صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۲ آبان ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۸۳۱۳۴۱
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۵ - ۲۰ آبان ۱۴۰۳
خاطرات محمد محمدی از «زندان شاه»؛ قسمت هشت؛
تا آنجا که من در جریان بود، منابع مالی سازمان براساس قشربندی نیرو‌ها و موقعیت این دسته از افراد سازوکار پیدا کرده بود. نخستین منبع تأمین هزینه خود اعضا بودند. من خودم بخش عمده حقوقم را به سازمان می‌دادم آن زمان ۱۶ هزار تومان از اداره وام گرفتم؛ یعنی به اندازه قیمت یک پیکان در آن سال و همه را به سازمان دادم همه بچه‌ها سطح زندگی‌شان بسیار ساده و حداقلی بود و مازاد درآمدشان را به سازمان می‌دادند. این یک نوع «خودسازی» و ارزش بود که شخص وابستگی به مال نداشته باشد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 سرویس تاریخ «انتخاب«کتاب خاطرات و تاملات در زندان شاه، اثر محمد محمدی (گرگانی) از نشر نی منتشر شده است. این کتاب شرح خاطرات محمد محمدی در زندانهای زمان شاه و درگیر شدن با ماجراهای تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۵۴ است.« انتخاب» روزانه بخشهایی از این کتاب را منتشر میکند.

منابع مالی سازمان

 تا آنجا که من در جریان بود، منابع مالی سازمان براساس قشربندی نیروها و موقعیت این دسته از افراد سازوکار پیدا کرده بود. نخستین منبع تأمین هزینه خود اعضا بودند. من خودم بخش عمده حقوقم را به سازمان میدادم آن زمان ۱۶ هزار تومان از اداره وام گرفتم؛ یعنی به اندازه قیمت یک پیکان در آن سال و همه را به سازمان دادم همه بچهها سطح زندگیشان بسیار ساده و حداقلی بود و مازاد درآمدشان را به سازمان میدادند. این یک نوع «خودسازی» و ارزش بود که شخص وابستگی به مال نداشته باشد.

مثلاً احمد درباره ارزش فردی صحبت میکرد و میگفت پانزدهم به فلانی گفتم که ۱۰ هزار تومان پول میخواهیم فوری تهیه کرد و آورد. یکی از معیارهای «صلاحیت» فرد این بود که چقدر حاضر به فداکاری و از خود گذشتگی است و مایه میگذارد. روی این «ویژگیها» کار میشد تا افراد بتوانند بر تمایلات شخصی خود غلبه و برای اعتقاداتشان کار کنند. دومین منبع تأمین مایحتاج، سازمان افراد غیر عضو سازمان بودند. ایــن دسته افرادی بودند که خودشان کادر سازمان نبودند، ولی حاضر بودند امکانات بدهند.

پول منزل ماشین یا هر کمک دیگری که از آنها بر میآمد، دریغ نمیکردند. این منابع در قشر دوم حضور داشتند؛ مثلاً بازاریها که جزء این قشر به حساب میآمدند میگفتند ما مثل شما نمــی تــوانیـم فـعـال باشیم و داخل روابط تشکیلاتی قرار بگیریم ولی امکانات مورد نیازتان را تهیه میکنیم. امکانات سازمان از این نظر زیاد بود سازمان به دلیل ماهیت «مذهبی»اش در میان طبقۀ متوسط شهری پایگاه زیادی داشت.

این افراد روی انگیزههای دینی کمک میکردند یک دسته هم «قطب»ها بودند؛ شخصیتهایی که در جامعه شناخته شده و محوریت داشتند. حمایتهای معنوی و سیاسی آنها برای ما خیلی مهم بود. قطبهایی مثل مرحوم آیت الله ربانی و مرحوم آیت الله حسینعلی منتظری، مثلاً، ۱۰ نفر را معرفی میکردند به بچهها کمک بدهند؛ ما حتی این امکان را داشتیم که یک شب دو جا برویم.