صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۸ شهريور ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۴۱۳۶۵
تاریخ انتشار: ۱۹ : ۲۰ - ۱۵ مهر ۱۴۰۰
عباس مسعودی؛ بنیان‌گذار روزنامه‌ی اطلاعات از زبان خودش؛
در مسافرت تاریخی اعلیحضرت رضاشاه کبیر به ترکیه من هم در التزام رکاب بودم و در آن‌جا با خبرگزاری آناتولی و روزنامه‌ی «ژورنال د آنکارا» که به زبان فرانسه منتشر می‌شد آشنا شدیم و در بازگشت از ترکیه اعلیحضرت فقید به آقای کاظمی وزیر خارجه‌ی وقت فرمودند که: «جای تاسف است که ما روزنامه به زبان فرانسه نداریم» و این ابراز علاقه به این‌جانب ابلاغ شد و پیشنهاد شد که روزنامه‌ای به زبان فرانسه انتشار دهیم و به همین جهت نخستین شماره‌ی «ژورنال دو تهران» در ۲۴ اسفند سال ۱۳۱۳ منتشر شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در مسافرت تاریخی اعلیحضرت رضاشاه کبیر به ترکیه من هم در التزام رکاب بودم و در آن‌جا با خبرگزاری آناتولی و روزنامه‌ی «ژورنال د آنکارا» که به زبان فرانسه منتشر می‌شد آشنا شدیم و در بازگشت از ترکیه اعلیحضرت فقید به آقای کاظمی وزیر خارجه‌ی وقت فرمودند که: «جای تاسف است که ما روزنامه به زبان فرانسه نداریم» و این ابراز علاقه به این‌جانب ابلاغ شد و پیشنهاد شد که روزنامه‌ای به زبان فرانسه انتشار دهیم و به همین جهت نخستین شماره‌ی «ژورنال دو تهران» در ۲۴ اسفند سال ۱۳۱۳ منتشر شد.

به موازات این جریان آژانس پارس هم به دستور اعلیحضرت تاسیس گردید که یکی از ادارات وزارت خارجه شد و تحت نظر آقای نبیسل و بعد هم عبدالله انتظام اداره می‌شد و ما هم ژورنال دو تهران را به کمک مرحوم سعید نفیسی، اعتصام‌زاده و عده‌ی دیگر انتشار می‌دادیم.

این دو نشریه تا سال ۱۳۲۰ منتشر می‌شد و در فروردین سال ۱۳۲۰ سومین نشریه‌ی اطلاعات یعنی مجله‌ی «اطلاعات هفتگی» منتشر شد و تا آن تاریخ در ایران مجله به صورت هفتگی منظم چاپ نمی‌شد و نخستین شماره‌ی مجله در ۲۸ صفحه منتشر شد.

اما جنگ جهانی دوم شروع شد و وقایع شهریور ماه در ایران به وجود آمد و اوضاع آرام مملکت درهم ریخت و در این موقع بود که تیراژ اطلاعات به صد هزار نسخه رسید اما از نظر کاغذ در مضیقه بودیم و به ناچار روزنامه از ۱۲ صفحه به ۲ صفحه تقلیل یافت و مع‌الوصف از نظر چاپ در زحمت بودیم و من که از کمبود کاغذ احساس خطر می‌کردم به وسیله‌ی آقای عامری از نیویورک دویست تن کاغذ روزنامه خریدم و جالب این است که وقتی کشتی حامل این کاغذ از ترعه‌ی [کانال] سوئز گذشت که دیگر این ترعه بسته شد و رسیدن این کاغذ بزرگ‌ترین کمک به ادامه‌ی انتشار اطلاعات بود ولی باعث زحمت من هم شد چون تیر تهمت و افترایی بود که به سوی اطلاعات از جانب هم‌کاران مطبوعاتی سرازیر شد به تصور این‌که این کاغذ را دولت برای من خریده در حالی که خودم خریده بودم.

از طرف دیگر چون روزنامه در ۲ صفحه منتشر می‌شد قیمت آن را ۱۰ شاهی کردم ولی با اعتراض عجیب هم‌کاران مطبوعاتی مواجه شدم و به ناچار قیمت را یک قران اعلام کردم با این شرط که ۵ شاهی آن برای امور خیریه باشد و از این راه ۶۰-۷۰ هزار تومان پس‌انداز شد و از همین محل در زمینی که شیر و خورشید سرخ در چهارراه عباسی داشت درمانگاه ساختیم که حالا به صورت یک بیمارستان ۶۰ تخت‌خوابی درآمده است.

ادامه دارد...

 

منبع: سپید و سیاه، شماره‌ی ۱۰، شماره‌ی مسلسل ۸۸۷، سه‌شنبه ۱۴ مهر ۱۳۴۹، شماره‌ی مخصوص پاییز، صص ۶۲ و ۶۳.