صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۲۳۴۹۶
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۲۲ دی ۱۳۹۸
یادداشت‌های اعتمادالسلطنه، یکشنبه ۲۲ دی ۱۲۷۴؛
پریروز از قرار مسموع صورت نرخ ارزاق طهران را نایب‌السلطنه حضور فرستاده بود. نان از قرار منی سه عباسی، گوشت چهارکی چهار عباسی، برنج صدری شش هزار، زغال خرواری سه تومان و پنج هزار، روغن ری سه تومان و قس علی هذا.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه در یکشنبه ۲۲ دی ۱۲۷۴ آمده است:

بندگان همایون [شاه] سوار شدند. من منزل ماندم. پریروز از قرار مسموع صورت نرخ ارزاق طهران را نایب‌السلطنه [کامران میرزا پسر شاه که حاکم تهران بود] حضور فرستاده بود. نان از قرار منی سه عباسی، گوشت چهارکی چهار عباسی، برنج صدری شش هزار، زغال خرواری سه تومان و پنج هزار، روغن ری سه تومان و قس علی هذا. حضاری که در محضر همایون [شاه] حاضر بودند عرض کرده بودند: «این نرخ طهران که نیست، شاید مال جای دیگر است و سراپا خلاف است.» فرمودند: بودند: «خیر، ناظر‌های شما مال شما را می‌دزدند. نرخ همین است و اِلا نایب‌السلطنه چطور به ما خلاف عرض می‌کند!» نمی‌دانم از چه راه به عرض حضور رسیده که در جیره قشون ملتزم رکاب افراط و تفریطی می‌شود؛ مثلا آغا سلطان، خواجه نایب‌السلطنه، ماهی چهارصد و پنجاه تومان در عین دادن جیره می‌آید به اسم خود و سایر خواجه‌های دیگر حضرت والا و بعضی از عملجات در اندرون پول می‌گیرد. باقی جیره‌بگیر‌ها از قبیل: عبدی جان رقاص و آقا علی بزاز، فلان پیشخدمت خبرچی، فلان فراش خلوت، وقایع‌نگار حضرت والا هستند. حکم موکد صادر شد که وزیر لشکر نظام‌الملک صورت جیره‌گیر‌ها را به حضور بیاورد، آوردند. بعضی زواید قطع شد و قریب بیست هزار تومان در سال صرفه دولت شد. با این‌که ممکن بود اگر قدری دقت می‌کردند شصت هزار تومان می‌شد. آن‌چه مشهور است حضرت والا نایب‌السلطنه عریضه عرض کرده، استدعا کرده‌اند که این مبلغ قطع‌شده را محل اضافه مواجب خودشان قرار دارند. از آن‌جایی که پادشاه روح‌العالمین فداه به خلاف آن‌چه مردم تصور می‌کنند و رجال خائن‌شان شهرت می‌دهند، حاتم این عصر و قاآن این دهرند [بی]، چون و چرا با کمال میل قبول فرمودند: و علاوه به رسومات معمول نواب والا ساختند.
صدراعظم [امین‌السلطان] محض عداوت نایب‌السطنه و برای تخفیف و تحقیر او و به جهت جلب قلوب مردم به خود توسط کرد که از دیوان مقطوع نگردد و جیره کماکان به مردم داده شود. برقرار شد. آن وقت بندگان همایون دو ضرر فرمودند: یکی علاوه مواجبی که برای نایب‌السلطنه داده بودند از کیسه دادند، دیگر آن‌چه مقطوع شده بود دوباره برقرا فرمودند.