صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۰۰۱۲۹
تاریخ انتشار: ۱۳ : ۰۰ - ۱۷ بهمن ۱۳۹۹
عصری شتر‌های خودم و مردم – مثل میرآخور، رحیم‌خان سرهنگ، رحمت‌الله‌خان – را دعوا انداختیم، تماشای زیاد داشت. عوام و خواص اردو همه به تماشا آمده بودند... حاجی مشهدقلی‌آقا امروز در سرِ ناهار اشعار غریبی تازه گفته بود خواند؛ بسیار بسیار خندیدیم، خیلی بامزه بود. ترجیع‌بندی گفته بود؛ ترجیع‌بند این بود: «مرحبا مرحبا مرحبا»! واقعا طوری مزخرف گفته بود که امکان ندارد دیگری بتواند این‌طور بگوید.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح رفتم حمام، بعد سوار شده از رودخانه گذشته رفتم برای کُمه اردک. ناهار را نزدیک کُمه خورده، بعد با میرشکار، محمدرحیم‌خان، علی‌رضاخان، موچول‌خان، افشاربیک، سیاچی و ... رفتم کُمه. کُمه را آئی بسیار خوب ساخته بود. هر قدر نشستیم چیزی نیامد، بسیار خفیف شده برگشتیم منزل.
عصری شتر‌های خودم و مردم – مثل میرآخور، رحیم‌خان سرهنگ، رحمت‌الله‌خان – را دعوا انداختیم، تماشای زیاد داشت. عوام و خواص اردو همه به تماشا آمده بودند.
حاجی مشهدقلی‌آقا امروز در سرِ ناهار اشعار غریبی تازه گفته بود خواند؛ بسیار بسیار خندیدیم، خیلی بامزه بود. ترجیع‌بندی گفته بود؛ ترجیع‌بند این بود: «مرحبا مرحبا مرحبا»! واقعا طوری مزخرف گفته بود که امکان ندارد دیگری بتواند این‌طور بگوید. شب بعد از شام مردانه شد، حکیم طولوزون آمد کتاب مضحکه موسیو ویوبوآ [کاریکاتوریست سوئیسی قرن نوزدهم]را می‌خواند، با اشکالَش، تماشا کرده بسیار خندیدیم. بعد خوابیدیم.

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه قاجار از رجب ۱۲۸۴ تا صفر ۱۲۸۷ ق. به انضمام سفرنامه‌های قم، لار، کجور و گیلان، به کوشش مجید عبدامین، تهران: دکتر محمود افشار، چاپ اول، بهار ۱۳۹۷، صص ۳۵ و ۳۶.