پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب»: ساعت ۱۱ صبح روز شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۳۲ شاه که در پی کودتای نافرجام نظامی ۲۵ مرداد از کشور خارج شده بود با هواپیمای سلطنتی از بغداد به تهران بازگشت. وی که حالا توانسته بود پس از ۲۸ مرداد و سقوط دولت ملی دکتر مصدق دوباره سلطنت را به دست آورد، در ساعت ۹ شب همان روز پیامی را از طریق رادیو خطاب به ملت ایران ایراد کرد، متن این پیام که در روزنامههای فردای آن روز منتشر شد به این شرح بود:
ملت خداپرست میهندوست شرافتمند ایران
برادران و خواهران عزیز من
سیل احساسات بیریا و صمیمانه شما از هزاران فرسنگ راه چنان در دل من پرتو افکند که تمام خستگیهای روحی و نگرانیهایی که آن هم ناشی از علاقه قلبی من به میهن مقدس و ملت عزیز بود در رم مرتفع شد و مجال یک ساعت تاخیر به عزیمت ایران عزیز و دیدار هممیهنان نداد.
ملت عزیز، من چطور از شما تشکر کنم که به رایگان و بدون کوچکترین اعتنایی به جان خود برای حفظ شعائر ملی و شاه خودتان آنچنان فداکاری کردید و شهید دادید. من همچنان که میدانید در چندین مورد حاضر بودم جان خود را برای شما بیدریغ بدهم و باز هر موقع که لازم شد از این عمل خودداری نخواهم کرد و چرا نکنم هنگامی که یک ملتی برای من جان خودش را میدهد.
در حادثه بهمن ۱۳۲۷ که خائنین قصد جان مرا کردند تنها حمایت خداوند متعال بود که آن روز نخواست حوادثی شوم استقلال و ملیت و دین و ناموس کشوری کهن و مردم شرافتمند آن را که پایه مباهات و افتخار تاریخ بوده است نابود سازد. اما این کابوس منحوس متاسفانه همه وقت در کمین حیات سیاسی و استقلال ما بوده است و در این مدت اخیر میخواستند مبارزات افتخارآمیز ملی ما را که تحمل هزاران محرومیت در مقابل آن شده بود باز هم زندگی ما را از جریان طبیعی خود منحرف ساخته و به آنجا بکشاند که فرد فرد شما به تفصیل نظایر و اشباه آن را در زمان حاضر با دیده عبرت میبینید که چه کشورهای بزرگ و ملتهای عظیم در عین موجودیت حیات معنوی آنها معدوم شده است.
از بدو مبارزات ملی اخیر آنقدر حمایت که ما از آن جنبش ملی نمودیم فراموششدنی نیست و از آن حملات ناروایی که در زیر عنوان مقدس مبارزات ملی به زبان عوامل فرومایه زندگی شخصی من شد و همگی با خونسردی تلقی شده است تذکری نمیدهم، زیرا نمیخواهم در این موقع موجب تاثر خاطر هممیهنان عزیز بشوم. اکنون هم نسبت به خود هیچگونه نظر کینهخواهی نداشته و قلب صاف من کانون بغض نبوده و نخواهد بود و نسبت به همه نظر عفو و اغماض دارم، اما درباره تجاوزاتی که به مقدسات ملی و قانون اساسی که حفظ آن را فراموش کردهاند و همچنین به انحلال ارتش که ضامن بقای ما میباشد و تضییع بیتالمال و ریختن خون مردم بیگناه آن هم در راه ریا و غرض باید نص قانون اجرا گردد چنانچه خواسته ملت من نیز همین است.
در پایان ضمن ابراز امتنان بیپایان از عواطف و احساسات بیآلایش قاطبه هممیهنان، عمیقترین تاثر و درود خود را به روان پاک مردم رشید تهران و افراد و درجهداران و افسرانی که در قیام آزادیبخش ۲۸ مرداد ثابت کرد این ملت فناناپذیر است و هیچ نیروی اهریمنی قادر به گزند بر آن نیست شرکت کردهاند اهدا نموده و این مایه رشد ملی را به بازماندگان آنها در عین تسلیت تبریک میگویم و به طبقه جوانان روشنفکر که چراغ امید و نهال آرزوی ما هستند و زندگی آینده ما به بازوی توانا و اندیشه رسای آنها بسته است پدرانه توصیه میکنم و اندرز میدهم که چشم و گوش خود را از وسوسه و فریب بدخواهان بسته و هدف خویش را کسب کمال و شرف برای سعادت وطن عزیز قرار داده خداوند را راهنما و پشتیبان خود بدانند.
من هم کوشا خواهم بود پیرو اقدامات قبلی خود که عمدا آن را عقیم گذاشتهاند یک زندگی دموکراسی که خوشبختانه در تعالیم عالیه اسلام آن را به شایستگی دستور فرمودهاند برای قاطبه ملت فراهم و مفهوم عدالت اجتماعی را انجام بدهم.
مخصوصا با اعتمادی که به لیاقت و شایستگی تیمسار سرلشگر زاهدی، نخستوزیر، دارم مطمئن میباشم که در ترمیم خرابیها و اصلاحات لازمه اقدامات موثر خواهند کرد. همگی را به خدا میسپارم و سعادتتان را آرزومندم.