صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۴ مهر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۸۲۰۱۸۰
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۸ - ۰۴ مهر ۱۴۰۳
خاطرات خیامی، موسس ایران ناسیونال؛ قسمت نوزده؛
در اواسط پاییز ۱۳۴۴ روزی علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد، تلفن کرد و گفت سه روز دیگر نمایشگاه بزرگی از تولیدات کارخانجات صنعتی ایران به دست شاهنشاه در شیراز افتتاح می‌شود.‎اعلیحضرت امر فرموده اند ایران ناسیونال باید در این نمایشگاه شرکت کند. گفت از تمام کشور‌های عربی برای بازدید خواهند آمد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب «پیکان سرنوشت ما» با گردآوری و نگارش مهدی خیامی توسط نشر نی در سال ۹۷ منتشر شده است. این کتاب، خاطرات احمد خیامی، موسس ایران ناسیونال (ایران خودرو)، فروشگاه‌های کوروش و بانک صنعت و معدن است. «انتخاب» روزانه ساعت ۶ عصر، بخش‌هایی از این کتاب هیجان انگیز را منتشر می‌کند.

نمایشگاه صنعتی شیراز

‎در اواسط پاییز ۱۳۴۴ روزی علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد، تلفن کرد و گفت سه روز دیگر نمایشگاه بزرگی از تولیدات کارخانجات صنعتی ایران به دست شاهنشاه در شیراز افتتاح می‌شود.

‎اعلیحضرت امر فرموده اند ایران ناسیونال باید در این نمایشگاه شرکت کند. گفت از تمام کشور‌های عربی برای بازدید خواهند آمد.

‎به این ترتیب کارخانه‌های صنعتی ایران که بعد از ایران ناسیونال شروع به کار کرده بودند از چند ماه قبل اطلاع داشتند و غرفه‌هایی برای خودشان آماده کرده بودند، ولی ما باید در مدت سه روز در واقع دو شبانه روز - غرفه‌ای که درخور ایران ناسیونال باشد آماده میکردیم. فوراً به مسئولان کارخانه گفتم تعدادی اتوبوس و مینی بوس لوکس و عادی آماده کنند شبانه من و حسین دانشور و چند نفر کارگر با وسایل جوش و شاخه‌های پروفیل و مقدار زیادی پارچه مخمل عازم شیراز شدیم؛ اما مشکل این بود که نمی‌دانستیم چقدر جا برای غرفه ما در نظر گرفته اند.

‎وزیر اقتصاد به مسئولان نمایشگاه تلفن کرده بود که جایی مناسب برای ما در نظر بگیرند آقای صنیعی را هم که برای مدیریت امور صادرات استخدام کرده بودیم مامور کردم هر چه زودتر اتوبوس‌ها و مینی بوس‌ها را آماده کند و شب بعد به طرف شیراز حرکت کنند.

‎صبح خیلی زود با هواپیما به شیراز رسیدیم کارگران را هم شبانه با اتوبوسی به شیراز روانه کرده بودیم آن‌ها هم صبح همان روز وارد شیراز شدند محلی که به ما اختصاص داده بودند چندان جالب نبود، ولی جای کافی برای قرار دادن ماشین‌ها داشتیم این محل مخصوص کارخانه‌های دیگر بود که نتوانسته بودند تا آن روز خودشان را آماده کنند. محل را نقشه کشی کردیم و طرحی تهیه شد و تا آنجا که ممکن بود غرفه را تزئین کردیم

‎اما در شیراز که شهر گل و بلبل است گل پیدا نمیشد، دانشور، با وجود آنکه از موقع ورود به شیراز به شدت کار کرده بود و شب هم هر دو تا صبح نخوابیده بودیم، صبح روز بعد با هواپیما به تهران رفت تا قبل از افتتاح نمایشگاه مقداری زیادی گل تهیه کند و با خودش بیاورد خلاصه با دو شبانه روز نخوابیدن من و تمام کارگران، توانستیم غرفه را آماده کنیم اتوبوس‌ها و مینی بوس‌های لوکس و معمولی دیر وقت شب به شیراز رسیدند، در حالی که فردایش نمایشگاه افتتاح می‌شد شبانه هشت دستگاه اتوبوس و مینی بوس را‌تر و تمیز کردیم و داخل غرفه چیدیم و همه جا را هم پر از گل کردیم. ضمناً کار دانشور هم فوق العاده بود.

‎صبح روز سوم ساعت ده صبح محمدرضاشاه نمایشگاه را افتتاح کرد. بیشتر غرفه‌ها را کارخانه‌های ریسندگی و بافندگی و کار‌های دستی اشغال کرده بودند. شاه پس از بازدید از چند غرفه به ایران ناسیونال آمد وزیر صنایع و عده‌ای از شیوخ شیخ نشین‌های خلیج فارس در این بازدید همراه ایشان بودند خیر مقدم عرض شد.