مدرسه عالی مددکاری اجتماعی» بعد از چند سال فعالیت با مجوز وزارت علوم به دانشگاه ارتقا یافت و از طریق کنکور سراسری در دو مقطع لیسانس و فوقلیسانس دانشجو جذب میکرد. این مدرسه و شاگردان ستاره فرمانفرماییان خدمات اجتماعی و حمایتی بسیاری را در پرورشگاهها، محلههای فقیرنشین، مدارس، زایشگاهها و درمانگاهها تعریف و اجرایی کردند. شاگردان فرمانفرماییان با نظارت او در محلهی روسپیخانههای تهران ـ شهرنو ـ درمانگاه و محلهای ویژهای برای ارائهی خدمات بهداشتی و درمانی به زنان روسپی راهاندازی کرده بودند و در آتشسوزی بزرگ این محله در دهه چهل، در مهار آتش به مأموران آتشنشانی کمک کردند. ستاره فرمانفرمایان در سالهای دههی ۵۰ و ۶۰ میلادی، به دعوت سازمان ملل متحد، برای اجرای طرحهای مددکاری اجتماعی در خاورمیانه به عراق و پس از آن به مصر، سوریه و لبنان سفر کرده بود. دانشگاه هاروارد نام ستاره فرمانفرماییان را به عنوان یکی از زنان پیشرو در علم مددکاری در لیست «زنان تأثیرگذار تاریخ آمریکا» قرار داده است. او خاطرات زندگی و کار حرفهای خود را در کتابی با عنوان «دختری از ایران» منتشر کرد که این کتاب در ایران بارها تجدید چاپ شد. [...] وی ساعت ۱۲:۳۶ روز چهارشنبه سوم خرداد ۱۳۹۱ هجری شمسی [...] در لسآنجلس و در سن ۹۱ سالگی درگذشت. (وبگاه مسیر ایرانی)