سرویس تاریخ « انتخاب»؛ محاکمه [۱]
چنانچه در شماره امروز طوفان اشعار شده بود، امروز در ساعت مقرره محاکمه اعلیحضرت و موسویزاده مدیر قیام شروع گردید.
هیأت حاکمه و منصفه به شرحی که معرفی نموده بودیم بر مسندهای مخصوص قضاوت نشسته بودند. وجوه آزادیطلبان و توده حقیقی ملتگرایان و خندان به سمت این محاکمه برای تماشا میشتافتند.
گروهی سیل اشک و سرشکشان محیط قدرت بشری را متزلزل کرده و برای یک مدیر روزنامه ضعیفی را که قضاوت علاوه بر القای سطوت و فشار به ایشان از طرف مقام سلطنت خود نیز بنفسه تصمیم به محکومیت ضعیف گرفته بودند، مشاهده کرده و به مرعوبیت بشر از طرف قوی و به طرفداری او از عنصر زورمند گریه مینمودند.
جمعی نیز بشاش و مسرور بودند، برای اینکه راه محاکمه را مفتوح دیده و فرشته عدالت را با تبسمی اندوهگین بر لب بال گشوده، بر فراز سر آزادی مشاهده میکردند قریب هزار نفر برای سیر تماشایی این قضاوت حاضر شده و این ساعت سعادتمند را به یکدیگر تبریک میگفتند.
ما نیز برای مرتبه دوم به اعلیحضرت استقبال این محاکمه را تبریک گفته و صورت محاکمه برای اطلاع عموم که بیشتر از هر چیز به آن علاقهمند هستند در تلو طوفان غیرعدی اشاعت میدهیم:
اینک صورت محاکمه
رئیس محکمه – آقای موسویزاده! دعوی اقامهشده بر جنابعالی، توهین به مقام سلطنت است. آیا خود شما یا وکیلمدافع شما برای دفاع حاضر خواهید شد یا محکمه برای جنابعالی تعیین وکیل نماید؟
موسویزاده – اولا فوقالعاده خوشوقتم که این محاکمه که اولین محاکمه مطبوعاتی منعقد شده در حالی که مدعیالعموم به نام نامی اعلیحضرت شاه و شخص اول مملکت مرا دعوت به محکمه نموده است به عقیده من امروز روز مظفریت آزادی و ساعت فتح و فیروزی ملت به شمار میرود.
اعلیحضرت شاه زعما للمرتجعین پس از ۱۷ سال مشروطیت امروز حاضر شده که عظمت قانون را در ایران بلکه در تمام دنیا ثابت نماید و در نتیجه رشد و لیاقتی که امروز در ذات شاهانه مشاهده میشود، به وسیله این محاکمه میخواهد مملکت را به مشروطیت و خود را یک نفر پادشاه قانونی معرفی نماید.
سزاوار است در صفحات تاریخ این اولین قدمی را که برای تعظیم قانون شخص اول دولت برداشت ثبت شود.
قبل از اینکه وارد در صلاحیت محکمه و عدم صلاحیت آن و صحت انتخاب هیأت منصفه و عدم صحت آن بشوم اعم از اینکه پس از تکمیل مقدمات و لوازم لازمالرعایه قانونی به غرض محکوم شوم یا به حق تبرئه شوم، تشکیل این محکمه و طرح این دعوا و احضار خودم را برای این محکمه از افتخارات بزرگ دوره زندگانی خود میدانم، زیرا اولین محکمه است که تشکیل شده برای حفظ حقوق بین یک نفر پادشاه و یک نفر روزنامهنگار ملی. و از طرفی برای شخص شخیص اعلیحضرت شاه هم فوقالعاده این اقدام بزرگ و شایان تمجید است.
و اما در موضوع اتهامی که به من توجه شده البته شخص آقای مدعیالعموم و هیأت حاکمه و هیأت منصفه تصدیق خواهند کرد که فقط من به موجب احضاریه مجملی که نه جهت احضار در آن مندرج و نه موضوع دعوا را برای من منکشف کرده بود، فقط احضار شده و با اینکه میتوانستم طبیعتا و قانونا در این جلسه امتناع از حضور کرده، معهذا عشق مفرط و شوق شایانی که به مقام محکمه قانونی داشته و تعظیمی را که بر خود حتم میشمردم در مقابل آن بنمایم بدون سابقه و بدون اطلاع شخص خودم برای حضور در محکمه استقبال کردم.
البته مطابق مواد قانونی که تصریح به این مسئله مینماید، لازم بود در مرحله اولی جهت احضار من و موضوع دعوا که به عبارت اخری سواد ادعانامه آقای مدعیالعموم باشد به من اخطار شود.
در این صورت که از طرف محکمه این قصور به عمل آمده، تصور میکنم موافق ماده ۲۱۳ در صورتی که احضارنامه موافق مقررات این فصل ترتیب و تبلیغ نشود، محکمه که احضارنامه فرستاده از درجه اعتبار ساقط است.
علیهذا با حفظ اعتراضاتی که به مقام محترم محکمه و هیأت منصفه دارم از مقام محترم محکمه تقاضا میکنم احضاریه قبل مرا الغا کرده احضار جدیدی به انضمام سواد و متن ادعانامه آقای مدعیالعموم کتبا به من ابلاغ شود و بعد از وصول احضاریه و تکمیل مقدمات قانونی مدت مقتضی به من مهلت داده تا کاملا به دلایل اتهامیه خود مراجعه و در مقابل، اسنادی که برای مدافعه حاضر است به محکمه تقدیم شود. بدیهی است این تقاضای قانونی را محکمه که در اولین قدم میخواهد بیطرفی خودش را نسبت به من که یک نفر عادی و طرف دیگر مقام سلطنت است رسیدگی کرده و قبول خواهند فرمود.
رئیس محکمه – در جواب اخطارِ محکمه به اینکه شما خودتان وکیل معین میکنید یا خود مدافعه میکنید بیاناتی خارج از موضوع فرمودید و تمسک جنابعالی به ماده استنادیه که راجع به محاکمه حقوقی است، بیوجه است. خوب است جواب این اخطار را بفرمایید و هر اعتراضی دارید در مقام مدافعه آزادانه میتوانید بفرمایید و تعیین این جلسه برای همین مسئله بود.
موسویزاده- اما اینکه فرمودید این ماده که متوسل شدهام راجع به محاکمات حقوقی است، ناچارم عین ماده جزایی را به محکمه تذکر بدهم. ماده باید در احضارنامه جهت احضار ذکر بشود. البته مطابق این ماده هیچ فرقی بین محاکمات حقوقی و جزائی نبوده و قبل از آنکه احضاریه صورت قانونی به خود بگیرد و من رسما و قانونا دعوت نشده باشم، محکمه حق احضار اخیر را به من نداده، بعد از آنکه مقدمات حضور من در محکمه صورت قانونی پیدا نکرده، البته مکلف به جواب آن اخطار خواهد بود.
رئیس محکمه- استناد به ماده مزبور نیز بیموقع است، زیرا ماده مزبور راجع به محکمه صلحیه است.
موسویزاده – ماده دیگر تصریح میکند – ماده ۳۰۹ – باید در احضاریه سواد ادعانامه به متهم ابلاغ شود، در این صورت با مواد سابقالذکر تا سواد ادعانامه برای من فرستاده نشود و به دلایل اتهامیه خود کاملا سابقه پیدا نکنم، تصور میکنم اخطار محکمه بیمورد بوده باشد. پس از ارسال سواد ادعانامه در ظرف مدتی که محکمه به من برای مطالعه مدت میدهد، خود یا وکیل خود را برای مدافعه معرفی خواهم کرد.
مدعیالعموم استیناف – هنوز شروع در محاکمه نشده و مقصود از اخطار به آقای موسویزاده حضور در محکمه برای ایفای حق قانونی خود بوده است.
منظور این بوده که دعوی بدوی به نظر ایشان در محکمه رسیده و این اخطار شده به ایشان که میتوانند خود محاکمه کرده یا محکمه به ایشان امهال داده که وکیل قانونی خود را برای اینکه کاملا از دعوی مدعیالعموم بتواند مدافعه کند، در جلسهای که تعیین خواهد شد همراه خود بیاورد و نیز لازم میدانم که این نکته را به ایشان تذکر دهم، جریان محاکمات در این محکمه تابع اصول مخصوصه است که در مبحث مستقلی اصول محاکمات جزایی پیشبینی کرده و منظور از این جلسه ایجاد مقدمات کار و اخطار این حق قانونی آقای موسویزاده است؛ بنابراین محلی از برای تعرضات باقی نمیماند. بهتر این است که آقای موسویزاده جواب اخطار قانونی محکمه را بدهند. بعد از آنکه محکمه عین تقاضانامه و ادعایی که پارکه بدایت بر او کرده برای ایشان قرائت بنماید، مدعیالعموم این محکمه هنوز بیان ادعای خود را ننموده و قانونا باید بعد از طی این مراحل قانونی ادعانامه خود را اظهار بدارد. نظر به نظارتی که در حسن جریان محاکمات قانون برای مدعی عمومی قرار داده این اشارات شد. از طرف محکمه راپورت مدعیالعموم بدایت به عنوان ریاست پارکه استیناف قرائت شد.
موسویزاده – چنانچه قبلا به محکمه محترمه عرض کردم، قبل از اینکه مواد ادعانامه و دلایل اتهامیه به اتمام جهات برای من فرستاده نشود و پس از مطالعه و دقت دلایل دفاعیه خود را حاضر نکنم، نمیتوانم این اخطار محکمه را به خود متوجه بدانم. تقاضا میکنم هرچه زودتر متن ادعانامه و دلایل اتهامیه مطابق حق قانونی که دارم برای من فرستاده شود. البته خودم یا وکیل خودم برای محاکمه حاضر خواهیم شد.
از مقام محترم محکمه تقاضا میکنم چون قضیه مهم است، همانطور که به قضیه اهتمام داده تقاضای مرا بپذیرند و در جلسه بعد که البته مناسب موقعیت و اهمیت موضوع محکمه، آن را معین مینماید، خودم یا وکیلم حاضر خواهیم شد. دیگر بسته به رای محکمه است.
رئیس محکمه – اگر مقصود جنابعالی تهیه لوازم و امهال محکمه است، قانون به جنابعالی حق داده که بعد از این اخطار در ظرف یک هفته وکیل خود را به محکمه معرفی نمایید؛ بنابراین جنابعالی در مدت مقرره میتوانید که اسناد و لوازم دفاعیه خود را تهیه نموده و جهات و موجبات این محاکمه را از روزنامه استنادیه کشف نمایید. اموری که موجب اتهام و تعقیب جنابعالی شده است همان مقاله مندرجه در روزنامه است. علیهذا جواب این اخطار محکمه را بفرمایید که خود جنابعالی یا وکیلی که معین مینمایید، مدافعه نموده یا وکیلی که محکمه معین میکند؟
موسویزاده – عقلا و منطقا و قانونا قبل از اینکه مواد اتهام از طرف مدعی نسبت به مدعی علیه ابلاغ نشده، مجالی برای دفاع باقی نیست. روزنامه من به هیچ وجه به عقیده من موجب اتهام و مسئولیتی به من متوجه نخواهد کرد. در این صورت تعجب میکنم از مقام محترم محکمه که قبل از اقامه دلایل اتهامیه منتظر مدافعات من است. به هر صورت حقی را که قانون به من داده و مینویسد احضاریه باید به ضمیمه سواد ادعانامه مدعی ابلاغ شود، من در مقابل از حق خود صرف نظر نمیکنم و نمیتوانم تعیین نمایم که خودم یا وکیل من برای مدافعه حاضر خواهیم شد. پس از ارسال ادعانامه و غور در دلایل اتهامیه در صورتی که خودم را عاجز برای دفاع دیدم البته وکیل معین نموده و از حقوق خود مدافعه خواهم کرد. و اما توضیحات آقای مدعیالعموم تصور میکنم به هیچ وجه ارتباطی با عرض و تقاضایی که کردم نداشت. من عرض کردم آقای مدعیالعموم اگر اموری در روزنامه من دیده که موجب اتهام شده با دلایلی که برای اتهام من اقامه کردهاند به من ابلاغ فرمایند و اگر مدعی خصوصی دارم دلایل ادعای مدعی خصوصی را به من ابلاغ نمایند. در صورتی که آقای مدعیالعموم محترم میفرمایند من اظهار نظری نکرده، پس مدعی من کیست و دلایل ادعای او چیست؟
مدعیالعموم – خیلی متاسف هستم از اینکه میبینم در مقامی که محکمه ایفای یک حق قانونی را نموده، یک رشته صحبتهایی که به موضوع مطلب تعلقی ندارد به میان میآید. در فصل هشتم اصول محاکمات جزایی که شروع میشود از ماده ۳۸۱ ترتیب جریان و نظامات این سنخ از محاکمات را متعرض و محکمه نیز بر طبق آن رفتار نموده. در طی بیانات آقای موسویزاده هم برنمیآید که سرپیچی یا استنکافی از دخول در محاکمات داشته باشند و این اخطاری که به ایشان شده به جهت این بوده که معلوم شود که آیا از این دعوایی که خلاصه آن به سمع ایشان رسیده و در صورت واقعه هم در دفترخانه محکمه هم موجود است و همیشه حق دارند به آن مراجعه نمایند به شخصه یا به توسط وکیل حاجتی به این صحبتها نیست. مقررات قانونی اینطور است که باید خلاصه دعوا را محکمه به شخص متهم القا کرده و از او بخواهد که در این دعوا خود محاکمه خواهد کرد یا وکیل او. پس تعیین این مرحله مطابق مقررات قانونی همان قانونی که موسویزاده مواجه با آن هستند، این است که مدعی عمومی محکمه ادعای خود را انشا خواهد کرد و پس از انشا متهم حق هر گونه دفاعی را خواهد داشت. خوب است آقای موسویزاده به ماده ۳۷۸ همان قانونی که ملاحظه کردهاند، خود را به محاکمه تسلیم نمایند.
موسویزاده – با این تفصیلی که آقای مدعیالعموم فرموده، بنده به جز شکایتی در این محکمه چیزی ندیده، به طور کلی یک موضوعی را شکایت کردهاند. باز عرض میکنم با حفظ اعتراضاتی که به مقدمات این محکمه از حیث تشکیل یا هیأت منصفه دارم، به عقیده من پیش از آنکه ادعانامه کتبا به من ابلاغ شود، این اخطار محکمه به من متوجه نخواهد بود. میفرمایید بروم در دفتر محکمه ببینم صورت واقعه را در صورتی که بایست قانونا به ضمیمه احضاریه برای من فرستاده شده باشد، موادی را که برای حقانیت خود اقامه میکنم از طرف محکمه بیجواب میماند. ماده ۲۱۹ میگوید: جهت احضار باید در احضاریه معلوم باشد، ماده ۳۰۸ اصول محاکمات جزایی میگوید سواد ادعانامه باید برای متهم ابلاغ شود.
تبصره صریحا میگوید قوانین احضاریه محاکمات جزایی همان قواعدی است که در اصول محاکمات حقوقی مقرر است. ماده ۳۱۳ میگوید در محاکمات حقوقی در صورتی که احضاریه موافق مقررات این فصل ترتیب یا تبلیغ نشود، حکم محکمه که احضاریه فرستاده از درجه اعتبار ساقط است. آقای مدعیالعموم میفرماید اصول محاکمات مطبوعات نسخ مخصوصی پیشبینی شده اگر در احضاریه محاکمه مطبوعاتی این شرایط مقرر نیست، بنده حاضرم استماع نمایم و اما در تعیین وکیل یا خودم عرض کردم قبل از مراجعه به ادله اتهامیه خود نمیتوانم در مقابل محکمه معین نمایم.
رئیس محکمه- حضور جنابعالی حقیقتا برای تهیه مقدمات و تشکیل محاکمه بوده که از جمله تعیین وکیل راجع به محاکمه و مدافعه است. دستور محاکمات جنایی به هیچ وجه مربوط به محاکمات جنحه و صلحیه نیست و ماده راجع به محکمات جزایی به هیچ وجه محکمه را ملزم به ارسال مواد ادعانامه نمینماید و جهت احضار و موضوع دعوای مدعیالعمومی به جنابعالی اخطار شد. جنابعالی مکلفید جواب اخطار محکمه را بفرمایید و الا بر حسب قانون مستنکف از جواب محسوب خواهید بود.
همانطوری که به جنابعالی اخطار شد در مدتی که قانون برای شما مقرر کرده میتوانید وسایل دفاعیه خودتان را تهیه نموده و در موقعی که محکمه تعیین جلسه مینماید در محکمه بیان نمایید.
موسویزاده – خیلی تعجب میکنم که محکمه محترمه عرایض مرا نپذیرفته و مرا مستنکف محسوب میدارد. من حاضرم برای اینکه ملت مرا مستنکف در مقابل قانون نخواند، چنانچه در صدر عرایضم هم متذکر شدم، اعم از اینکه محکوم یا تبرئه شوم، برای من افتخار ابدی خواهد بود لذا مجبورم در مقابل این فشار محکمه که خود یا وکیل برای مدافعه حاضر شوم ناچار و مظطر عرض نمایم، وکیل برای محاکمه تعیین خواهم کرد.
در این وقت جلسه ختم و جلسه آتیه به روز سهشنبه ۲۶ جمادیالثانی (۲۴ دلو [بهمن] ۱۳۰۱) موکول گردید.
پس از ختم این جلسه محاکمه دیگر جلسه روز سهشنبه تشکیل نشد، زیرا بر حسب پیام مرحوم سلطان احمدشاه به وسیله مرحوم مستوفیالممالک رئیسالوزاری وقت به محکمه سلطان احمدشاه شکایت خود را استرداد کرد و چون مدعی خصوصی در بین نبود از تعقیب موضوع صرف نظر شد و روزنامه طوفان هم بر حسب امر نخستوزیر مستوفیالممالک از توقیف خارج گردید ولی موسویزاده و ضیاءالواعظین به کرمان تبعید شدند و روزنامه طوفان در شماره ۳۸ مورخ یکشنبه ۲۴ جمادیالثانی درباره تبعید همکاران خود چنین نوشته بود:
در راه آزادی
دیروز ۳ بعدازظهر رفقای محترم ما ضیاءالواعظین مدیر جریده شریفه ایران آزاد و موسویزاده مدیر سابق طوفان، صاحبامتیاز پیکار، مدیرمسئول قیام، به سمت اصفهان و یزد حرکت نمودند.
به ما میگویند مصالح مملکت و مقتضیات کنونی حرکت آنها را ایجاب نموده است، برای ملت ایران که جوانهای نیرومندی در راه مصالح مملکت شهید داده است و برای ما که آمده شدهایم خود و هزاران نفر امثال ضیاءالواعظین و موسویزاده را به قربانگاه آزادی تقدیم نماییم، این هدایا و تحف به آستان حریت قیمتی ندارد، ولی آیا این قربانیها برای مصالح میباشد یا نه، بر ما پوشیده نیست.
ادامه دارد...
پینوشت:
۱- نقل از طوفان غیرعادی (فوقالعاده) مورخ یکشنبه ۱۵ دلو [بهمن] ۱۳۰۱.
منبع: خواندنیها، شماره ۳۹، سال سیونهم، شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۵۸، صص ۳۹-۴۳.