صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۱ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۸۳۳۵۵۴
تاریخ انتشار: ۴۶ : ۲۲ - ۲۸ آبان ۱۴۰۳
یادداشت‌های اسدالله علم: شورای امنیت به اتفاق آراء میل مردم بحرین را در داشتن استقلال کامل تصویب کرد. نماینده ایران هم فوری آن را پذیرفت خنده ام گرفته بود؛ گوینده رادیوی تهران طوری با غرور این خبر را می‌خواند که گویی بحرین را فتح کرده‌ایم. ولی این خنده به آن معنی نیست که من با این کار مخالفت دارم. شاید درباره طرز اجرای آن یا در اصل مطلب که همه اقلیت‌های ایرانی در همه شیخ نشینها به رسمیت شناخته بشوند.... حرف داشته باشم ولی حال که آن نشد با این راه حل موافق هستم. غیر از این نمی شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود. 
 
«انتخاب» هر شب یادداشت های روزنوشت علم را منتشر می کند.
 
سه‌شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۴۹: چون دیروز بعد از ظهر به تفصیل شرفیاب شده بودم، امروز صبح نخواستم وقت شاهنشاه را بگیرم..... عریضه ای وسیله رئیس تشریفات عرض کردم که صبح شرفیاب نمی‌شوم. وقتی شاهنشاه عریضه مرا خوانده بودند، فرموده بودند اگر هم کاری نداشت، باید می آمد. این فرمایش را جلوی چند نفر از درباری‌ها در باغ نیاوران فرموده بودند. همه اینها به من تلفن کردند و تملق مرا گفتند که واقعاً خودم شرمسار و ناراحت شدم. مرحمت و التفات شاه به جای خود، اما مردم هم ممکن است این قدر متملق و چاپلوس باشند؟ این خاصیت دربار است. همه دربارهای دنیا هم چنین بوده است. می‌گویند یکی از ندیمان ناپلئون از او خواهش کرده بود اگر با من کاری هم ندارید، فقط در گوش من بگویید پدر سوخته همین التفات کار مرا رونق می‌دهد. ظل السلطان پسر ناصر الدین شاه حاکم مقتدر و ظالم اصفهان که بیشتر آثار [دوره].... صفویه را خراب کرد، هر روز دو انگشت خودش را جلوی مردم به پیشخدمت محرم خود نشان یا به عبارت دیگر حواله می داده است. معنی این حرکت این بود که جفت سبیلت به کون من و این مرحمتی بزرگ بوده است که اگر یک روز نمی‌کرد پیشخدمت مخصوص ناراحت می‌شد و مردم هم به او بی اعتنا می شدند. 
 
شب مهمانی منزل مهندس مجید اعلم که هم کلاس شاهنشاه بوده است بود. من هم رفتم.... در آن جا نخست وزیر به من گفت موضوع لوله نفت اهواز - اسکندرون حل شد و شاهنشاه موافقت فرمودند که اجازه مطالعه کامل به شرکت انترپوز فرانسوی و بکتل آمریکائی بدهیم جای تعجب من شد ببینیم چه خواهد شد. 
 
.... شورای امنیت به اتفاق آراء میل مردم بحرین را در داشتن استقلال کامل تصویب کرد. نماینده ایران هم فوری آن را پذیرفت خنده ام گرفته بود؛ گوینده رادیوی تهران طوری با غرور این خبر را می‌خواند که گویی بحرین را فتح کرده‌ایم. ولی این خنده به آن معنی نیست که من با این کار مخالفت دارم. شاید درباره طرز اجرای آن یا در اصل مطلب که همه اقلیت‌های ایرانی در همه شیخ نشینها به رسمیت شناخته بشوند.... حرف داشته باشم ولی حال که آن نشد با این راه حل موافق هستم. غیر از این نمی شد.
  
امروز سفارت غیر رسمی اسرائیل بیست و دومین سال موجودیت آن کشور را جشن گرفت. حسب الامر شاهنشاه از دربار و دولت کسی شرکت نکرد. به نظر من باید اعضای کوچکی شرکت می‌کردند چون ما در آن جا قونسولگری داریم فرمودند: خیر کسی نرود. حالا پس از کنفرانس رباط و جده خیلی سنگ عرب‌ها و مخصوصاً [اسلام] را به سینه می زنیم.