صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۳۰ شهريور ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۱۷۵۳۶
تاریخ انتشار: ۲۹ : ۲۱ - ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۰
سفرنامه عباس مسعودی به شوروی، «پشت پرده آهنین چه دیدم؟»؛
نسل جدید روسیه شوروی، لنین را پیشوای مذهب خود می‌داند و آیین او را به منزله دستورات مذهبی تلقی می‌کند و خلاصه آن‌چه امروز جانشین مذهب مسیحیت شده پیروی عقاید و افکار لنین و جانشین وی می‌باشد و به‌خصوص روزهای یکشنبه مردم مومن مسکو و اطراف وظیفه خود می‌دانند به جای کلیسا به زیارت قبر لنین بروند و ادای مراسم و زیارت کنند. به این ترتیب کلیساها به کلی متروک شده... این است که می‌بینید هنگام جنگ صدها هزار نفر سرباز تفنگ‌ به دست به فرمان یک نفر به قتلگاه می‌روند و مانند برگ درخت به زمین می‌ریزند و باز هم می‌روند...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ خانم راهنمایی که من و یکی از دوستانم را در سالون‌های مختلف موزه لنین گردش می‌داد و دل از شرح و بسط برنمی‌داشت و با آب و تاب زیاد هر قسمت از زندگی لنین را توضیح می‌داد، همه جا و همه چیز را نشان داد و وقتی هم کابینه ساده لنین را که عبارت از میز و صندلی و ادوات روی میز و چند عدد مبل چرمی و کتاب‌خانه‌اش بود و عینا از دفتر کارش در کاخ کرملین به این‌جا انتقال داده بودند نشان می‌داد بدون این‌که توجه داشته باشد که ما خارجی هستیم هم‌چنان‌که ذهنی او بود و از معتقداتش شده بود گفت: «می‌بینید که رفیق لنین خود روی صندلی حصیری پشت میز می‌نشست و مبل‌های چرمی نرم را برای کارگرانی که به او مراجعه می‌کردند تخصیص داده بود.» و در پایان بازدید موزه گفت: «این بود تاریخچه زندگی لنین پیشوای بزرگ ما که برنامه‌اش با پیروزی اجرا شد و حالا می‌تواند سرمشق جهان باشد.»

دیگر از موزه‌های جدید مسکو موزه انقلاب است که تاریخچه انقلاب روسیه را از روزی که نهضت‌های انقلابی در این کشور پدید آمد تا حال حاضر از روی عکس و تابلو و اسناد با فعالیت‌هایی که شده زنده و زبان‌دار جلوی تماشاچیان مجسم می‌سازد.

موزه جدید دیگر که پس از برقراری جشن هفتادمین سال تولد استالین دایر گردید یعنی چهار سال بیش‌تر از عمر این موزه نمی‌گذرد، موزه هدایای استالین است.

هرچه در مدت زمام‌داری استالین به او از طرف کمونیست‌ها هدیه داده شده به‌خصوص هدایای نفیسی که به مناسبت هفتادمین سال تولدش از تمام کشورهای جمهوری شوروی و دستجات و طبقات مختلف کارگران و مردم شوروی به مسکو فرستاده شده بود و حتی از چند کشور خارجی هم هدایا و تبریکات فرستاده شده بود همه را به دستور استالین در این موزه در قسمت‌های مختلف به نام فرستندگان جای داده‌اند و بر روی هم موزه قابل توجهی به وجود آمده است. در یکی از غرفه‌های این موزه تبریک هفتادمین سال استالین از جانب مریم فیروز و دو ارمنی دیگر از ایران هم‌چنین قالی عکس استالین به نام کارگران آذربایجان جلب توجه می‌نمود.

از موزه‌های نفیس قدیم مسکو که در دوره انقلاب نیز حفظ و نگاهداری شده و قسمتی هم بر آن اضافه شده است موزه معروف «تری‌تیاکوف» می‌باشد. پنجاه‌وچهار سال پیش در دوره امپراطوری تزار شخصی به همین نام که اکنون مجسمه کوچکش در یکی از تالارهای موزه قرار داده شده قصر شخصی خود را با تابلوهای نقاشی بسیار عالی و نفیسی که جمع‌آوری کرده بود وقف موزه و در اختیار دولت روسیه گذاشت و تا مدتی که حیات داشت سرپرستی موزه نقاشی را خود بر عهده داشت و بعد از مرگش اکنون به وسیله اداره حفظ موزه‌ها صیانت می‌شود و از تابلوهای نقاشان عصر حاضر نیز بر آن اضافه می‌گردد.

معروف‌ترین تابلوهای نقاشی قدیم، کار هنرمندان روسیه سابق را می‌توان در این موزه بزرگ تماشا کرد. طبقه زیر عمارت اختصاص به تابلوهای بعد از انقلاب داده شده و دوره جدید نقاشی را که تفاوت بسیار با قدیم دارد و نهضتی در آن پیدا شده است در این قسمت قرار داده‌اند که عقیده بیش‌تر بینندگان بر آن است که نقاشی‌های قدیم ارزش بیش‌تری دارد. در تابلوهای جدید افکار انقلابی و پیشوایان انقلاب بیش‌تر نقاشی شده و در یکی از تالارها تابلوی بسیار بزرگ مربوط به قسم خوردن استالین پس از مرگ لنین در عمارت تئاتر بزرگ مسکو (اپرا) بسیار تماشایی و دیدنی است. در این تابلو سران انقلاب همه در طرفین استالین پشت میز خطابه قرار دارند که به خوبی شناخته می‌شوند.

اما یکی از سران آن روز انقلاب در تابلو دیده نمی‌شد و آن تروتسکی بود. دوست همراه ما که متوجه این نکته شد از راهنمای موزه پرسید: «مگر تروتسکی جزو سران انقلاب در این مراسم شرکت نداشت! در این صورت چرا عکس او از قلم افتاده است؟!»

توضیح‌دهنده با این‌که خیلی جوان نبود که از جریان واقعه بی‌خبر باشد مع‌هذا با کمال تعجب گفت: «نمی‌دانم. نمی‌شناسم» و زود از این حکایت خود را کنار برد که دیگر از او چیزی پرسیده نشود.

البته خوانندگان محترم می‌دانند که تروتسکی از سران موثر و فعال انقلاب شوروی بود که بعدها در مورد اجرای مرام و مسلک کمونیست اختلاف نظرهایی پیدا کرد و طرد شد و از روسیه ناپدید گردید که بالاخره اطلاع او را در آمریکا داشتند ولی بعدها معلوم نشد به چه سرنوشتی دچار شده است.

این انتقاد رفیق ما درباره حذف تروتسکی از صفحه تاریخ انقلاب شوروی که به طور قطع هم‌اکنون از ذهن نسل کنونی نیز به کلی خارج و فراموش گردیده است توجه هم‌سفر دیگر ما را نیز جلب کرد و او هم غرق تعجب گردید و گفت: «راست می‌گویید در هیچ جا من نامی از او نشنیدم و اثری از او ندیدم ولی در هر صورت دیگر از این مقوله چیزی سوال نکنید و راهنمای خود را در محظور قرار ندهید.»

پیشوایان بزرگ شوروی به‌خصوص لنین و استالین همه جا با مردم‌اند، یعنی به هر موسسه و اداره‌ای وارد شوید، در هر مغازه‌ و مهمان‌خانه و رستورانی قدم گذارید، به هر ایستگاه راه‌آهن و طیاره و میدان‌های عمومی برسید مجسمه‌های بزرگ و عکس‌ها و تابلوهای نقاشی لنین و استالین در نظر اول جلب توجه شما را می‌کند.

عکس و تابلوی نقاشی استالین در هر جا به مقتضای موضوع گذارده شده مثلا وقتی وارد شیرخوارگاه می‌شوی تابلوی استالین را بالای سر بچه‌ها در حالی که از بچه‌های شیرخوارگاه دیدن می‌کند می‌بینید. در کودکستان استالین کودکی در آغوش گرفته و وقتی به دبستان و دبیرستان می‌روید عکس‌های استالین را در میان چند تن دانش‌آموزان می‌بینید و هنگامی که به فرودگاه هواپیمایی می‌روید استالین را در لباس ساده‌ای در حالی که پالتوی خود را روی دست انداخته ملاحظه می‌کنید.

با این ترتیب همه جا استالین با مردم است و هر فردی از کودک دبستانی تا مردم سالمند روزی چندین بار عکس و مجسمه پیشوایان خود را در هر مغازه و بر سر هر خیابان و گذرگاه می‌بینید و با آن‌چه خوانده‌اند و هر روز می‌شنوند و می‌بینند مهر آن‌ها را در دل می‌پذیرند و با این وسایل که ذکر شد اعم از تشکیلات موزه و نصب مجسمه و تابلوها و نقاشی‌ها، افراد ملت را از کوچک و بزرگ تربیت می‌کنند و احترام رجال و شخصیت‌های کشور را در اعماق قلوب مردم به حد پرستش جای می‌دهند و در نتیجه همین طرز تربیت و تعلیم است که وقتی آرامگاه لنین به روی مردم باز می‌شود صفوف چهار نفری مردم در میدان سرخ تا یک کیلومتر پشت سر هم آماده عبور از برابر جسد لنین می‌شود.

هفته‌ای سه روز در ساعات معین آرامگاه لنین برای مردم باز می‌شود، این مقبره در کنار دیوار کرملین در میدان سرخ از سنگ‌های مرمر سرخ‌رنگ که در میان آن‌ها سنگ‌های سیاه به کار رفته ساخته شده و روزهایی که جشن گرفته می‌شود و قشون سرخ در این میان رژه می‌دهند استالین از در کرملین که در این میدان باز می‌شود داخل شده با اعضای دولت و روسای قشون روی سکوها و ایوان‌های مقبره لنین می‌ایستند و منظره میدان و رژه مردم و قشون را تماشا می‌کنند.

خلاصه در تمام ساعاتی که آرامگاه باز است، مردم به دسته‌های چهار نفری از یک طرف داخل آرامگاه شده و پس از عبور از مقابل جسد لنین که بر روی تابوت مجلل بزرگی خوابیده است از در دیگر خارج می‌شوند. جسد لنین را طوری نگاهداشته‌اند که چشمان او هم‌چنان نیمه‌باز و قیافه‌اش تغییری نیافته و نور زردرنگی بر قیافه او در تاریکی آرامگاه تابیده و سراپای او را روشن ساخته است.

روز قبل از بازگشت از مسکو هیأت نمایندگی ایران تاج گلی بر مزار لنین گذاشت و هنگامی که ما نیز بین جمعیت برابر جسد لنین عبور می‌کردیم و از در دیگر خارج می‌شدیم من در قیافه‌های مردم خوب دقت کردم و آنان را در حالتی یافتم که مراسمی را از روی ایمان و عقیده انجام می‌دهند. وضع طبیعی آمیخته به احترامی در آن‌ها یافتم که در موقع عبور از مقابل جسد گردن‌ها را به سمت پیشوای خود افراشته و چشمان خود را به سوی او آن‌قدر می‌دوختند تا از محوطه بگذرند.

بدون اغراق می‌توانم بگویم ده‌ها و صدها هزار نفر مردمی که ساعات افتتاح آرامگاه در هفته در سرما و گرما و برف و باران بر ردیف چهار نفری زن و مرد و بچه صف می‌کشند که صف مزبور تا یک کیلومتر درازی پیدا می‌کند و ساعت‌ها حوصله به خرج می‌دهند که موفق به حضور در آرامگاه شوند هیچ چیز جز آن‌چه در خون و مغز و اعصاب و احساسات آن‌ها وارد شده و آن ایمان تا سرحد پرستش است محرک آن نمی‌باشد. در واقع باید گفت که نسل جدید روسیه شوروی، لنین را پیشوای مذهب خود می‌داند و آیین او را به منزله دستورات مذهبی تلقی می‌کند و خلاصه آن‌چه امروز جانشین مذهب مسیحیت شده پیروی عقاید و افکار لنین و جانشین وی می‌باشد و به‌خصوص روزهای یکشنبه مردم مومن مسکو و اطراف وظیفه خود می‌دانند به جای کلیسا به زیارت قبر لنین بروند و ادای مراسم و زیارت کنند. به این ترتیب کلیساها به کلی متروک شده و اگر هم چند سال است محدودیت و ممنوعیت‌های گذشته موقوف گردیده و آزادی مذهب به مردم داده شده و کلیسا اکنون دایر می‌باشد و کشیش هم چند تایی در مسکو وجود دارد ولی کلیسا جایگاه عبادت معدودی پیرمردان و پیرزنان است و جوانان تربیت‌یافته امروز که تحت تاثیر آیین و اصول لنین می‌باشند هرگز در آن‌جا راه ندارند.

یکی از خانم‌های راهنمای ما در جواب این‌که «کلیسا می‌روید و عبادت می‌کنید یا نه؟» با خنده مستهزئانه‌ای گفت: «آن‌جا دیگر جای ما جوان‌ها نیست و چیزی نمی‌گذرد که کلیساها به موزه تبدیل می‌گردد.» جدا منکر مذهب مسیحیت بود و مرام و مسلک لنین و قانون وی را محترم می‌دانست و این اظهار را با ایمان و عقیده و بسیار طبیعی ادا می‌کرد.

بنابراین خوانندگان عزیز تعجب نخواهند کرد اگر گفته شود که ملت شوروی نه فقط تحت انضباط سخت و تخلف‌ناپذیر و مقررات غیر قابل تزلزل حکومت و دستگاه‌های خود می‌باشد و بدان خو گرفته، بلکه رفته رفته همین انضباط و اطاعت به صورت ایمان و عقیده و مذهب در عروق او جای گرفته و از آن پیروی می‌کند و برای آن‌ها عادت و امری عادی و تغییرناپذیر شده است تا جایی که اگر روزی این سختی‌ها و فشار هم از روی آن‌ها برداشته شود، ایمان و عقیده به دستگاه و رژیم برای آن‌ها خود کنترل شدیدی است و تخلف از آن را برای خود گناه می‌شمرند این است که می‌بینید هنگام جنگ صدها هزار نفر سرباز تفنگ‌ به دست به فرمان یک نفر به قتلگاه می‌روند و مانند برگ درخت به زمین می‌ریزند و باز هم می‌روند و آن‌قدر می‌روند تا پیروز شوند.

 

منبع: اطلاعات؛ سه‌شنبه ۱۶ اردی‌بهشت ۱۳۳۱، صص ۱ و ۷.